در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال امین موسوی ت | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:34:11
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
برخی از جاهای دیدنی بیرون شهر ساری :

گوزن های حیات وحش سمسکنده ساری

چشمه های رنگارنگ باداب سورت

دریاچه چورت

دریاچه الندان

برج رسکت

برج لاجیم

سد سلیمان تنگه و اسکله شیرین رود

تالاب نیلوفر آبی حمید آباد

امامزاده علی جنگل امره

پارک ... دیدن ادامه ›› جنگلی زارع

پارک جنگلی قرمرض و چشمه قرمرض

پارک جنگلی سکو تپه

کاخ های صفویه بهشهر در سی کیلومتری ( کاخ صفی اباد،کاخ جنگل عباس اباد،کاخ پارک ملت و گوزن ها، دره جنگلی سنگ نو و.. )

پلاژهای شنا بابلسر در سی کیلومتری و پارک ساحلی

تماشای بازی های لیگ برتر نساجی در ورزشگاه سی کیلومتری ساری

درون شهر ساری :

سینما هزار نفره سپهر ساری و کنسرت هایش

استخر بزرگ کاسپین ساری دارای استخر همزمان ولی جداگانه زنان و مردان

امامزاده یحیی و بازار نرگسیه جهت خرید و میوه


پیاده روی غروب در خیابان فرهنگ

بوستان لایت ساری (نوباغشاه)

خانه موزه کلبادی ها ساری

پارک ملل رود تجن ساری
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این فیلم فقط بخاطر اینکه پژمان جمشیدی در آن بازی کرده است و عید است احتمالا حدود سه میلیون بلیت فروش میرود وگرنه اگر بازیگر دیگر بود سیصد هزار بلیت فروش نداشت!

فیلم یک ساعت اول که چرت و پرت است ولی چهل دقیقه آخر کمی بهتر است فیلمبرداری،کارگردانی یا فیلمنامه و کلوز اپ ضعیف بود.

آهنگ درهم و برهم بود و ضعیف بود.

تدوین افتضاح بود.
فروش بلیت سینمای ایران در سال ۴۰۳ به سی و شش میلیون بلیت رسید.
حسین چیانی و شاهین محمدی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اعتمادآنلاین |
روزنامه شرق ماجرای عکس تهمینه میلانی با بهروز وثوقی را روایت کرده است.

به گزارش شرق، تهمینه میلانی، کارگردان سینما گفت: من ۲بار در مراسم تقدیر از بهروز وثوقی در آمریکا و کانادا شرکت کردم، اما حاشیه‌ای برایم درست نشد. قبل از اینکه به آن مراسم بروم، روزی در منزل خانم هما سرشار بودیم. شوهر ایشان از من و آقای وثوقی و هما، عکس گرفت. آستین من حلقه‌ای بود، لباس بازی نداشتم. رجانیوز منتشر کرد و روزنامه‌ها و مجلات چاپ کردند. حالا چگونه رسیده بود به دست رجانیوز؟

داستان تلخی است. ۲ماه بعد از برگشت من و همسرم از آمریکا، مدتی بود حس می‌کردم رفتار سرایدار دفترم با من عجیب شده. حدس من این است که هارد من را خالی کرده بودند. بعد از آن عکس، مرا دادگاهی کردند. کسی که آنجا بود، گفت عکس‌هایی از شما دارم که اگر نشان همسرتان بدهم، همین الان شما را طلاق می‌دهد. گفتم می‌شود همین الان به همسرم نشان دهید؟ ۱۰سال است می‌خواهم از ایشان طلاق بگیرم، نمی‌دهد. حالا عکس‌ها چه بود؟ مثلا عکس من و خانم گوگوش. عکس من با ... دیدن ادامه ›› خانم ایرن و پوری بنایی و شورانگیز طباطبایی و...

گفتم الان چرا دارید عکس ۲تا خانم سربرهنه را نگاه می‌کنید؟ بعد هم کجا چاپ شده؟ تا الان دیده‌اید شما؟ نه!

حالا من کلی عکس با افراد دیگر داشتم مثل رضا براهنی، اما آنها هنرپیشه‌ها را شناخته بودند.

