در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش شام خداحافظی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:09:46
امکان خرید پایان یافته
۲۶ مرداد تا ۳۱ شهریور ۱۴۰۱
۲۱:۳۰  |  ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه
بها: ۱۲۰,۰۰۰ و ۱۰۰,۰۰۰ تومان  |  جزییات
ردیف ۱ تا ۵: ۱۲۰.۰۰۰ تومان
ردیف ۶ تا ۱۰: ۱۰۰.۰۰۰ تومان

» بروشور نمایش


- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۲ سال خودداری نمایید.

مکان

تهران، خیابان شریعتى، خیابان ملک، نبش خیابان وزوایى، تماشاخانه ملک
تلفن:  ۰۲۱۸۸۴۶۱۷۸۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یادداشت منقد محترم، جناب آقای آریو راقب‌کیانی درباره نمایش «شام خداحافظی»
چاپ شده در روزنامه آفتاب یزد ، روز یکشنبه ، ۱۴۰۱/۰۶/۰۶

میهمانی به صرف شیرینی و بادام زمینی

اگر ‬‮«‬ماتیو‭ ‬دلاپورت‭ ‬و‭ ‬الکساندر‭ ‬دولاپَتولیِر‮»‬‭ ‬در‭ ‬نمایشنامه‭ ‬‮«‬اسم‮»‬‭ ‬فلسفه‭ ‬نام‭ ‬گرایی (‬نومینالیسم) ‬را‭ ‬مدنظر‭ ‬داشتند‭ ‬و‭ ‬با‭ ‬این‭ ‬نگاه‭ ‬تلاش‭ ‬داشتند‭ ‬که‭ ‬ذات‭ ‬و‭ ‬ماهیت‭ ‬انسان‌ها‭ ‬را‭ ‬به‭ ‬برداشت‌های‭ ‬مختلف‭ ‬مدلول‭ ‬وار‭ ‬از‭ ‬موجودیت‭ ‬آنها‭ ‬ارتباط‭ ‬دهند‭ ‬و‭ ‬خط‭ ‬بطلان‭ ‬بر‭ ‬ایجاد‭ ‬هرگونه‭ ‬قرارداد‭ ‬نمادین‭ ‬و‭ ‬نشانه‌ای‭ ‬با‭ ‬آن‭ ‬اسم ‬نمایند،‭ ‬در‭ ‬نمایشنامه‭ ‬‮«‬شام‭ ‬خداحافظی‮»‬‭ ‬تلاش‭ ‬بر‭ ‬این‭ ‬است‭ ‬تا‭ ‬انسان‭ ‬گرایی‭ ‬معطوف‭ ‬بر‭ ‬تطابق‭ ‬ذهنی‭ ‬و‭ ‬عینی‭ ‬از‭ ‬آن‭ ‬پدیده‭ ‬حاصل‭ ‬گردد‭ ‬و‭ ‬دوای‭ ‬این‭ ‬درد‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬اشتراک‌گذاری‭ ‬نام‭ ‬افراد‭ ‬با‭ ‬یکدیگر‭ ‬به‭ ‬صورت‭ ‬یک‭ ‬ضرورت‭ ‬اومانیستی‭ ‬رقم‭ ‬بزنند. ‬انسان‌هایی‭ ‬که‭ ‬ابتدا‭ ‬به‭ ‬ساکن‭ ‬به‭ ‬قدری‭ ‬دچار‭ ... دیدن ادامه ›› ‬از‭ ‬خودبیگانی‭ ‬شده‌اند‭ ‬که‭ ‬توان‭ ‬دیگر‭ ‬شناسی‭ ‬را‭ ‬ندارند‭ ‬و‭ ‬یکدیگر‭ ‬را‭ ‬به‭ ‬صورت‭ ‬کاملا‭ ‬نقادانه‭ ‬از‭ ‬پشت‭ ‬عینک‭ ‬ریزبین‭ ‬مورد‭ ‬حلاجی‭ ‬و‭ ‬موشکافی‭ ‬قرار‭ ‬می‌دهند‭.‬
