زنی آمریکایی کتاب خاطرات خود را منتشر کرده و به همینبهانه به یکبرنامه تاکشوی تلویزیونی بهنام حقیقت دعوت شده است. مجری برنامه که فرزند زن است، گفتگو را شروع میکند و ماجرای مربوط به آخرین روز جنگ جهانی دوم را کنکاش میکند. زن مدعی است افسری آلمانی به او تجاوز کرده که در نتیجه آن، مجری برنامه متولد شده و فرزندش، میوه و واقعیت جنگ است. اما مردی روس هم در قصه حضور دارد که زن را نجات داده است. صحبتهای ضدونقیض زن باعث میشود مجری در داستان و روایت دقیق شود و متوجه شود حقیقت مطرحشده در برنامه حقیقت، مخدوش است. اما دستش از گذشته کوتاه است و توانایی اشراف بر حقیقت را ندارد. تهیهکننده و کارگردان برنامه هم اصرار دارد مجری در جزییات ریز نشود و فقط گفتگو با مهمان برنامه را انجام دهد. اینوضعیت باعث شکلگیری چالشی مهم در درون مجری میشود.