«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
حال و هوای خیلی جالبی داشت.
به عنوان کسی که یهرگم ترکه، واقعا خوشم اومد از کار. موسیقیِ اثر حرف نداشت. بازیها محشر و فیلمبرداری معرکه.
بعد از تمومشدنش یهراست رفت تو لیست فیلمهای موردعلاقهام:)))
همه از به تصویر کشیدن ماهرانه ی یک افسانه به وجد اومدیم.قطعن فیلم نکات مثبت زیادی داره و فیلم سرگرم کننده و قابل توجهیه اما اینکه خیلیا از ایرادات مهمش چشم پوشی کردن برام یه کم عجیبه:
1-چنین روایتی با توجه به خرافه پرستی ای که در بین خیلی از مردم هست، نمیتونه اعتبار دادن به طلسم و جادو تلقی بشه؟(تنها خود و اطرافیانتون رو که در محیط هنری یا محیطهایی در سطوح فرهنگی بالاتر به دیدن فیلم مینشینید، نبینید!عامه مردم و اونهایی که بنا به فرهنگ سنتی و محلی خانوادگی دست به اینکارها می زنن رو ببینید) تازه اگر باخبر باشید که اینروزها به خاطر فشارهای مختلفی که روی مردم هست کاروبار دعا نویس و رمال و فالگیر بسیار سکه تر از قبل شده، آیا از روایتی که به این مضامین اصالت داده(موضوع آینه ها در فیلم وحشتناکه از این جنبه!!!) دفاع میکنید؟!
2-اینهمه تعریف و تمجید تخصصی چرا چشمش رو روی شخصیت پردازیهای ضعیف فیلم بسته؟ مارال، همسر مارال، برادرش، جادوگر اعظم
3-تلاش زیرپوستی برای سیاه و سفید نشون دادن آدمها، در حالیکه قراره داستان افسانه برای همه افراد خاکستری جامعه یکسان جلو ببره و اصولن خاکستری بودن اصل زندگی ماست حتی اگر بخواهیم افسانه سرایی کنیم.
به نظر من حتی اکران این فیلم باید محدود میشد و رده سنی براش گذاشته میشد.
" به نظرم " اینکه توقع داشته باشیم تمام فیلمها و هنرها متعهد به مسائلِ پذیرفته شده ی علمی ، دینی ، فلسفی و ... باشن ، با روحِ زمانه سازگار نیست . این نگاه مدرنیستی به هنر همونقدر سرکوبگرانه ست که مثلن در دوران پیشاروشنگری سلطه و حاکمیتِ مطلق دین و کلیسا رو داشتیم که هر کتاب و موضوعِ غیرِ کلیسایی حذف و سرکوب میشد . و خب در وضعیتِ معاصر سالهاست که نگاه مدرنیستی جاشو به اندیشه ی کثرت گرا داده که زیر سایه ی اون تمام خرده فرهنگها ، باورهای بومی و محلی و ... همگی اجازه و امکانِ حیات و ابرازِ خودشون رو دارن .
ضمن اینکه گمان نمیکنم با دیدنِ یک فیلم مردم به سمتِ خاصی کشیده بشن ، که اگر اینطور بود ، امروز ما متولدینِ دهه 50 و 60 بعد از دیدنِ انبوهی از فیلمها و سریالهای ارزشی و مناسبتی از سینما و تلویزیونمون باید مردمی " مطلقن " اخلاقی و مذهبی و انقلابی میبودیم که در واقعیت اینطور نیستیم و شبیه باقیِ مردم دنیاییم با همون تفاوتها و تضادها و ... :)
با محدود کردن هم نه ( بعلت همون مبحث سانسور و سلطه و روحیه ی سرکوبگری )، اما با درج شرایطِ سنی برای تماشا کاملن باهاتون موافقم
" به نظرم " اینکه توقع داشته باشیم تمام فیلمها و هنرها متعهد به مسائلِ پذیرفته شده ی علمی ، دینی ، فلسفی و ... باشن ، با روحِ زمانه سازگار نیست . این نگاه مدرنیستی به هنر همونقدر سرکوبگرانه ...