به‭ ‬همین‭ ‬منوال‭ ‬نمایش‭ ‬‮«‬شام‭ ‬خداحافظی‮»‬‭ ‬به ‬کارگردانی ‬شیماه‭ ‬‌خاسب‭ ‬اهتمام‭ ‬می‌ورزد‭ ‬تا‭ ‬گزاره‌های‭ ‬خویشتن‭ ‬پندارانه‭ ‬افراد‭ ‬از‭ ‬خویش‭ ‬را‭ ‬اصلاح‭ ‬نماید‭ ‬و‭ ‬تصور‭ ‬فرد‭ ‬از‭ ‬فرد‭ ‬را‭ ‬مورد‭ ‬بازبینی‭ ‬قراردهد. ‬در‭ ‬نمایش‭ ‬شخصیت‌های‭ ‬‮پییِر‮ (‬با‭ ‬ بازی‭ ‬امیرکربلایی‭ ‬زاده) و ‬کلوت (با‭ ‬بازی‭ ‬جوانه‭ ‬دلشاد) ‬قصد‭ ‬دارند‭ ‬تا‭ ‬برای‭ ‬سر‭ ‬و‭ ‬سامان‭ ‬بخشیدن‭ ‬به‭ ‬روابط‭ ‬زناشویی‭ ‬شان،‭ ‬ابتدا‭ ‬به‭ ‬ساکن‭ ‬دست‭ ‬به‭ ‬رنسانس‭ ‬در‭ ‬روابط‭ ‬اجتماعی‭ ‬خود‭ ‬با‭ ‬دوستان‭ ‬قدیمی‭ ‬شان‭ ‬نمایند‭ ‬و‭ ‬با‭ ‬الک‭ ‬کردن‭ ‬آنها،‭ ‬زمان‭ ‬بیشتری‭ ‬را‭ ‬برای‭ ‬یکدیگر‭ ‬باز‭ ‬و‭ ‬صرف‭ ‬نمایند‭ ‬و‭ ‬با‭ ‬نقشه‌ای‭ ‬از‭ ‬پیش‭ ‬تعیین‭ ‬شده‭ ‬که‭ ‬پیشتر‭ ‬توسط‭ ‬شخصیت‭ ‬غائب‭ ‬بوریس‭ ‬انجام‭ ‬پذیرفته‭ ‬بود‭ ‬با‭ ‬تدارک‭ ‬دیدن‭ ‬شام،‭ ‬وداعی‭ ‬در‭ ‬ظاهر‭ ‬احترام‭ ‬آمیز‭ ‬و‭ ‬همیشگی‭ ‬با‭ ‬آنها‭ ‬داشته‭ ‬باشند. ‬اولین‭ ‬قربانی‭ ‬آنها‭ ‬برای‭ ‬انجام‭ ‬این‭ ‬نیت،‭ ‬کاراکتر‭ ‬بذله‌گو‭ ‬و‭ ‬شوخ‭ ‬طبع‭ ‬آنتوان (‬با‭ ‬بازی‭ ‬امیرغفارمنش) ‬است‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬فضای‭ ‬دو‭ ‬نفره‭ ‬بین‭ ‬آنها‭ ‬قرار‭ ‬می‌گیرد‭ ‬و‭ ‬ملعبه‭ ‬بازی‭ ‬پینگ‭ ‬پونگی‭ ‬آنها‭ ‬در‭ ‬تعارفات‭ ‬مهمانی‭ ‬شان‭ ‬می‌گردد. ‬هر‭ ‬چند‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬نهایت‭ ‬این‭ ‬شخصیت‭ ‬‮«‬آنتوان‮»‬‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬بازی‭ ‬را‭ ‬از‭ ‬‮«‬پییِر‮»‬‭ ‬که‭ ‬ترسو‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬نسبت‭ ‬به‭ ‬فرامین‭ ‬همسر‭ ‬غیرقابل‭ ‬پیش‌بینی‌اش‭ ‬یعنی‭ ‬‮«‬کلوت‮»‬،‭ ‬بلاتکیف‭ ‬است،‭ ‬می‌رباید‭ !