در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش تقدیر بازان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:24:53
۰۸ اردیبهشت تا ۰۸ خرداد ۱۳۹۴

کاندید جایزه کارگردانی، نویسندگی و طراحی صحنه از سی وسومین جشنواره بین المللی تیاتر فجـر
دریافت دیپلم افتخـار بهتریــن متن از سی و سومین جشنواره بین المللی تیـاتــر فجــر

داستان نمایش درباره شش شخصیت و روابط آن‌ها در مقاطع زمانی مختلف است.

خرید اینترنتی بلیت

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

اخبار

›› انسان امروز تنها و پیچیده است/ ردپای مسائل روان شناسی در «تقدیربازان»

›› نقد و بررسی «تقدیربازان» از منظر روانشناسی

›› آغاز اجرای عمومی «تقدیربازان» در سالن چهارسو

›› نشست خبری «تقدیربازان» برگزار می‌شود

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من این تاتر رو دوست داشتم .فکر میکنم هر کدام از ما در زندگی مون بالاخره در موقعیت یکی از این کاراکترها قرار گرفته ایم. وقتی قصیده میگفت اینقدر خوب بودم که حالم از این همه خوب بودنم بهم میخوره چقدر قلبم درد گرفت .
آقامیلاد طیبی این را خواند
پویا فلاح و roja parinezhad این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
موقعیتی باورپذیر، مانند آنچه در زندگی در گذر است.نمایش، تماشاگر را از لحظه اول درگیر خود می کند. متنی جذاب که با وجودیکه در تکمیل شخصیت پردازی ها خالی از عیب نیست و یک جاهایی کم می آورد، اما به گونه ای ناخودآگاه مخاطب را به درون خود می کشد. در حین تماشا به متن نمایش فکر نمیکنی، بلکه با آن فکر می کنی، قدم به قدم و گاه جلوتر از متن و درحین نمایش از ته نشین شدن آنچه که نویسنده نمایش خواسته بگوید، در ناخودآگاهت لذت میبری و این زمانی است که دوباره با نمایش، همزمان میشوی و از جلوتر ، از آنچه همزادپنداری اش کرده ای، به نمایش برمیگردی.گریه و خنده ای اگر هست از ته دل درگیرت میکند. کارگردانی خانم تیرانداز با وجود طراحی صحنه ای که جای کار بیشتری برای چنین متنی داشت، بسیار قوی است.چنان تماشاگر را از گوشه ای به گوشه ی دیگر سالن می برد که گویی ذهن تماشاگر را برای چنین جابجایی هایی از قبل مرتب کرده است. بیش از هرچیز غرق در کارگردانی و متن این نمایش شدم و آنرا چون رودخانه جاری زندگی یافتم.

اگر طراحی صحنه و جایابی در سالن برای پرده های مختلف نمایش، بهتر ازاین انجام میشد کمک شایانی به بی نقص شدن نمایش می نمود.

هرچند بازیها همه یکدست نبودند اما ضعف بعضی بازیها به لطف قدرت کارگردانی، اثر چندانی بر نمایش نگذاشته است. با این وجود معتقدم به خصوص بازیگران مرد این نمایش، برای نقش های حسی چنین کاری باید به مراتب قویتر باشند و بازی خانمها بسیار قابل قبول تر و روان تر بود.

رویهم رفته از دیدن این نمایش ... دیدن ادامه ›› لذت بردم و آنرا در زمره یکی از بهترین کارهایی که تاکنون دیده ام میدانم و تماشای آنرا به دوستانم توصیه می کنم.

