خانه سیمین و جلال کنار خانه نیما هست،یک خانه دو طبقه هست با حیاطی که گیاهانی مانند گل پنبه دارد و در زمستان سفید هستند.حوضی دارد چندین مجسمه از آنها داخل اتاق هاست.
سیمین دکترا ادبیات از دانشگاه تهران گرفت و اولین داستان نویس زن ایرانی بود،کتاب سووشون و سرگردانی او پرطرفدار هست.
جلال ابتدا عضو حزب توده،سپس مصدق و در انتها ملی مذهبی شد پدرش آخوند بود. جلال مدام جفنگیات مینوشت که سیمین سانسور میکرد. انگار جلال نازا بود.شاملو کتاب غربزدگی و امثالهم را یاوه میداند،زیبا کلام هم آن را چنین تا حدودی میپندارد.
تک نگاری های تات نشین های بویین زهرا،اورازان،خارک و ... نوشت.
سفرنامه های اسراییل،امریکا ،شوروی نوشت ،جلال فقط دو ماه آمریکا بود کتاب غربزدگی علیه آمریکا را نوشت ،شما فکر کنید یک نویسنده آمریکایی دو ماه ایران بیاد بعد علیه ایران،کتاب ایران
... دیدن ادامه ››
زدگی بنویسد.
در تصویر بالا مجسمه سیمین و نیما هست. نیما یوشیج ده سال قبل جلال فوت کرد ولی همواره با جلال و دوستانشان در خانه جلال، دورهمی داشتند.
###سیمین دانشور متولد ۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ در شیراز و در گذشتهی ۱۸ اسفند ۱۳۹۰ در تهران بود. او نویسنده، مترجم و همسر جلال آلاحمد بود. دانشور اولین نویسنده زن ایرانی بود که به صورت حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت. سیمین دو سال و نیم از جلال بزرگتر بود و در ۲۷ سالگی با جلال ازدواج کرد. سیمین بیست ساله بود که پدر پزشکش فوت کرد.
شمس آل احمد، برادر جلال، در کتاب سیر و سلوک خاطرهای از مراسم عروسی تعریف میکند. به گفتهٔ او، صادق هدایت، از جملهٔ مهمانان عروسی بود و یک قاشق چایخوری یک بار مصرف به عروس و داماد هدیه داد. گویا این ماجرا باعث تفریح حضار شده بود.
جلال آلاحمد مأموریت مییابد از سوی وزارت فرهنگ به اروپا برود. آنجا با چند زن رابطه برقرار میکند و پزشکی در زوریخ به او پیشنهاد میدهد مانند برخی مسلمانان مجدداً ازدواج کند. او در بازگشت با یکی از زنهایی که با او رابطه داشته، مکاتبه دارد و منتظر است از او خبر باردارشدنش را بشنود. همسرش از این مکاتبهها مطلع میشود و او تمام داستان را برایش تعریف میکند. جلال نازا بودن خود را بالاخره میپذیرد.
در سال ۱۳۸۷ نخستین دوره جایزهٔ ادبی جلال آل احمد برگزار شد. در دورهٔ نخست این جایزه هیچ اثری بهعنوان برگزیده معرفی نشد.این جایزه با ۱۱۰ سکه تمام بهار آزادی برای برگزیدگان، گرانترین جایزهٔ ادبی ایران محسوب میشد.
جلال پسرعموی سید محمود طالقانی بود.خانوادهٔ او اصالتاً اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود.
جلال آل احمد در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در ۴۵ سالگی در اَسالِم گیلان درگذشت. پس از مرگ نابهنگام آل احمد، پیکر وی بهسرعت تشییع و به خاک سپرده شد که باعث باوری دربارهٔ سربهنیستشدن او توسط ساواک شد. همسر وی، سیمین دانشور، این شایعات را تکذیب کردهاست، ولی برادرش شمس آل احمد قویاً معتقد است که ساواک او را به قتل رسانده و شرح مفصلی در این باره در کتاب از چشم برادر بیان کردهاست.
سیمین دانشور، همسر جلال، در کتاب غروب جلال صریحاً عنوان میکند که شوهرش قربانی نوشابه شد. او علت مرگ جلال را زیادهروی در مصرف نوشابه الکلی قزونیکا (نام ودکایی ساخت ایران در آن زمان) ذکر میکند و علت پزشکی مرگ را هم آمبولی ریه در اثر افراط در مصرف مشروبات الکلی و سیگار اشنو نقل میکند و شایعات مربوط به دست داشتن ساواک در مرگ جلال را صریحاً رد میکند.
ودکا یک نوشیدنی الکلی با درصد الکل بالا (بین ۳۵ تا ۵۵ درصد) است.
اینترنت##
جلال و شریعتی امروز اگر زنده بودند نتیجه تفکرات خود را میدیدند.