‬لحظه‌لحظه‭ ‬‮«‬شام‭ ‬خداحافظی‮»‬،‭ ‬حاوی‭ ‬طنزهای‭ ‬موقعیت‭ ‬و‭ ‬کمیکی‭ ‬است‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬آن‭ ‬شخصیت‌های‭ ‬فکاهی‭ ‬شده‭ ‬نمایش‭ ‬بدون‭ ‬داشتن‭ ‬هر‭ ‬گونه‭ ‬درک‭ ‬متقابل‭ ‬و‭ ‬تنها‭ ‬بر‭ ‬اساس‭ ‬پیشینه‌های‭ ‬ذهنی‭ ‬از‭ ‬موجودیت‭ ‬همدیگر‭ ‬به‭ ‬یکدیگر‭ ‬ریشخند‭ ‬می‌زنند‭ ‬و‭ ‬کنایه‭ ‬آمیز‭ ‬رفتار‭ ‬می‌کنند. ‬نمایش‭ ‬با‭ ‬زبان‭ ‬بی‌زبانی‭ ‬می‌خواهد‭ ‬بگوید،‭ ‬که‭ ‬افراد‭ ‬را‭ ‬نه‭ ‬از‭ ‬روی‭ ‬لباس‭ ‬هایشان‭ ‬می‌توان‭ ‬قضاوت‭ ‬کرد‭ ‬و‭ ‬نه‭ ‬از‭ ‬روی‭ ‬اعمال‭ ‬شان. ‬چه‭ ‬آنجا‭ ‬که‭ ‬کاراکتر‭ ‬‮«‬آنتوان‮»‬‭ ‬پالتو‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬با‭ ‬پالتوی‭ ‬مندرس‭ ‬بی‌خانمانی‭ ‬جابجا‭ ‬می‌کند‭ ‬تا‭ ‬پیش‭ ‬از‭ ‬رسیدن‭ ‬به‭ ‬منزل‭ ‬میزبان‭ ‬هایش،‭ ‬ژست‭ ‬بخشندگی‭ ‬به‭ ‬خود‭ ‬بگیرد‭ ‬و‭ ‬مشخصا‭ ‬در‭ ‬هنگامه‭ ‬آخرین‭ ‬خداحافظی‭ ‬از‭ ‬قدیمی‌ترین‭ ‬دوست‭ ‬اش،‭ ‬دل‭ ‬اهداء‭ ‬کردن‭ ‬ساعت‭ ‬مچی‌اش‭ ‬را‭ ‬به‭ ‬‮«‬پییِر‮»‬‭ ‬ندارد،‭ ‬چه‭ ‬آنجا‭ ‬که‭ ‬مطابق‭ ‬با‭ ‬یک‭ ‬آزمون‭ ‬روانشناسی‭ ‬این‭ ‬دو‭ ‬دوست‭ ‬ملبس‭ ‬کردن‭ ‬همدیگر‭ ‬به‭ ‬لباس‭ ‬یکدیگر‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬دستور‭ ‬کار‭ ‬خود‭ ‬قرار‭ ‬می‌دهند،‭ ‬نمایش‭ ‬نشان‭ ‬می‌دهد‭ ‬که‭ ‬هویت‭ ‬واقعی‭ ‬افراد‭ ‬قابل‭ ‬شناخت‭ ‬و‭ ‬آگاهی‭ ‬نیست‭ ‬و‭ ‬نباید‭ ‬چندان‭ ‬به‭ ‬برچسب‌ها‭ ‬و‭ ‬اتیکت‌ها‭ ‬دل‭ ‬خوش‭ ‬کرد‭ ‬و‭ ‬صفت‌های‭ ‬هر‭ ‬شخص‭ ‬به‭ ‬درستی‭ ‬و‭ ‬غایت‭ ‬قابلیت‭ ‬آن‭ ‬را‭ ‬ندارند‭ ‬که‭ ‬ویژگی‌های‭ ‬موصوف‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬ابزار‭ ‬نمایند‭.‬
‮«‬شام‭ ‬خداحافظی‮» ‬از‭ ‬شخصیت‌های‭ ‬خودخواه‭ ‬و‭ ‬خودبین‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬مرحله‭ ‬خودکامگی‭ ‬در‭ ‬داوری‭ ‬و‭ ‬محاکمه‭ ‬دیگران‭ ‬می‌پردازند،‭ ‬می‌خواهد‭ ‬که‭ ‬بی‌پرده‭ ‬به‭ ‬خودشناسی‭ ‬برسند‭ ‬و‭ ‬از‭ ‬استحاله‭ ‬رویدادهای‭ ‬زندگی‭ ‬شان‭ ‬را،‭ ‬از‭ ‬هویت‭ ‬درونی‭ ‬خود‭ ‬شروع‭ ‬کنند‭ ‬و‭ ‬نه‭ ‬از‭ ‬ماهیت‭ ‬بیرونی‭ ‬پیرامونی‭ ‬شان! ‬در‭ ‬نتیجه‭ ‬افراد‭ ‬وقتی‭ ‬نام‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬در‭ ‬پیکره‭ ‬دیگری‭ ‬خطاب‭ ‬می‌کنند،‭ ‬چاره‌ای‭ ‬جز‭ ‬مواجهه‭ ‬با‭ ‬واقعیت‭ ‬و‭ ‬زیر‭ ‬سوال‭ ‬بردن‭ ‬ماهیت‭ ‬خویشتن‭ ‬پیدا‭ ‬نمی‌کنند! ‬چه‭ ‬بسا‭ ‬شخصیت‌های‭ ‬‮«‬پییِر‮»‬‭ ‬و‭ ‬‮ ‬‮«‬آنتوان» ‬پس‭ ‬از‭ ‬انجام‭ ‬این‭ ‬بازی‭ ‬آیینه‭ ‬وار‭ ‬دو‭ ‬نفره‭ ‬در‭ ‬می‌یابند‭ ‬که‭ ‬تفسیر‭ ‬آنها‭ ‬از‭ ‬خویشتن‭ ‬به‭ ‬صورت‭ ‬گزاره‌های‭ ‬مشروط‭ ‬و‭ ‬همراه‭ ‬با‭ ‬اما‭ ‬و‭ ‬اگر‭ ‬بوده‭ ‬است‭ ‬و‭ ‬آنها‭ ‬تنها‭ ‬و‭ ‬تنها‭ ‬به‭ ‬واسطه‭ ‬خویشتن‭ ‬پنداری‭ ‬صحیح‭ ‬و‭ ‬درک‭ ‬منسجم‭ ‬از‭ ‬تصویر‭ ‬خویش‭ ‬در‭ ‬قالبی‭ ‬دیگر،‭ ‬می‌توانند‭ ‬با‭ ‬یکدیگر‭ ‬همذات‭ ‬پنداری‭ ‬نمایند. ‬حتی‭ ‬این‭ ‬بازی‭ ‬جابجایی‭ ‬لباس‭ ‬و‭ ‬شخصیت‌ها‭ ‬که‭ ‬در‭ ‬وهله‭ ‬نخست‭ ‬یک‭ ‬بازی‭ ‬کودکانه‭ ‬می‌نماید‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬مرور‭ ‬تبدیل‭ ‬به‭ ‬یک‭ ‬جنگ‭ ‬بزرگسالانه‭ ‬نابالغانه‭ ‬می‌شود،‭ ‬باعث‭ ‬پرده‭ ‬دری‭ ‬افراد‭ ‬می‌گردد‭ ‬و‭ ‬به‭ ‬تبع‭ ‬آن‭ ‬افراد‭ ‬از‭ ‬یکجا‭ ‬به‭ ‬بعد‭ ‬توان‭ ‬خودسانسوری‭ ‬خود‭ ‬را‭ ‬از‭ ‬دست‭ ‬می‌دهند؛‭ ‬چه‭ ‬می‌خواهد‭ ‬مربوط‭ ‬به‭ ‬رابطه‭ ‬گذشته «پییر» با ‬‮«‬بئاتریس‮»‬‭ ‬باشد،‭ ‬چه‭ ‬می‌خواهد‭ ‬فعلی‭ ‬صورت‭ ‬گرفته‭ ‬شده‭ ‬توسط‭ ‬‮«‬پییر‮»‬‭ ‬بر‭ ‬گلدان‭ ‬‮«‬کلوت‮»‬‭ ‬باشد‭ ‬و‭ ‬چه‭ ‬می‌خواهد‭ ‬دال‭ ‬بر‭ ‬تعداد‭ ‬خودکشی‌های‭ ‬صورت‭ ‬گرفته‭ ‬شده‭ ‬توسط‭ ‬‮«‬آنتوان‮»‬‭ ‬باشد! ‬هر‭ ‬چه‭ ‬باشد‭ ‬این‭ ‬محفلی‭ ‬که‭ ‬به‭ ‬صرف‭ ‬بادام‭ ‬زمینی‭ ‬و‭ ‬شام‭ ‬بنا‭ ‬شده‭ ‬است،‭ ‬باعث‭ ‬می‌شود‭ ‬اشخاص‭ ‬تیشه‭ ‬به‭ ‬ریشه‭ ‬بنای‭ ‬ظاهر‌سازی‭ ‬شده‭ ‬از‭ ‬خویشتن‭ ‬بزنند‭ ‬و‭ ‬اعترافاتی‭ ‬بکنند‭ ‬که‭ ‬عمری‭ ‬آن‭ ‬را‭ ‬با‭ ‬پنهان‭ ‬کاری‭ ‬فاش‭ ‬نکرده‭ ‬بودند‭ ‬و‭ ‬بنابراین‭ ‬از‭ ‬یک‭ ‬جا‭ ‬به‭ ‬بعد‭ ‬دیگر‭ ‬نه‭ ‬نام‭ ‬ها،‭ ‬نه‭ ‬لباس‌ها‭ ‬و‭ ‬نه‭ ‬منش‭ ‬نمادین‭ ‬اشخاص،‭ ‬قابلیت‭ ‬افشاء‭ ‬شخصیت‭ ‬حقیقی‭ ‬آنها‭ ‬را‭ ‬نخواهد‭ ‬داشت‭.
یادداشت منتقد محترم، سرکار خانم ستاره روشن درباره نمایش "شام خداحافظی"
چاپ شده در روزنامه هنرمند ، روز شنبه ، ۱۴۰۱/۰۶/۰۵