جناب بامداد عزیز به نظرم جنابعالی دچار مغالطه شدید.خرده فرهنگ یا باور محلی با خرافه تفاوت داره.بله درسته هنر قرار نیست به چیزی غیر از انسانیت متعهد باشه اما اصالت دادن به چیزی از طریق بیان هنری، نمیتونه بر خلاف منش انسانی باشه. اگر فیلمساز یا هنرمندی مبلغ اعتیاد به شیشه باشه، از نظر شما پذیرفته است؟! یا فیلمی که سفارشی سازی میشه تا یک ایدئولوژی خاص رو که باعث کشتار و ناامنی مردم میشه تبلیغ کنه، چون هنری ساخته میشه از دیدگاه شما قابل قبوله؟ از طرفی می فرمایید دستگاه پروپاگاندای فرهنگی هیچ اثری روی نسل های بعد از انقلاب نداشتن! این فکت از کجا اومده؟چطور اندازه گیری شده؟ مگر ممکنه بی تاثیر بوده باشن؟دامنه آماری شما قطعن محدوده و نمیتونید در این مورد نتیجه گیری کنید و تازه من فکر میکنم بین اونهایی که به زعم شما از این پروپاگاندا تاثیر نگرفتن، باید دید اگر تحت تاثیر چنین جوی نبودند(مثلن خارج کشور زندگی کردند)چه تفاوت معنی داری با ماهایی که تحت این فشارهایی تبلیغاتی بودیم، دارند(که به نظر من قطعن تفاوت دارند و این نشون میده دستگاه فرهنگی موثر بوده )
جناب بامداد عزیز به نظرم جنابعالی دچار مغالطه شدید.خرده فرهنگ یا باور محلی با خرافه تفاوت داره.بله درسته هنر قرار نیست به چیزی غیر از انسانیت متعهد باشه اما اصالت دادن به چیزی از طریق بیان هنری، ...
درود به شما جناب همتی عزیز
متاسفانه یکی از اعصاب خرد کننده ترین مشکلاتِ فنیِ اینروزهای تیوال اینه که بعد از کلی وقت گذاشتن و نوشتن ، صفحه قفل میشه و " دچار "ِ بروزرسانی میشه . و الان مجدد این اتفاق افتاد و هر چه نوشته بودم پرید . خب واقعن امکانپذیر نیست برام که دوباره همون نوشته ی قبلی رو که با جزییات به مسئله پرداخته بودم رو مجدد بنویسم . و از این بابت ازتون عذرخواهی میکنم . اونچه الان و مختصر مینویسم فقط برای اینه که خدای نکرده این تصور پیش نیاد که به صحبتهاتون و گفتگومون بی اعتنا بودم .
یک موضوع زمانی برچسبِ خرافه بهش میخوره که از بیرون بهش نگاه کنید وگرنه گروندگان و باورمندانِ اون ، با شما همنظر نیستن و معتقدن ایمانشون اصیل و سالم و صحیحه . مثل ویکنها ، شمنیسم و ... تمامِ اینها جزو فرهنگ و خرده فرهنگهایی به حساب میان که از نظر کسانی که از بیرون بهشون ... دیدن ادامه ›› نگاه میکنن لبریزِ خرافه ن . یا اوم شیرنیکو ، تنگریسم ، لوطاهور و ... که علاوه بر خرافه ، خشن هم هستن . و حتا گوتها ، خنومیستها و ... که دیگه وارد شیطان گرایی و اون مباحث میشه پس بسیاری از خرده فرهنگها ممکنه از نظرِ من و شما خرافه و خرافه گرایی باشن ، اما باورمندانشون مثل من و شما فکر نکنن . لذا بر خلاف قرون اولیه ی مسیحی و دوران روشنگری ، در وضعیتِ معاصر همه ی اینها امکانِ حیات و فعالیتهای فرهنگی و هنری و ... دارن .
