«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دومین تئاتریه که از کاهانی ها دیدم و دوستش داشتم. یک جورایی "اسکورسیزی" دنباله منطقی "مایبر" بود منتها شلوغ تر و کوتاه تر. تلاش این دو برادر در کشف پتانسیل های این فرم روایی قابل تحسینه و امیدوارم به "بی خود و بی جهت"شون برسن
جناب صدر گرانقدر ممنون از نوشته تان و ایجاد زمینه گفتگو در باب این نمایش
البته مایبر کار ابولفضل کاهانی بود و نه رسول کاهانی ...چون این دو بزرگوار دو فرد حقیقی مجزا هستند بنابر این طبیعتا دو کار هنری مجزا از این دو مورد انتظار خواهد بود.....
والا چیزی که من از این اجرا دیدم نوعی هرج و مرج و اغتشاش بی منظور و ابتر و ولنگار بود که به هیچ وجه معنا و مفهوم یا حتی موقعیت خاصی را دلالت نمی کرد و تبعا به مخاطب نیز منتقل نمی نمود.....و ظاهرا صرفا به شیوه ی ایجاد موقعیت ها و ری اکشن ها و تکنیک کلیشه شده و بسیار تکرار شده ی تکرارهای وضعیت ، استوار ... دیدن ادامه ›› بود ..
به نظرم آمد اتفاقا اسکورسیزی نه دنباله منطقی " مایبر" که شاید به نوعی کپی بسیار پر غلط از شیوه ی اجرای مایبر بود...
به امید تماشای کارهای بهتر از این گروه که به هر حال انرژی برخی از بازیگران اش بسیار قابل توجه بود و امیدوارم این انرژی ها مصروف کارهای هر چه بهتر و بهتر شود...
ممنون از پاسختون
قبول دارم که این تئاتر شلخته تر و شتاب زده تر از مایبر بود و دیالوگ ها و موقعیت ها مسلسل وار به سمت مخاطب پرتاب میشدن برای همین نظر قطعی دادن در موردش رو به تماشای دوم موکول می کنم ولی چیزی که در دفعه اول نظرم رو جلب کرد (همونطور که گفتید) انرژی بازیگرها و شخصیت پردازی خاصه کارهای کاهانی ها بود. تکرار وضعیت با این که شاکله کلی فرم اثر بود به نظرم کم تاکید(یا به قول کارگردان مینیمال؟) بود و نمیشه اونطوری کهنه شده در نظر گرفتش.