یه اجرای وفادار به متن. یک کار شجاعانه.
تا دیروز با این متن آشنا نبودم. اصلا نمیدونستم وجود داره. این اولین خیر این نمایش برای من بود. و امروز خوندمش. ترجمه های ابوالفضل قاضی و سوزان سندرز(به انگلیسی) رو خوندم و به که چه متنی.
متنی برای به چالش کشیدن بسیاری از مفاهیم و ایده های انسان. آرمان، آزادی، معصومیت، احکام، وفاداری، فداکاری، شک، قتل، زندگی، مرگ و خیلی دیگر. و چقدر این آقا، آقای کامو، اینها را خوب فهمیده. چقدر خوب فهمیده که اینها ریشه های انسانی دارند و انسان است که آنها را بوجود آورده و خودش را در منجلاب فهمشان گیر انداخته.
اجرای نادر دلشاه ریتم ملایمی داره و کمی طولانیه اما این رو نکته ی منفیی ندیدم. این ریتم ملایم باعث شده که اوجهای خوبی ارائه کنه و مفاهیم مورد اعتراض کامو رو به خوبی به چالش بکشه.
انتهای نمایش کمی خسته شده بودم. به نظرم اگر بعد از آخرین پرده ی زندان کار تمام میشد، با حال بهتری از سالن خارج میشدم. ولی خب باقی هم حیف میشد.
و البته با اون جیغ های پرده ی آخر هیچ موافق نیستم. اینها دور از ایده ی کاموییه. اینجور شکستگی شخصیت و وا دادن به احساسات.
ضمنا اگر بین
... دیدن ادامه ››
بیرون رفتن فیودورونا و وارد شدن بازپرس یک رفت و آمد سریع نور داشته باشیم، فاصله ی زمانی ملموس تر میشه.
در مجموع از کار بسیار راضیم و امیدوارم خیلی ها تاثیری که برای من داشت رو تجربه کنن.
دست مریزاد