در مورد تعریفتون از هنر با احترام به نظرتون ، اساسن من مثل شما فکر نمیکنم . شما با تعریفتون هنر رو ابزاری میدونید برای رسوندنِ پیام ( تعریفی که خیلیها مثلن جلال آل احمد ، اندیشه ی چپِ متعهد مثل آدورنو ، اغلب متفکرینِ عصرِ روشنگری و ... از هنر داشتن و دارن ) من اما مثل اونها هنر رو یک دیوارِ سفید نمیدونم که هنرمند بره و روی اون شعار یا پیامهای اخلاقی یا غیراخلاقی یا انسانی یا غیرانسانی بنویسه . من اساسن به هنر به چشمِ " ابزار " نگاه نمیکنم . در نگاهِ من و کسانی که شبیهشون فکر میکنم مثل سوررآلیستها ، امپرسیونیستها ، لتریستها ، پارناسیها و ... هنر ؛ ابزارِ هدف نیست ، بلکه خودش هدفه . پس تا مادامیکه اثری ، هنر باشه ، برای من ارزشمنده فارغ از اینکه موضوعش چیه و چی داره میگه .
در مورد فرمایش پایانیتون هم آمارِ گسترده و خاصی نگرفتم ، برای همین از کلمه ی " گمان " استفاده کردم که معناش میشه حدس ، خیال و ... که دالِ بر اینه که قصد حکم صادر کردن ندارم و دارم از تصورم حرف میزنم . فقط به این دلیل که بین مردمِ هر دو قسمت شرق و غرب زندگی کردم . لذا اطلاقِ کلمه ی فکت برای عرضِ بنده ، کمی تهاجمی و غیر دوستانه ست . وگرنه مسلمه که جامعه ی آماریِ من محدود به کسانی بوده که در کشورهای مختلف باهاشون دوست و همسایه بودم و منم هیچ ادعایی نکردم که سازمانی دارم که مسئولِ آمارگیری گسترده از تمامِ مردم زمین بودن و حالا من دارم اون نتایج رو براتون عنوان میکنم :)
در انتها عرض میکنم که گفتگو برای من یه همفکریِ دوستانه ست ؛ نه چیزی شبیه مناظره که هدف مغلوب کردن و شکستِ طرف مقابل باشه . همیشه وقتی وارد گفتگو با کسی در تیوال میشم نگاهم اینه که دقایقی رو با هم همفکری و صحبت کنیم و هر کدوم با توجه به دانشِ تخصصی یا زیستیمون به اون مسئله نگاه کنیم ، بازش کنیم ، گپی دوستانه بزنیم و در نهایت بعد از گذروندنِ لحظاتی دلنشین به کارِ روزانه مون برگردیم .
لذا خواستم این رو عرض کنم نه تنها در گفتگوهام با عزیزان ، بلکه در پستها و تاپیکهایی که خودم باز میکنم هم همیشه هدفم " همفکری و گپِ دوستانه ست " و هرگز هیچ اصراری بر مواضعم ندارم . این رو عرض کردم که مبادا از حرفهام اینطور برداشت بشه که خواهانِ اینم که چیزی رو بهتون اثبات کنم و ... :)
درود به شما جناب همتی عزیز
متاسفانه یکی از اعصاب خرد کننده ترین مشکلاتِ فنیِ اینروزهای تیوال اینه که بعد از کلی وقت گذاشتن و نوشتن ، صفحه قفل میشه و " دچار "ِ بروزرسانی میشه . و الان ...
ممنونم جناب بامداد عزیز از توجهتون و وقتی که برای گپ و گفت گذاشتید.در مورد نکات انتهایی فرمایشتون، نه برداشتم از حرفهای شما تهاجمی بود و نه خودم در فضای تهاجمی پاسخ دادم. در مورد فکت هم اگر نوشته تون رو دوباره بخونید، شما صراحتن از بی اثر بودن تبلیغات و اثرات هنری گفتید و منظور من اشاره به این بخش بود. قصد قانع کردن شما رو ندارم و به قول شما این اظهار نظرها گاهی تبدیل به شناخت نظرات موافق و مخالف با زوایای دید مختلف میشه.من وارد تعاریف کلاسیک هنر نمیشم چون تخصص و مطالعه کافی ندارم. اما نه در پاسخ شما، بلکه به عنوان یک مخاطب اثر هنری، به نظرم وقتی هنر بودن چیزی از اثرگذاریش بر فکر و روح من مشخص میشه، دیگه اطلاق غیرابزاری یا ابزاری بودن بی معنیه! به عبارت دیگه هنرمند هدفدار یا بی هدف بر مخاطب هنری که ارئه میده موثره. در مورد سینما که این داستان تقریبن تنه به وظایف رسانه میزنه. اینکه کسی دوست داره تلقی اش رو از هنر محدود نگه داره قطعن به سلیقه و نظر خودش مربوطه اما این دلیل نمیشه که آثار یک اثر هنری در هرجنبه ای نادیده گرفته بشه.
در مورد خرده فرهنگ ها هم با شما موافق نیستم. قطعن ما وجود چیزی مثل شیطان پرستی رو نمیتونیم انکار کنیم اما تایید شیطان پرستی با به ... دیدن ادامه ›› تصویر کشیدنش متفاوته. در فیلم بعد از داستان آینه های به هم چسبیده گشایش در کار اتفاق میفته!! این یعنی ملت اینکار جواب داده. در هر صورت میدونم که ممکنه ما در حال گفتگو در فضای متنافر از هم باشیم (که با توجه به تعریف شما از هنر و نظرتون راجع به فرهنگ و خرده فرهنگ بعید هم نیست) اما بدانید که صرفن گفتگو بوده و اگر از انتخاب کلماتی توسط من برای رسوندن منظورم رنجیده شدید، عذر خواهم
ممنونم جناب بامداد عزیز از توجهتون و وقتی که برای گپ و گفت گذاشتید.در مورد نکات انتهایی فرمایشتون، نه برداشتم از حرفهای شما تهاجمی بود و نه خودم در فضای تهاجمی پاسخ دادم. در مورد فکت هم اگر نوشته ...
اختیار دارید جناب همتی بزرگوار ، نه تنها رنجیده نشدم ، بلکه بسیار هم از همصحبتی باهاتون لذت بردم . و ازتون بخاطر این فرصتِ عالی بسیار هم ممنونم . زیباییِ گفتگو به همینشه که به یک موضوعِ واحد از زوایای مختلف نگاه میشه ، زوایایی که گاه مخالف و متضادِ هم هستن و این بهمون گستردگی ادراکات و شناختها و برداشتهایِ از زندگی رو یادآوری میکنه . به شخصه علاوه بر اینکه گفتگو میکنم تا اونچه نمیدونم رو از طرف مقابلم بیاموزم ، دنبالِ این هم هستم که متوجه بشم کسی که مثل من فکر نمیکنه ، به چی و چطور فکر میکنه از چه زاویه ای به موضوع نگاه میکنه و ... ، تا با این شناخت بتونم روز به روز انسانها با اندیشه های مختلف رو بهتر درک کنم ، خودم رو بصورتِ مستمر اصلاح و تصحیح کنم ( چه گفتاری ، چه رفتاری و چه اندیشه و اطلاعاتم و ... ) و بابتِ این زندگی و شگفتیهاش بیشتر قدردان و سپاسگزارِ خدا باشم .
درود بهتون . ممنونم و نکات مفید و ارزشمندی رو از مصاحبت با شما آموختم
یه فیلم همه چیز تموم!
لعنتی مگه میشه این قدر خوب بود اونم توی ساخته اول؟
به تک تک اجزای سکانس ها و پلان ها فکر شده بود
فیلم نامه، کارگردانی، فیلم برداری، تدوین، بازی ها، طراحی لباس، طراحی صحنه که همه عالی بودن یک طرف، اون موسیقی وهمی که باعث میشه به خودت بگی واقعا باید این اثر رو توی سینما می دیدم یک طرف
بعد دیدن فیلم این قدر شگفت زده بودم و حالم خوب بود که ترجیح دادم از مستی و خلسه اش لذت ببرم و اصلا به ایرادات فیلم فکر هم نکنم
فیلم تونسته بود روایت درست، باورپذیرو غیر شعاری از موضوعش ارائه بده و به بهترین شکل به لایه های درونی شخصیت اصلی فیلم نفوذ کنه
واقعا خدا قوت و تا باد، برای سینمای ایران چنین بادا