«شام خداحافظی» نمایشنامه‌ای فرانسوی به قلم ماتیو دولاپورت و الکساندر دولاپتولیر است که شهلا حایری آن را ترجمه کرده و تجربه‌ی اول شیماه خاسب هم در عرصه‌ی کارگردانی تئاتر می‌باشد.

پیرنگ
«کلود» و همسرش «پیِر» در شامگاهی که از مهمانی دوستانه بازگشته‌اند به این نتیجه می‌رسند که نیمی از عمرشان را صرف دیدار با دوست و رفقایی کرده که چندان هم از وقت‌گذرانی با آن‌ها احساس رضایت نمی‌کنند. در نتیجه پیر که زندگی زناشویی‌اش را قربانی رفیق‌بازی تلقی می‌کند به کلود پیشنهاد می‌دهد ... دیدن ادامه ›› بساط شام خداحافظی راه‌ بی‌اندازند. شام خداحافظی به منظور دیدار آخر با دوستان است که مناسکی هم دارد و پیر و کلود سعی در اجرا کردنش را داشته و در این مسیر هم اولین قربانی، «آنتوان» یعنی دوست قدیمی پیر به همراه همسرش است که به این مهمانی دعوت شده اما به‌دلیل مشغله، آنتوانِ از همه‌جا بی‌خبر، به‌تنهایی و در کمال شوق‌و‌ذوق به خانه‌ی این زوج می‌رود اما آنتوان هیچ خبری از این توطئه‌ی قطع ارتباط ندارد...

طنزپردازی به شیوه‌ی اروپایی-ایرانی
قریب‌به‌یقین این نمایشنامه‌ی طنز روانشناختی چه در فرانسه و چه در هر کشور دیگری طنز به‌شدت آشکار و فوق‌العاده‌ای دارد که می‌تواند بی‌پروا مخاطبش را به‌خنده وادار کند اما در میان فضای اروپایی این نمایشنامه چیزی که احتمالاً به خنده‌ی مخاطب ایرانی اضافه می‌کند بومی‌سازی متن‌ است که با فضای امروزی ایران عجین شده و گامی فراتر از طنزی ساده را برای رونق و اشتیاق مخاطب وطنی به‌همراه می‌آورد.

