در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش ستاره شناس
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:43:08
امکان خرید پایان یافته
۳۰ مرداد تا ۰۵ مهر ۱۳۹۸
۱۸:۳۰  |  ۱ ساعت
بها: ۳۵,۰۰۰ تومان

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش ستاره شناس / عکاس:‌ رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› دلایل استقبال تماشاگران از نمایش «ستاره شناس»

›› نمایش «ستاره شناس» دو اجرایی شد

›› تنهایی یا میل جنسی

›› برای تماشای «ستاره شناس» به سالن سایه بیایید

آواها

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ستاره شناس (با بازی احمد ساعتچیان) خطاب به مور (با بازی غزاله رشیدی): ((یه ضرب المثلِ قدیمی ژاپنی هست که میگه زنبورها چهره های غمگین رو نیش می زنند)).
میترا، اصغر نوری و مجید این را خواندند
مریم اسدی، امیر مسعود، شهاب فرح بخش و mohammad sadat این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خب قبل هرچیزی تشکر کنم بابت اینکه من روزی که بلیط داشتم دیر رسیدم چند دقیقه اما مسئولین سالن لطف کردن بلیطم رو برای نمایش دو روز بعد تمدید کردن.
این نمایش ساده و دلنشین دیدنش خالی از لطف نبود. آخرش با خودتون می گید کاش انقدر زود تموم نمی شد.
باید اعتراف کنم که مطالبی رو که از سایت تیوال در مورد این نمایش خوندم باعث شد به این تئاتر جذب بشم ولی همون اطلاعات باعث کم شدن جذابیت تئاتر برای من شد. روانشناسی و روانکاوی به نظرم موضوعیه که جامع امروزیمون بیشتر باید ازش مطلع بشه اما برای من به شخصه ، نمایشنامه خیلی عمق نداشت. یعنی از دیروز دارم فکر میکنم که این تئاتر چه چیز تازه ای می تونست برام داشته باشه جز مرور یکسری دانسته های روانشناسی مثل اینکه اول باید خودمون رو دوست داشته باشیم و خودمون رو فراموش نکنیم، احساس های اصیلمون رو حس کنیم، مرور درد تنهایی و غیره شایدم انقدر حجم اطلاعات زیاد بود که با یه بار دیدن نمی شد همه رو فهمید. فکر میکنم یک زن بیشتر بتونه با شخصیت ها ارتباط برقرار کنه اینکه خودش رو توی این شخصیت ها ببینه و تلنگری بشه برای ادامه زندگی.
بعضی از نظرات پیرامون بازی خانم رشیدی به نظرم بی انصافی بود با توجه به کارکتری که بازی می کردن. کارگردان محترم نمایش قبل شروع نمایش گفتن دو کار مجاز هستش، خنده و سکوت. پیش خودم گفتم بیچاره اشک که حتی تو همچین نمایشی مجاز نیست.
آخرشم یه عکس دست جمعی گرفتیم که حرکت دوست داشتنی بود.
اصغر نوری، میترا، امیر مسعود و حسین پوریعقوب این را خواندند
فرزاد جعفریان و مینا این را دوست دارند
خیلی ممنون دوست عزیز
۰۴ مهر ۱۳۹۸
ممنون از زحمات شما و گروهتون
۰۴ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بگذارید
تنهایی ام را
دوست بدارم
زیبا،ساکت،پر رمز و راز

بگذارید
تنهایی اش را
دوست بدارد،
تنهایی و سپس
به آرامی و بدون درد

چون دنیا
به بوسه های ناگهانی
به خنده های بی موقع
به هدیه های بی چشمداشت
بیشتر نیاز ... دیدن ادامه ›› دارد
اگر دنیای کسی باشی

سعی کردم
تو را به سختی
در قلبم زندانی کنم،اما نشد
قلب من بارها شکسته بود
از لابه لای
ترکهایش فرار کردی

قفسه ی سینه ام
حالا پر شده
از خاطرات ده جلدی
هر شب یکی را از پنجره
پرت میکنم بیرون

همان لحظه که میخواستی بری
مرا بوسیدی
همان لحظه که میخواستم ببوسمت،رفتم
دیگر برایم مهم نیست
که من از دور قشنگم
دیواری ما بین نیست
و دنیایمان فرق دارد

چشمان بازِ بازت نمیبیند
و این درد دارد
درست تو همون لحظه که فکر میکنی
نزدیک شدی
باید یادت باشه
که هنوز خیلی دوری

و همون موقع
که فکر میکنی دورم ازت
حتی روحت هم خبر ندارد
که چقدر بهت نزدیکم.


#مجتبی
باید برای رختخواب خالی احساس
تعلیق عقل و فلسفه از کار
نافهمی دنیا ز فهم ما
سایکوتراپی راه بندازیم
ما امتحان پس داده های رَد و مردودی
از هر چه وامانده است بیزاریم
در جستجوی کهکشان راه خوشبختی
ما در پی اخترشناس راه میگردیم ... دیدن ادامه ››
ما راضی عادات تکراریم
شاکی بد احوال تغییریم
با بوسه ای احوالمان کوک است
با رفنتنی دنیایمان نابود
از دور و از نزدیک مینالیم
ما خاطرمان ، خاطره ساز است
از خاطره هم رنج میسازیم
آزادیمان بند زندان است
زندانمان در بند آزادی
ما فهممان معطوف یک وهم است
و زندگیمان خرج این فهم است

این زندگی سر تا سرش وهم است :)
۰۴ مهر ۱۳۹۸
میدونی
اگر شعر نبود
تموم گلها خشک می شدند
آدمها هم زشت زشت

خورشید،
دیگه هیچ وقت
طلوع نمیکرد

شب ها،
هرگز نمیرفتند
و لذتی نداشت زیستن

نه انتظار بود
نه یار و یار
نه امیدی بود
نه دلدار و دلدار

میدونی
اگر شعر نبود
نه فردا بود
نه فردا بود
نه فردا بود.


#مجتبی
۰۴ مهر ۱۳۹۸
فردا که جای خالی دلدار
در تختخوابِ یار دیگر شد
از هر چه شعر و شاعریست ، بیزار می گردی
گل های خشک لای دفترها
شب های وصل و روزهای فصل
زیبا و زشت واژه و ترکیب
بی قافیه ، در سایه تردید می گردد
۰۴ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید