در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش سالی بیداری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:52:43
امکان خرید پایان یافته
۲۲ فروردین تا ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
۱۷:۴۵  |  ۱ ساعت
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان

گزارش تصویری تیوال از نمایش سالی بیداری / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

آواها

مکان

حافظ، نوفل لوشاتو، بعد چهارراه رازی، نرسیده به خیابان ولیعصر، کوچه زیبا، پلاک ۱، سالن ارغنون
تلفن:  ۶۶۴۸۳۷۴۲

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
زنده باد و خسته نباشید..
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قبل از اینکه ما رو به خواب ببرند، خودمونو به خواب بزنیم.
سلام،
الهه لکی هستم دانشجوی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی.
نمایش "سالی بیداری" کار بسیار جالبی بود و خیلی خوشحالم که پیشنهاد دوستم برای دیدن این اثر رو قبول کردم و دیروز سوم اردیبهشت نود و پنج، چشمانم تلاش یک گروه هنرمند رو نظاره گر بود.
تا پایان نمایش و حتی بعد از خداحافظی از بازیگران و عوامل، ذهنم درگیر این مسیله بود که نام نمایش به چه دلیلی انتخاب شده، تا بعد از صحبت من و دوستم با نویسنده و کارگردان اثر، اقای امیرحسین دیانتی، خیلی بیشتر به وجد اومدم. گرچه که سر کلاس های دانشگاه اساتیدمون تاکید داشتند که حتما دلیل خاصی نباید باشه یا دنبال دلیل انقدر نگردیم، ولی با این حال ذهن من هنوز ناخوداگاه گاهی دنبال دلیل و ارتباط دادن هست. اما خوب ارتباط خیلی جالبی بین عنوان و خود نمایش بود، اینکه اصلا ارتباطی درمیان نبود. و همین کار رو جذاب تر کرد. چون هنوز برای خود منی که حتی در مقطع ارشد تحصیل می کنم و شاید دیدگاهم باید متفاوت تر باشه، همچنان به عنوان کار توجه می کنم و با اون عنوان در ذهنم وارد سالن می شم و کار رو می بینم و وقتی در اخر نمایش اون جواب به من داده نمی شه، باعث می شه گنگ بشم. اما دیروز در عمل این قضیه به من تا حدودی اثبات شد که واقعا عنوان اثر، لزوما نباید ارتباطی با خود کار و محتوایش داشته باشه. و این خیلی بهتره، شاید یه جورایی پست مدرن بودن رو هم برسونه. حقیقتا ممنون از اقای "امیرحسین دیانتی" برای این ایده ... دیدن ادامه ›› ی بکر.
و مسیله ی دیگه اینکه، جلوه های ویژه و اون نورپردازی های یک ربع اخر نمایش به همراه موسیقی، خیلی تاثیرگذار بود و اون حسی که باید رو به مخاطب داد. روی من همچین اثری رو گذاشت واقعا. که کاملا درگیر شدم و نفسم حبس شد و فقط منتظر بودم ببینم چی می شه، یعنی در اون لحظات در زندگیه من هیچ چیز اهمیتی نداشت جز اینکه ببینم چه اتفاقی قراره بیفته. منظورم اینه که ذهن من درگیر این نبود که بعد از تیاتر باید برم کجا و خرید کنم و...بلکه اون فضای تیاتر، کاملا من رو تسخیر خودش کرد و...البته مثل مفهوم جدید تراژدی و نمایش که در کتاب "زایش تراژدی" نیچه امده است، منه مخاطب فعال شده بودم و این ذهن من بود که می خواست مفهوم رو خلق کنه از نمایش، نه که ذهن من به صورت غیرفعال باشه و انچه در صحنه رخ می ده به ذهن من وارد بشه. که اتفاقا اینگونه یعنی این تیاتر، باعث شد من خودم رو بیشتر بشناسم. اگر فقط یک قدم باعث شده باشه، اون تاثیری که باید رو گذاشته و تمام عوامل این نمایش موفق بوده اند. که باید بگویم این تاثیر گذاشته شد. مخصوصا در ان جایی که فکر کنم تقریبا همه، انتظار داشتیم که پسر پادشاه، نامزدش رو بکشه، اما خودش رو کشت. اون صحنه من فقط گریستم. چرا؟ چون خودم رو روی صحنه دیدم. که گفت: خودم رو فراموش کردم و بعد خودشو کشت.
ی برداشت دیگه هم می شه کرد، اکثر ما می گیم کسی که بهمون خیانت کرد رو بکشیم یا حقمونو بگیریم ازش. چون می گیم که بهمون خیانت شده، و خیال می کنیم با کشتن طرفی که بهمون خیانت کرده یا زجر دادن خودمون و فکر کردن به اون مسیله، باعث می شه که قضیه یه جور دیگه بشه و اینجوریه که خودمونو توش گم می کنیم و فراموش می کنیم و...و یا طرفی که خیانت کرده رو می کشیم و یا خودمون تحمل نمی تونیم بکنیم و خودمونو می کشیم. اما این کشتن خود، چون کشتن دیگری نیست، کشتن خوده، و انگار فرقی با همون کشتن دیگری که خیانت کرده نداره. در اصل این خاتمه دادن به زندگی، برای رهایی از شر افکار و احساساتمونه که توش گیر کردیم، چون فکر می کنیم اون احساسات و افکاریم. نمی دونیم که ما، شاهدیم بر اون افکار و احساسات. خود حقیقیه ما همون "اگاهی" هست که "اکهارت توله" فیلسو مشهور معاصر، در موردش توضیح می ده. اگر درک کنیم ما اگاهی هستیم، دیگر هیچ ضرر و گزندی به هیچ کدوممون نمی رسه و انقدر زجر و فشار جسمی و روانی نمی کشیم تو زندگی هامون.
این نمایش. نود درصد ما مردم رو نشون می ده، که تو ذهن هامون اسیریم و برده ی افکارمونیم و فقط مثل فن خطابه ی سوفسطاییان، دیالوگ ها رو پیش می بریم و پیروزی و باخت توهمی رو به همدیگه هدیه می دیم.
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
الهه لکی و الی لکی این را پاسخ داده‌اند
ممنون از نقد زیباتون...شما هم کار رو به دوستانتون معرفی کنید...
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید