در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال نمایش صدای آهسته‌ی برف
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:51:53
امکان خرید پایان یافته
۰۸ آبان تا ۲۲ آذر ۱۳۹۸
۲۲:۴۵  |  ۱ ساعت
بها: ۵۰,۰۰۰ تومان
کلبه‌ای در کوهستان؛ برف آنقدر سنگین باریده است که کوچک‌ترین صدایی بهمن را هوار می‌کند.

- خانم‌ها بهناز جعفری و معصومه کاظمی در یک نقش حاضر خواهند شد و خانم بهناز جعفری فقط ۲۰ شب نخست اجرا در نمایش حضور خواهند داشت.

- برنده‌ی جایزه بزرگ جشنواره بین‌المللی ایت‌سلف ورشو ( لهستان ) - ۲۰۱۵
- برترین تئاتر سال ۱۳۹۳ به انتخاب کانون نویسندگان و منتقدان تئاتر - بهار ۱۳۹۴
- برترین تئاتر سال ۱۳۹۳ در انتخاب سالانه منتقدان مجله تجربه – اسفند - ۱۳۹۳
- کاندید بهترین طراحی صحنه از سی‌وسومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر - بهمن ۱۳۹۳

 اجراهای پیشین نمایش :
-اجرای عمومی در سالن استاد سمندریان مجموعه تماشاخانه ایرانشهر –مهر و آبان ۱۳۹۳- تهران، ایران
-اجرا در سی‌وسومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر – بهمن ۱۳۹۳– تهران، ایران
- اجرا در جشنواره Aguste 2015 - Georg Town Art Festival کشور مالزی Pinang
- اجرا در جشنواره  June 2015 -   ITSELF International Theater  کشور لهستان Warsaw
- اجرا در جشنواره July 2015 -  Venice Open Stage کشور ایتالیا Venice

توجه: تماشای این نمایش برای زنان باردار و بیماران قلبی توصیه نمی‌شود.

 

شبکه‌های اجتماعی تئاتر مستقل تهران: اینستاگرام

گزارش تصویری تیوال از نمایش صدای آهسته‌ی برف / عکاس:‌ رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› «صدای آهسته ی برف» در تئاتر مستقل تمدید شد

ویدیوها

مکان

ضلع شرقی چهارراه ولیعصر (تئاترشهر)، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰ (خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو، خیابان رازی، نبش کوچه زندوکیل، پلاک ۵۰)
تلفن:  ۶۶۹۷۹۷۴۱

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سال ها گذشته است ولی لذت تماشای این اثر سال های سال ادامه خواهد داشت یادش بخیر چه اجرای بی نظیری ، تاتر به معنای مطلق، حیف که جابر رمضانی مدت هاست دیگه کار نمی کنه ، حیف و صد حیف که جای چنین اجراهایی اینروزها خالی ست
بله کار خیلی خوبی بود و منم هنوز یادم هست فضای ویژه ای که ایجاد کرده بود
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ریتم کند و کشدار نمایش در خدمت موقعیت یکنواختی است که درام داستان را تشکیل می دهد. در واقع این کندی آزاردهنده آدم های نمایش ، سازگار با شرایط موجود می شود که نه تنها خسته کننده نیست بلکه یک جور ارتباط عاطفی را با مخاطب برقرار می کند .حس و حال سرمای کوهستانی با نور آبی و صدای بورانی که در سراسر کار جاریست فکر وفضای بیننده را با خود همگون می کند ، بطوری که می شود ساعت ها به تماشای آن کلبه کوچک و انزوای درونی ملموس با اروح تنهامانده نشست . نجواگونه صحبت کردن کاراکترها نیز که گاهی حتا بسختی بگوش می رسد از نکات جالب کار است. انگار دراین مسیر دوار حرکات تکراری ، زبان گفتار هم حرف قابل شنیدنی ندارد که اهمیت داشته باشد. علاوه بر وجه تصویری و حسی، کار دارای زیرلایه های ژرف تری هم هست و مظلومیت زن در آن دنیای کوچک و ناچیز، پوچی زندگی که تا مغز استخوان رسوخ کرده و عقیم بودن حسی انسانی که بشکل یک گرگ کوهستان همواره بر زندگی حاکم است به رخ کشیده می شود .
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
نفیسه نوری و بیژن وکیلی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

یادداشتی درباره نمایش «صدای آهسته‌ی برف» کاری از جابر رمضانی
همه چیز در حال سقوط است، درست مثل هراس بهمن

نمایش «صدای آهسته‌ی برف» به کارگردانی جابر رمضانی پس از پنج سال و پس از اجرا در کشورهای لهستان، ایتالیا و مالزی، از 8 آبان ماه در تئاتر مستقل تهران مجددا روی صحنه رفت.

اعتمادآنلاین | علی اتحاد- دوره‌ی کاری جابر رمضانی را باید که به عنوان روایتی به هم پیوسته و دنباله‌دار تلقی کرد. جمله‌ی نخست این متن ادعایی زیبایی‌شناسانه نیست؛ بلکه پیشنهادی‌ است که به مخاطبان یاری می‌دهد تا فهمی عمیق‌تر، گسترده‌تر و چند وجهی‌تر از آثار رمضانی به چنگ آورند.

«صدای ... دیدن ادامه ›› آهسته‌ی برف» هر چند که به تازگی اجرا شده اما اثری مربوط پنج سال پیش است. پس بهتر است در دوره‌ی کاری جابر رمضانی کمی آن را به عقب ببریم تا در جای خود قرار گیرد. از همین روست که رمضانی آن را بدون هیچ تغییری باز اجرا می‌کند. او باور دارد که این قطعه در پازل دوره‌ی کاری‌اش باید در جایی مشخص و با کارکردهای آن روزگار شناخته شود.

«صدای آهسته‌ی برف» اما درباره‌ی چیست؟ قصه بسیار ساده است. کلبه‌ای در ناکجایی کوهستانی میان برف جای گرفته؛ کلبه‌ای با چهار نفر زن و مرد. همه چیز در سکوتی مرگ‌‌آور غرق است.

کوچک‌ترین صدایی برف‌ها را به حرکت وا می‌دارد و بهمن کلبه را با خود خواهد برد. در این میان زنی حامله است که چیزی به وضع حمل‌اش نمانده؛ پس صدایی بلند در راه است.

این قصه‌ی ساده به قدر کافی هراس‌انگیز است. اما کار به همین اندازه ختم نمی‌شود. وحشتی بیشتر در راه است.
بیایید از خط روایت دور شویم و به شکل اجرا بپردازیم. جابر رمضانی پیش از این هم بارها و بارها نشان داده که بیش از قصه با فرم سخن می‌گوید.

او این جا هم بستری پانورامیک می‌سازد. افقی گسترده که برای دنبال کردن‌اش از این سو به آن سو باید سر گرداند؛ درست مانند نمایش‌های پیشین‌اش «سوراخ»، «نمی‌تونیم راجع‌ بهش حرف بزنیم» و «موی سیاه خرس زخمی» و یا چیزی شبیه به سنت صحنه پردازی کابوکی.

صحنه به حد امکان تالار نمایش به درازا کشیده شده است. صحنه خود را در افق می‌گسترد تا تمثالی از جهان برابر ما بسازد.

در «صدای آهسته‌ی برف» هم صحنه پانورامیک و مملو از برف است. جایی انتهای صحنه کلبه‌ای برش خورده است و به مخاطب اجازه می‌دهد که درون کلبه را ببیند. کلبه‌ی بریده شیب‌دار ساخته شده.

همه چیز در حال سقوط است. درست مثل هراس بهمن که از شیب کوه پایین خواهد آمد به صدایی کوچک حتی. همه چیز موقتی است و در عین حال عریان و فرساینده. فرساینده مانند برفی که تمام زمستان می‌بارد؛ درست مانند سکوت که به وسعت زمستان خود را کش می‌دهد؛ درست مثل سکوت که مدام است؛ درست مثل آرزوی رسیدن بهار؛ درست همچون آرزوی زاییدن در بهار، عشق ورزیدن در بهار، رخت نو پوشیدن در بهار، دوباره خندیدن در بهار.

نمایش با پایین‌ترین صدای ممکن اجرا می‌شود. نمایش ترکیبی از صدای ضبط‌ شده‌ است که از بلندگوها پخش می‌شود و صدای پچ پچ بازیگران زنده.

مخاطب «صدای آهسته‌ی برف» باید نفس در سینه حبس کند تا چیزی بشنود. گاهی حتی وقتی نفس نمی‌کشی هم چیزی شنیده نمی‌شود. هراس سقوط بهمن آن چنان مدام است که نفس شخصیت‌ها را برای گفتن کلامی با صدایی حتی کمی بلندتر بند می‌آورد. این سکوت، این پچ پچه، این خفگی کش‌دار تمام جانِ نمایش جابر رمضانی است.

او آینه‌ای برابر مخاطبان می‌گذارد تا سکوت‌شان را به رخ‌شان بکشد. شاید با خودت خیال کنی که یک بار، تنها یک بار باید فریاد زد و پیه بهمن را هم به تن مالید.

اما کسی چیزی نمی‌گوید؛ نه وقتی که دو مرد در هم می‌آویزند؛ نه وقتی که عروس را می‌برند که زنده به گور شود؛ نه وقتی که زن می‌زاید؛ نه وقتی که دو مرد با خاطره‌ای طنز‌آمیز و پر از کنایه از خنده روی زمین می‌افتند؛ نه حتی وقتی نمایش به پایان می‌رسد و مخاطبان سرگردان و نیمه‌کاره و رها شده در سکوت از تالار نمایش بیرون می‌روند.

همه چیز در سکوت است مگر آن وقت که گرگ بی هیچ پروایی پا در خانه می‌گذارد. گرگ آزاد است. در سرزمین «صدای آهسته‌ی برف» گرگ بیش از هر جانداری بی‌پرواست. او از بهمن نمی‌هراسد. او در سکوت به همه جا سرک می‌کشد. شاید او از جنس بهمن است؛ نه؟

https://etemadonline.com/content/374954/%D9%87%D9%85%D9%87-%DA%86%DB%8C%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%A7%D9%84-%D8%B3%D9%82%D9%88%D8%B7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%B3-%D8%A8%D9%87%D9%85%D9%86
مهدی تاج الدین این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید