خوشحالم که با این نمایش نامه خوانی با تئاتر آشتی کردم و الحق که با وجود نواقص کمی که وجود داشت به جان و دل نشست. پیچیدگی متن آقای چرم شیر در ایجاد سوء تفاهم ها از یک سمت و اجرای تمیز و دلنشین چندین کاراکتر باعث شد با حال خوشی سالن رو ترک کنم. آقای یزدی با لحجه شیرین یزدی، شوکت خانم و عمه خانم مسلط بر بازی بودند و حس بسیار جذابی به مخاطب منتقل کردند. گلی که آنقدر شیرین بود که گلی بودنش به جانمون نشست، درشکه چی که یک تنه هم بازی میکرد و هم مسئول ساند افکت بود :)) و مابقی کاراکتر ها که چقدر به دل نشستند. و صادق جوان، مدتها بود تصور میکردم عشق به بازی و تئاتر از ذهن جوانهای دهه 80 رخت بسته اما صادق ثابت کرد هنوز هم این عشق وجود دارد.
کار نواقص خودش را داشت مثل تپق ها و صدا اما یک سر و گردن از باقی نمایشنامه خوانی هایی که من دیده بودم بالاتر بود.
در انتها پرفورمنس یا پرفوردنس که اجرا شد از باقی کار بیرون زده بود و ربطی به الباقی ماجرا نداشت.
در کل یک اجرا برای این کار دوست داشتنی کم بود.
موفق باشید
با اینکه بخاطر چند تجربه قبلی ،تصمیم داشتم به هیچ وجه نمایشنامه خوانی نبینم ولی خوشبختانه یک نمایشنامه خوانی متفاوت از هر کار مشابهی که تا الان دیده بودم ، را تماشا کردم. خیلی جسورانه اجرا شد ، تمام فضای داستان هنرمندانه در ذهن بیننده تداعی می شود.یک کار کاملا تمرین شده ، تک تک گروه دقیقا وظایف خودشان را می دانستند و صداپیشگی جذابی را در این نمایش خواهید دید.
از اجرای درشکه چی با لهجه شیرینش خیلی لذت بردم .
نقال داستان با فرم صدای گیرایی که داشت بسیار در فضا سازی قوی و موثر بودند .
لهجه یزدی بسیار شیرین و جذاب حاجی ( که می خواست دکان را بخرد) و همسر دوم و دختر خدمتکار را دوست داشتم.
از تلاش و هنرمندی صداپیشگان که بگذریم ؛ یکی از مهمترین عوامل موفقیت این کار ، علاوه بر فضای صمیمی گروه ، پشت صحنه تیزهوش و خوش فکر آن است . فکر نو و نگرش مبتکرانه ای که حاکم بر اجرا بود، تاثیر خوبی در خلق نمایشنامه خوانی داشت.
مشکل عمده این کار ، فضای کوچک سالن بود که برای آن جمعیت کمی کوچک به نظر می رسید (البته از اینکه باز هم پروتکل ها رعایت شد تشکر می کنم) اشکال بعدی تک اجرا بودن این کار بود چون اینکار رو حتما باید چند بار دید و استرس از دست دادن یک جمله یا مسایلی از این دست ، لذت دیدن آنرا کم کرد .