پیوند عجیب پیر و آنتوان
پیر و آنتوان دو دوست قدیمی هستند که از تمام جزئیات زندگی هم از نوجوانی تا میانسالی یکدیگر باخبرند. حالا که موقع خداحافظی رسیده کنش‌های بین این‌دونفر می‌تواند زیباترین خلق صحنه‌ی تئاتر را رقم بزند. «امیر کربلایی‌زاده» در نقش پیر به عنوان یک ضلع مهم این مثلث با اکت‌هایی درخور یک نمایشنامه‌‌ی غربی، بازی روان و مقبولی را ارائه داد اما در مقابل نقش روبه‌رویش یعنی آنتوان با بازی «امیر غفارمنش» به نوعی تبدیل به کاراکتر فرعی شد. چراکه غفارمنش با ایرانیزه کردن بیشتر نقش آنتوان و خاص بودن این کاراکتر که با خنده‌های لومپن‌وار و رقص فجیع‌اش درخشش عجیبی روی صحنه داشت تقریباً هر دو کاراکتر دیگر را عقب زده و به خودی خود خوش درخشید. «جوانه دلشاد» نیز در نقش کلود ایفاگر نقش زن مستبد غربی را با توجه به سن کم‌اش نسبت به نقش اصلی، مقبول‌ و باورپذیر ایفا کرد.

مفهوم روانشناختی
شام خداحافظی را میتوان طنزی روانشناختی قلمداد کرد که مخاطبش را در حین خنده‌های فراوان به فکر وا می‌دارد تا در زندگی عمومی و خصوصی خودش کنکاش کرده و‌ به نوعی بداند کجای کار است. آیا آدم‌ها در سنین میانسالی تغییر می‌کنند؟ آیا جسارت در رها کردن دوستان قدمی جسورانه است؟ آیا ارتباط با افراد متفاوت و پذیرش خوبی‌ها و بدی‌های آن‌ها به هر قیمتی کار درستی است؟ آیا زندگی زناشویی ارجح است به تمام‌ خواسته‌های قلبی طرفین؟ آیا تغییر به هر قیمتی مثبت و نشانه‌ی پیشرفت و روشنفکری است؟ در بخشی از نمایش، آنتوان پیشنهاد دو بازی روانشناسی را به پیر می‌دهد تا در مهلت سی‌دقیقه‌ای تصمیم بگیرد که آیا دوستی این دو نفر محکوم به فناست یا خیر؛ و در حین بازی کنش‌های ارتباطی و روانشناختی پایدار و خصوصاً دیالوگ‌هایی موجه این صحنه آنچنان مضامین فاخری به کار می‌دهد که مخاطب به تمام رازهای درونی این نمایشنامه پی برده و لبخندی از سر رضایت روی لبانش نقش می‌بندد. در نتیجه شام خداحافظی ورای هفتاد دقیقه طنز بی‌وقفه‌اش چیزی فراتر از یک شام خداحافظی ساده است.

صحنه‌پردازی و لباس
صحنه‌پردازی به نشیمن خانه‌ی کلود و پیر ختم می‌شود و تقریباً هر المان به کار رفته، نقشی در نمایش داشته و این مهم جزوی از جذابیت‌های این تئاتر می‌باشد.

پایان‌بندی
پیر در ورای اتفاقات گیر کرده و نمی‌داند باید چه تصمیمی بگیرد. این پرده‌ی نهایی شاید به شما حس ‌پایان باز بدهد اما اگر مخاطب، مضمون اصلی روایت را دریابد شاید به این نتیجه برسد که این اثر به‌هیچ‌وجه پایان بازی ندارد.

درنهایت...
شام خداحافظی به تهیه‌کنندگی زهرا بحیرایی در مرداد و شهریور ۱۴۰۱ واقع در تماشاخانه‌ی ملک در یک سانس به نمایش درمی‌آید ‌و‌ تا به اینجای کار که تنها چند شب اولیه خودش را سپری کرده توجه خیل وسیعی از مخاطبینش را برانگیخته است.