" تئاتر مردم ستمدیده"
سهشنبههای لعنتی برشی از چندهفته زیست خانوادهایست که در وضعیتِ بحران اقتصادی و تزلزل روابط بینشان، بازنمایی شدهاست...
وضعیتی که قابل تعمیم به شرایط بسیاری از خانوادههای طبقهی متوسط جامعهست که در اثر نابسامانی، رکود و فساد اقتصادی، دچار بحرانهای فقر و پیامدهای ناشی از آن شدهاند.حکایت دردمندانهای از کوچکشدن سرمایهء مالی طبقه تحصیلکرده و کارمند و سقوط به زیرخط فقری که حتی قادر نیستند احتیاجات اولیهء زندگی را برآوردهکنند.
نمایش با نریشن دختر خانواده در شرح موقعیت موجود در 17 مهر 96 آغار میشود و در طی 65 دقیقه به اتفاقاتی که به فروپاشی جمع خانوادگی آنان منجر میشود، میپردازد.
متن قصد دارد با نگاهی نقادانه از چند زاویه به معضلات اجتماعی و اقتصادی جامعهی فعلی بپردازد که افراد آن چگونه با حجم انبوهی از مشکلات قادر به داشتن رفاهی نسبی و وضعیتی باثبات نیستند و حتی در دوران بازنشستگی، آرامش لازم را نداشته و درگیر فشارهای شدید حتی در نیازهای اولیه زیست روزمرهاند.
... دیدن ادامه ››
خطاهای مکرر انسانی، از نیروی امنیتی که در اغتشاشات سال 88 به اشتباه به نامزد پسر بزرگ خانواده، تیراندازی کرده و موجب کشته شدن او میشود، تا مدیری در سیستم بانکی که اندوخته سپردهگذران را اختلاس کرده و فرار میکند، تا پدری که آینده فرزندانش را به دلیل وابستگی و علاقمندیاش، تحت تاثیرقرار میدهد، همه مبناییست برای آنکه سهشنبههای لعنتی، واگویهی رنجی اجتماعی و بحرانی جمعی را به نمایش بگذارد.
همان رخدادهایی که هزارباره در دنیای واقعی درحال وقوعست و خانوادههای بسیاری را ازهم میپاشد بیآنکه این حجم از فاجعه بازتابی روشنی در سطح جامعه داشتهباشد. ریشهیابیهای جامعهشناختی البته نیازمند بررسی و تحقیق بیشتریست اما سهشنبههای لعنتی، یکی از آن نمونههای متعدد و بیشمار را، بر صحنه آوردهاست تا در تعاملی از تئاتر و مردم ستمدیده، زبانی برای وضعیتِ بغرنج آنان در سیستمِ سرمایهداری باشد که پول حرف اول و آخر را میزند و اگر به هر دلیلی فرد قادر به همسویی و یا واردشدن به جریانِ سرمایه و سوددهی نباشد، زیر چرخدندههای آن له میشود. بیآنکه از هیچ حمایتِ دولتی و یا کمکهای سازمانهای رفاه اجتماعی برخوردار شود.
محمدمهدی خاتمی در متن، هرچند منسجم پیشرفته است اما از طرفی هر آنچه از سیل بدبختی و بدبیاریهایِ ممکن، در بافتار معضلات جامعه وجود دارد، یکجا در این داستان گنجانده و با تراکمی بیش از حد معمول به آن پرداختهست. آنچنان که از جایی به بعد، اتفاقات ناخوشایند، ترکیبی از فانتزی و غیرواقعی بودن پیدا میکنند که نمیتواند بدرستی همذاتپنداری مخاطب را حفظ و پیش ببرد..با اینحال اتفاقات بقدری ملموس و قابل باورست که این اغراق را برای پوشش حداکثری مشکلات، قابل توجیه میکند.
پرده آخر به نظر میرسد ترژادی گل درشتیست که تهی از کارکرد موردنظرست. و گویا مانند اغلب نمایشهای ایرانی، از فوت و درگذشت یکی از اعضای خانواده، حرفی به میان نیاید، نمیتواند عمق فاجعه را برساند. شاید پایانبندی مناسبتری میتوانست نمایش را بهتر حفظ و تاثیرگذاریاش را مضاعف کند.
عوامل گروه اجرایی از جمله طراحی نور رضا خضرایی و طراحی صحنه سینا ییلاقبیگی از جمله حرفهایهای این عرصه و با کارنامه کاری درخشانی هستند که از آنان سطح انتظار بالایی میرود، با اینحال به نظر میرسد در این اجرا، نبوغ کمتری بکاررفته و از آن پختگی خبر چندانی نیست.
طراحی و ساخت دکور نه تنها شتابزده و ناقص به نظر میرسد، بلکه حتی از ظرافتهای لازم برخوردار نیست و با وجود فضاهای باز و درمعرض دید اطراف آن، و حتی پروژکتورهای قابل رویت از پنجرهها، نمیتواند به چشم تماشاگر، مجموعهای کامل بیاید.
سهشنبههای لعنتی، بیش از هر فاکتور دیگری، در بازیها موفقست و شاید دلیل موفقیت آن را میتوان از بازیگران حرفهای با اندازههای درستِ از بیان، حس و انتقال دانست که در یک تعاملِ هماهنگ و یکدست با یکدیگر همکاری کردهاند. مانلی حسینپور و نسرین نکیسا، مرکز ثقل صحنه و موفق در فضاسازی مناسب این اجرا هستند.
نیلوفرثانی
گروه نقد هنرنت
منتشر شده در سایت هنرنت