خلاصه بعد از یک محاکمه طولانی برای ۴تا عکس، قاضی مرا تبرئه کرد. اصلا خودش خنده‌اش گرفته بود.
حوزه هنری انقلاب اسلامی
ساختمان مرکزی «حوزه هنری» (تقاطع خیابان‌های سمیه و حافظ) بنای سابق بهایی ها است!!!


https://www.mashreghnews.ir/news/915522/%D8%A8%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B5%D9%86%D8%A7%D9%81-%D8%B1%D8%AE%D9%86%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87
این فیلم یک نوع حافظه تاریخ ایران از سبک زندگی روستاها در سی سال قبل هست زندگی هایی که برای آیندگان جالب خواهد بود فیلمبرداری عالی بود. سبک فیلم لذت بخش بود از کم نوری کوچه ها تا کودک روستایی

فیلم سفر قندهار هم که مخملباف ساخت تو همین سبک بود نکته جالب فیلم سفر قندهار بیابان و کویر اطراف قندهار در نزدیک خراسان جنوبی ایران بود.خطرناک بودن راهزن را نشان داد تا مردی افغان که روی چادر زنش تعصب داشت و مردان افغان بسیاری که پای مصنوعی داشتند در نزدیکی قندهار زابل افغانستان که سرزمین رستم است و چهار امپراتور بزرگ دنیا یعنی قاجار انگلیس شوروی و آمریکا را شکست دادند.نحوه طبابت پزشک مرد که از سوراخ دیوار دهان یا چشم زنان افغان را معاینه میکرد تا بدون روسری بودن پزشکان صلیب سرخ.

طا‌لبان در افغانستان یک رژیم سیاسی نبودند بلکه هنوز یک فرهنگ اند. بمباران می تواند یک رژیم سیاسی را ساقط کند اما نمی تواند یک فرهنگ را عوض کند. زنی که در زندان برقع اسیر است را نمی توان با راکت آزاد کرد. دختر افغان نیازمند آموزش است. او معمولاً نمی داند که نمی داند. او زندانی است اما نمی داند که زندانی فقر، ‌جهل، تعصب و مردسالاری و خرافه است. ۹۵ درصد زنان و ۸۰ درصد مردان افغانستان حتی قبل از طالبان شانس رفتن به مدرسه را نداشتند.
هر چه بیشتر ژاپنی باشی، بیشتر جهانی هستی
فیلم معمولی بود در حد فیلم تلویزیونی
وضعیت مردم در دوره دوم رفسنجانی مشابه زمان قالیباف کنونی است یعنی اوضاع وحشتناک اقتصادی
یاد کوچه پس کوچه های قدیم خونه های ویلایی بجای آپارتمان ها
*دارم به خانه سالمندان میروم*

💕

این متن توسط
یک خانم نویسنده بازنشسته نوشته شده که احساسش را زمان انتقال به خانه سالمندان به نگارش در آورده است:

*دارم به خانه سالمندان میروم
،مجبورم.*

وقتی زندگی به نقطه ای میرسد که دیگر قادر به حمایت از خودت نیستی، بچه هایت به نگهداری از فرزندان ... دیدن ادامه ›› خودشان مشغول اند و نمی توانند ازتو نگهداری کنند،
این تنها راه باقی‌مانده است.

خانه سالمندان شرایط خوبی دارد: اتاقی ساده، همه نوع وسایل سرگرمی، غذای خوشمزه، خدمات هم خوب است.
فضا هم بسیار زیباست اما قیمتش ارزان نیست.
حقوق بازنشستگی من به سختی می تواند این هزینه را پوشش دهد.

البته اگر خانه ی خودم را بفروشم به راحتی از پس هزینه اش برمی آیم.

می توانم در بازنشستگی خرجش کنم؛ تازه ارث خوبی هم برای پسرم بگذارم.

پسرم میگوید : «پول ها و اموالت باید به خودت لذت بدهد. ناراحتِ ما نباش.»

حالا من باید برای رفتن به خانه سالمندان آماده شوم.
به هم ریختن خانه خیلی چیزها را دربرمی گیرد:

1⃣ جعبه ها، چمدان ها، کابینت و کشوها که پر از لوازم زندگی است، لباس ها و لوازم خواب برای تمام فصول.

2⃣ از جمع کردن خوشم می آمد.
کلکسیون تمبر، ده ها نوع قوری دارم. کلکسیون های کوچک زیاد، مثل گردنبندهایی از سنگ کهربا و چوب گردو و از این قبیل.

3⃣ عاشق کتابم. کتابخانه‌ام پر از کتاب است. انواع شیشه بطری مرغوب خارجی.
از هر نوع وسایل آشپزخونه چند ست دارم.

4⃣ دیگ و قابلمه و بشقاب و هر چه که می شود دریک آشپزخانه پر تصور کرد.
ده ها آلبوم پر از عکس و...

به خانه پر از لوازم نگاه می‌کنم و نگران می شوم.

خانه سالمندان تنها یک اتاق با یک کابینت، یک میز، یک تخت، یک کاناپه، یک یخچال، یک تلویزیون، یک گاز و ماشین لباسشویی دارد.

دیگر جایی برای آن همه وسایلی که یک عمر جمع کرده ام ندارد.

یک لحظه فکر می کنم مالی که جمع کرده ام، دیگر متعلق به من نیست.
در واقع این مال متعلق به دنیاست.

