یادداشت منتقد محترم، سرکار خانم ستاره روشن درباره نمایش "شام خداحافظی"
چاپ شده در روزنامه هنرمند ، روز شنبه ، ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
«شام خداحافظی» نمایشنامهای فرانسوی به قلم ماتیو دولاپورت و الکساندر دولاپتولیر است که شهلا حایری آن را ترجمه کرده و تجربهی اول شیماه خاسب هم در عرصهی کارگردانی تئاتر میباشد.
پیرنگ
«کلود» و همسرش «پیِر» در شامگاهی که از مهمانی دوستانه بازگشتهاند به این نتیجه میرسند که نیمی از عمرشان را صرف دیدار با دوست و رفقایی کرده که چندان هم از وقتگذرانی با آنها احساس رضایت نمیکنند. در نتیجه پیر که زندگی زناشوییاش را قربانی رفیقبازی تلقی میکند به کلود پیشنهاد میدهد
... دیدن ادامه ››
بساط شام خداحافظی راه بیاندازند. شام خداحافظی به منظور دیدار آخر با دوستان است که مناسکی هم دارد و پیر و کلود سعی در اجرا کردنش را داشته و در این مسیر هم اولین قربانی، «آنتوان» یعنی دوست قدیمی پیر به همراه همسرش است که به این مهمانی دعوت شده اما بهدلیل مشغله، آنتوانِ از همهجا بیخبر، بهتنهایی و در کمال شوقوذوق به خانهی این زوج میرود اما آنتوان هیچ خبری از این توطئهی قطع ارتباط ندارد...
طنزپردازی به شیوهی اروپایی-ایرانی
قریببهیقین این نمایشنامهی طنز روانشناختی چه در فرانسه و چه در هر کشور دیگری طنز بهشدت آشکار و فوقالعادهای دارد که میتواند بیپروا مخاطبش را بهخنده وادار کند اما در میان فضای اروپایی این نمایشنامه چیزی که احتمالاً به خندهی مخاطب ایرانی اضافه میکند بومیسازی متن است که با فضای امروزی ایران عجین شده و گامی فراتر از طنزی ساده را برای رونق و اشتیاق مخاطب وطنی بههمراه میآورد.
پیوند عجیب پیر و آنتوان
پیر و آنتوان دو دوست قدیمی هستند که از تمام جزئیات زندگی هم از نوجوانی تا میانسالی یکدیگر باخبرند. حالا که موقع خداحافظی رسیده کنشهای بین ایندونفر میتواند زیباترین خلق صحنهی تئاتر را رقم بزند. «امیر کربلاییزاده» در نقش پیر به عنوان یک ضلع مهم این مثلث با اکتهایی درخور یک نمایشنامهی غربی، بازی روان و مقبولی را ارائه داد اما در مقابل نقش روبهرویش یعنی آنتوان با بازی «امیر غفارمنش» به نوعی تبدیل به کاراکتر فرعی شد. چراکه غفارمنش با ایرانیزه کردن بیشتر نقش آنتوان و خاص بودن این کاراکتر که با خندههای لومپنوار و رقص فجیعاش درخشش عجیبی روی صحنه داشت تقریباً هر دو کاراکتر دیگر را عقب زده و به خودی خود خوش درخشید. «جوانه دلشاد» نیز در نقش کلود ایفاگر نقش زن مستبد غربی را با توجه به سن کماش نسبت به نقش اصلی، مقبول و باورپذیر ایفا کرد.
مفهوم روانشناختی
شام خداحافظی را میتوان طنزی روانشناختی قلمداد کرد که مخاطبش را در حین خندههای فراوان به فکر وا میدارد تا در زندگی عمومی و خصوصی خودش کنکاش کرده و به نوعی بداند کجای کار است. آیا آدمها در سنین میانسالی تغییر میکنند؟ آیا جسارت در رها کردن دوستان قدمی جسورانه است؟ آیا ارتباط با افراد متفاوت و پذیرش خوبیها و بدیهای آنها به هر قیمتی کار درستی است؟ آیا زندگی زناشویی ارجح است به تمام خواستههای قلبی طرفین؟ آیا تغییر به هر قیمتی مثبت و نشانهی پیشرفت و روشنفکری است؟ در بخشی از نمایش، آنتوان پیشنهاد دو بازی روانشناسی را به پیر میدهد تا در مهلت سیدقیقهای تصمیم بگیرد که آیا دوستی این دو نفر محکوم به فناست یا خیر؛ و در حین بازی کنشهای ارتباطی و روانشناختی پایدار و خصوصاً دیالوگهایی موجه این صحنه آنچنان مضامین فاخری به کار میدهد که مخاطب به تمام رازهای درونی این نمایشنامه پی برده و لبخندی از سر رضایت روی لبانش نقش میبندد. در نتیجه شام خداحافظی ورای هفتاد دقیقه طنز بیوقفهاش چیزی فراتر از یک شام خداحافظی ساده است.
صحنهپردازی و لباس
صحنهپردازی به نشیمن خانهی کلود و پیر ختم میشود و تقریباً هر المان به کار رفته، نقشی در نمایش داشته و این مهم جزوی از جذابیتهای این تئاتر میباشد.
پایانبندی
پیر در ورای اتفاقات گیر کرده و نمیداند باید چه تصمیمی بگیرد. این پردهی نهایی شاید به شما حس پایان باز بدهد اما اگر مخاطب، مضمون اصلی روایت را دریابد شاید به این نتیجه برسد که این اثر بههیچوجه پایان بازی ندارد.
درنهایت...
شام خداحافظی به تهیهکنندگی زهرا بحیرایی در مرداد و شهریور ۱۴۰۱ واقع در تماشاخانهی ملک در یک سانس به نمایش درمیآید و تا به اینجای کار که تنها چند شب اولیه خودش را سپری کرده توجه خیل وسیعی از مخاطبینش را برانگیخته است.