وقایع التفاقیه اندرتیاتر
مورخ دوم شهریور نودوهفت
جمعه شب گذشته در تاتر مستقل تهران قبل از شروع نمایش ، عکاس باشی را دیدم که چند صندلی آنورتر مشغول مهیاکردن ادوات عکاسی اش بود ، و طبق تجربه های پیشین، همزمان افت قند خون و تشدید ضربان قلب ، مارا برآن داشت که به مدیر خوشروی سالن که تماشاگران را راهنمایی می فرمود بگوییم که : "لطفا به جناب عکاس بفرمایید که صدای شاتر دوربین شان و تعداد عکس هارا مراعات کنند تا تماشاگران روی ویبره ی چند ریشتری با صدای شاتر ایشان نروند" ...
جناب مدیر سالن هم با یک لبخند ملو البته گفتند: " ایشون هم باید کارشو بکنه ." و بنده باز بی فوت وقت خدمتشون عارض شدم :" بله البته اما نباید باعث بهم خوردن تمرکز دیگران باشند ." خوشبختانه مدیر سالن قبول کردند و به جناب عکاس باشی هم مورد رو یادآوری
... دیدن ادامه ››
فرمودند ..
درتمام طول اجرای یک ساعت ونیم سرحدات لیرشاه، کوچکترین صدایی مبنی بر گرفتن عکس یا شاتر شنیده نشد ،انقدر که گمان کردیم شاید اصلا جناب عکاس بهشان برخورده و از گرفتن عکس منصرف شدند اما زیر چشمی که حواسمان بود دیدیم همچنان دوربین در دستان مبارکشان ست و یقین حاصل شد که ایشان از آن دست هنرمندان حرفه ای و کاربلدی ست که با رعایت تمام جوانب ،هم کارخودشان را انجام دادند وهم سلب آرامشی از دیگران نکردند
پایان نمایش ، ذوق زدگی از وجود چنین "عکاس باشی فرهیخته و طنازی " چنان فوران کرد که شتابان به سمت ایشان رفتم و ضمن تشکرات فائقه و ستایش و ابراز خوشحالی نام شریفشان را پرسیدم تا درخاطرم و در خاطر دوستان و اصحاب تصویراندازان بماند که می توان هنرمندی بود که برای حقوق دیگران ارزش قائل شد ، و اگر درکارخود حرفه ای باشد نه تنها اعتراض و آزاری بوجود نخواهد آمد بلکه وحدت زیبا ،منسجم و ارزشمندی نیز شکل خواهد گرفت که بی شک به غنای تئاتر می انجامد "
ایشان فرمودند که عکس های منتخبی گرفتند و البته دلخواه شان ...
سپاس و آفرینی جانانه به جوانی محترم " میلاد بهشتی " عکاس باشی عزیز این اجرا ...
تحریریه
نیلوفرثانی
97/6/2