به این ها نگاه می کنم، با آن ها بازی می کنم، از آن ها استفاده می کنم، ولی نمی توانم آن ها را با خودم به خانه سالمندان ببرم.

می خواهم همه اموالم را ببخشم، ولی نمی توانم؛ هضمش برایم  مشکل است.
از طرفی بچه ها و نوه هایم برای کارهایم و این همه چیز جمع آوری شده ارزش آنچنانی قائل نیستند.
به راحتی می توانم تصور کنم که آن ها با این همه چیزی که با سختی جمع کرده ام، چطور برخورد می کنند:

همه لباس ها و پوشاک گران قیمت دور ریخته می شود. عکس های با ارزش نابود می شود، کتاب ها، فله‌ای فروخته می شود.
کلکسیون هایم چه ؟؟!!!!
مبلمان هم با قیمتی بسیار کم فروخته می شود.

از بین کوه لباسی که جمع کرده بودم، چند تکه برداشتم، چند تا وسیله آشپزخانه، چند تا از کتاب های مورد علاقه‌ام و چند تا قوری چای.
کارت شناسایی و شهروندی، بیمه، سند خانه و البته کارت بانکی، تمام.

این همه متعلقات من است. میروم و با همسایه‌ها، خداحافظی می‌کنم....

سه بار سرم را به طرف درب خانه خم می کنم و آن را به دنیا می سپارم.

*بله در زندگی، شما روی یک تخت می خوابید و در یک اتاق زندگی می کنید بقیه اش برای تماشا و بازی است.*

بالاخره مردم بعد از یک عمر زندگی می فهمند:
ما واقعا چیز زیادی نیاز نداریم.

1⃣ دور خودتان را برای خوشحال شدن، خیلی شلوغ نکنید.

2⃣ رقابت برای شهرت و ثروت خنده دار است.

3⃣ زندگی بیشتر از یک تختخواب نیست.

4⃣ افسوس
که هر چه برده ایم، باختنی است.

5⃣ برداشته ها، تمام گذاشتنی است.

پس در لحظه و حال زندگی کنید.

زیاد در گیر تجملات، خانه، ماشین و.... نباشید.

*در یک کلام انبار دار نباشید.*

*سبکبال باشید، از زندگی لذت ببرید، خوب باشید، با خودتان،  با دیگران، با همه.*

« خوب بخورید ، خوب بپوشید ، خوب سفر کنید ، زندگی را زیاد سخت نگیرید

« توصیه میکنم حتما بخونید ، این برای همه ما هست ، امروز پدر و مادران ما ، فردا نوبت خود ماست»
یک ساعت اول فیلم ضعیف بود نیم ساعت اخر معمولی بود. ارزش دیدن برای بزرگسالان ندارد شاید نوجوانان خوششان بیاد
پرونده

با بازی فرامرز قریبیان بود فیلم خوبی بود شبیه فیلم های قبل انقلاب بود

جالب است در مورد بازیگر زن این فیلم، مینا اذریان این مطلب در اینترنت آمده است
مینا آذریان (سوئدی: Mina Azarian؛ زادهٔ آبادان۲۵ سپتامبر ۱۹۵۹) بازیگر ایرانی‌الاصل اهل سوئد است.

مینا آذریان
زادهٔ
۲۵ سپتامبر ۱۹۵۹ ‏(۶۵ سال)
ایران
ملیت
سوئد سوئدی
پیشه
بازیگر
در ایران فیلم سینمایی پرونده در سال ۱۳۶۲ تنها کار سینمایی اوست با بازی فرامرز قریبیان.از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می‌توان به زنان بدون مردان و بال‌های شیشه‌ای اشاره کرد.
زائر محمد تفنگ قدیمی و تبر زنگ زده‌ا
تنگسیر
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم گوزن ها را خوب بازی کرد
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گنجشگک اشی مشی, لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی, برف میاد گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
خیس میشی, گوله میشین

میفتی تو حوض نقاشی
کی میگیره فراش باشی
کی میکشه قصاب باشی
کی میپزه آشپزباشی
کی میخوره حاکم باشی

گنجشگک اشی مشی..
گنجشگک اشی مشی, لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی, برف ... دیدن ادامه ›› میاد گوله میشی

میفتی تو حوض نقاشی
خیس میشی, گوله میشین
میفتی تو حوض نقاشی

کی میگیره فراش باشی
کی میکشه قصاب باشی
کی میپزه آشپزباشی
کی میخوره حاکم باشی

گنجشگک اشی مشی…
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گنجشکک اشی مشی لب بوم ما بشین

نفهمیدیم قدرت، رابین هود بود یا دزد؟؟
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آره می‌دونی حرفم حرف همه ی آنهاست!!

آدم رو عقرب بزنه علاف نزنه