رگ که بجنبد داستان عوض میشود؛ همیشه همین است و همین بوده. رگ که بجنبد حتی سه سرباز بی نام هم میتوانند تاریخ بسازند. رگ که بجنبد لشگر چهل و هشت شوروی، چهل و هشت ساعت درجا می زند در برابر چهار برنو!
رگ که بجنبد عشق آغاز میشود، وطن معشوق میشود، ماشه چکانده میشود، ارس میخروشد، پرچم افراشته میماند و روز روشن تاریخ آغاز میشود.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تا حالا پیش نیامده که به نمایشی بنشینم که در آن ایوب آقاخانی بازیگر و یا کارگردان باشد و پشیمان برخیزم
بازیگردانی روان
نمایشنامه ای وزین
دیالوگ و مونولوگ هایی به قاهده و بایسته
مرحبا به من که اجرای آخر را از دست ندادم و بدا به حالم که نتوانستم چندبار به تماشایش بنشینم
چقدر خوب که ندیدین : احتمالأ فرسنگ ها بدترین رو براتون جابجا میکرد. در این حد بگم که شیروانی جلو این شاهکار هنری محسوب میشد.
نظر تندی دادم راجع بهش که سانسور شد البته.
سلام. با تاخیر برای این نمایش نظر میذارم. نمایشی که بعد از گذشت بیش از دو هفته هنوز طعم شیرین تماشایش در کام ام باقی مانده است. در میان خیل اثاری که هر اراجیفی را برای دور زدن ساختار داستان گو رج می زنند این اثر با نمایشنامه ای ساختارمند و جذاب مخاطب عام و خاص را مجذوب خود میکرد. این اثر قدرت آشتی دادن مخاطب عام با سالن های تاریک تئاتر را دارد و شهروند ایرانی میتواند خود را در میان کاراکترهای متنوعش پیدا کند.
محتوای نمایش برخاسته از فرهنگ ایرانی اسلامی است و با تکیه بر فطریات تماشاگر حرفی شنیدنی را بازگو میکند.
قدرت بازی بازیگران و صداقت اجرای آنها در کنار جذابیت گویش آذری و دیالوگ های شیرینشان اشک و لبخند را بر صورت تماشاگر نشاند.
تشکر و گفتن خداقوت تنها کاری است که از تماشاگر برای این گروه بر می آید.
منتظر آثار بعدی آقای آقاخانی و گروهشان هستیم.
نمایش درست. حرف داشت توش. غرور آفرین.
بازیها درست، کارگردانی درست، دیالوگها درست، طراحی صحنه درست، نورپردازی درست، همه چی درست
ممنون از آقای ایوب آقاخانی و گروه کار درستشون