در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم‌تئاتر شرقی غمگین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:37:00
بها: ۳۵,۰۰۰ تومان
+ ۱۰% مالیات ارزش‌افزوده
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مهرناز خلیلی (mehrnazkhalili)
درباره نمایش شرقی غمگین (برگه وابسته) i
حالا من باید برای چشمهات "و ان یکاد"
بخوانم
"و یقولون انه لمجنون"
مجنون منم این روزها در میان وعده های جنون
"و ما هو الا ذکر العالٓمین"
مجنونم مرا وعده دیداری بده در یک صبح به بوسیدن دستهات
حالا من در خانه راه میروم و هوایی که تو جا گذاشتی را نفس میکشم.
آخر کجا روم که یادت نباشد و یادت نیایم؟! پایتخت نشینی موهات تا ابد مرا مستاجر طرح لبخندهات تمدید میکند.
چمشهات هوای خانه را هوایی میکند
یادته ... دیدن ادامه ›› چه ذوقی میکردم؟ وقتی موهاتو میبافتم؟
دل گره زده بودم به انتهای بافته ی موهات، به سر برگرداندنت، به بوسه ای کوتاه، به عمق بی پایان شادی چشمهات
الان دیگه حتى دلش رو ندارم بهش فکر کنم
غریبه که نیستى على عشقى تا قاتل شدن
فاصله اى نداره وقتى حرف تو میون باشه
برات نوشته بودم کسانى که به تو فکر حتى فکر
ببین حتى فکر کرده بودند را سلاخى میکنم
چقدر دلم میخواست زندگى کنى
نشد.

# شرقى_غمگین
ایمان بیاورید به کسی که می ماند...
من اگه یه بار دیگه به دنیا می اومدم فهرست بایدها رو بر نمی داشتم فهرست نبایدها رو برمی داشتم که تو جز نبایدها بودی باید بودیا برای من نباید بودی…….
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حالا من باید برای چشم هات وان یکاد بخوانم ویقلولون انه مجنون ، مجنون منم این روزها در میان میان وعده های جنون و ما هو الا ذکر عالمین مجنونم مرا وعده ی دیداری بده در یک صبح به بوسیدن دستهات؛حالا من در خانه راه میروم و هوایی که تو جا گذاشته ایی را نفس میکشم، اخر کجا روم که یادت نباشد و یادت نیاید؛ پایتخت نشینی موهات تا ابد مرا مستاجر طرح لبخند هات تمدید میکند؛ هوات هوای خانه را هوایی میکند..یادته چه ذوقی میکردم وقتی موهات رو میبافت؟!دل گره زده بودم به انتهاب بافتیه موهات ، به سر برگرداندنت، به بوسه ایی کوتاه، به عمق بی پایان شادی چمشهات..الان دیگه حتی دلش رو ندارم بهش فکر کنم، غریبه که نیستی علی عشقی تا قاتل شدن فاصله ایی نداره وقتی حرف تو میون باشه..برات نوشته بودم که کسامی که به تو فکر حتی فکر ببین حتی فکر کرده بودن را سلاخی میکنم؛چقدر دلم میخواست زندگی کنیم؛نشد ...