تقدیر را باخته ایم و یا در حال بازی با تقدیریم، نمیدانم! اما اینرا می دانم:
«...هرکس خودش بهتر از هرکس دیگری می داند که کجای یک رابطه ایستاده است...»
خسته نباشید
همه ما خاطرات خوبی از بازی های زیبای سیما تیرانداز داریم.
با احترام به کسوت ایشون و تمام زحماتی که برای کارهای مختلف از جمله همین کار کشیدند و تشکر از ایشون در نقش خوب و پررنگی که در تئاتر کشور داشتند
تنها دلیل اینکه نقد رو می نویسم یادآوری نکاتی که توی نمایش متوجه شدم به خودم و به اشتراک گذاشتن اون با دوستای گلم توی تیواله تا بیشتر یاد بگیرم
:)
می خوام بگم که
تقدیر بازان خوب نبود
چون نویسنده خوبی نداشت، هاله مشتاقی نیا تا وقتی که بازیگر خوبی نداشته باشه متن هاش جلو نمی ره.بازیگرها هم باید متنهای ایشون رو که در یک ... دیدن ادامه ›› خط بسیار درخشان هستند بکوبند و از نو با خلاقیت خودشون بسازند تا کار خوبی از آب در بیاد.
متن یک سری باگ هایی داشت
مثلا در اول های نمایش، هومن کیایی بعد از اینکه بهاره مشیری ترکش می کنه به دوستشون زنگ می زنه و به اون درباره بیماری های همسرش اطلاع می ده که فلان قرص ها رو به اون حتما بده...اما هیچ وقت توی ادامه نمایش، ارجاعی به این هشدار ندیدم و تا آخر نمایش منتظر بودم تا این نکته یک درام بسازه که نساخت.
قبل از بررسی یکی دیگه از باگ های متن، حالا که صحبت از بهاره مشیری شد بگم از میزانسن بدی که برای این بازیگر خوب در نظر گرفته شده بود.اول نمایش، بهاره مشیری می آد و پایین صحنه سمت راست می شینه.این جای خیلی بدی بود چون به غیر از ردیف اول هیچ ردیفی ایشون رو نمی تونست ببینه.من ردیف سوم بودم صندلی 9.اگه می خواستم ببینم داره چی کار می کنه حتما باید بدنم رو کج می کرد یه سی سانتی تا سر نفر جلویی رو نبینم و به جاش بهاره مشیری رو ببینم.خب این سی سانت به خاطر اینه بود که نفر جلویی بیست سانت خودشو خم کرده بود تا نفر جلوییش جلوشو نگیره.حالا بگیر برو بالا ببین چند متر جابه جایی لازمه.
یه باگ دیگه متن، آتشفشانی بود که قراره بود موقع صحبت های نهایی نورا هاشمی و روزبه حصاری به پا بشه.جایی که نورا هاشمی توی یه فوران فرویدی داد می زنه: بابام کجاست؟بابام کجاست؟
اما آخه کدوم بابا؟کی بهش رفرنس داده شده بود که حالا بیایم ازش حرف بزنیم؟توی یازده سالگی چی میشه؟بهش تجاوز میشه؟باباش تجاوز میکنه؟باباش اگه بود جلوی تجاوز رو می گرفت؟
دکور کار هم نقش بدی بازی می کرد.صحنه طوری ساخته شده بود که تولید گلابی می کرد(گلابی یعنی کسی که نمی دونه برای چی در فلان جا قرار داره؟)
مثلا یمین آتشی یه مدت طولانی نشسته بود جلوی صحنه بیکار، تا آخر سر هم نور کاملا از روش رفت بازم توی تاریکی اون وسط نشسته بود.
باز حرف از یمین آتشی زدیم این دستیار کارگردان حرفه ای و خوب، از این بگم که بنده خدا از یه جای نمایش رفت بیرون تا آخر نمایش.بعد که اومد تو یدفعه من یادم افتاد که آخی یمین آتشی هم نقش داشته توی بازی.این هم یکی دیگه از باگ های نمایشنامه و البته کارگردانیه.شخصیتی که یکدفعه رها شده از طرف نویسنده.
استفاده از بازیگر خردسال واقعا ریسک بزرگیه چه برای کارگردان و چه برای اون بازیگر خردسال.دنیای یک بچه کوچولو انقدر ناز و شکننده است که وقتی توی صحنه هر شب به مدت بیشتر از سی شب توی یه تاریکی مطلق فرو می ره بدون شک در آینده اش تاثیر داره.
ریتم کار کند بود که خب برمی گشت به بازیها و صحنه و البته ژانر کار.
بازی ها به جز بهاره مشیری، غیر قابل باور و خیلی نمایشی بودند اما بهاره مشیری خوب بود.
اما باید بگم که واقعا رئالیسم کار سختیه.جرات می خواد پاگذاشتن به این ژانر و سرافراز ازش بیرون اومدن.
باز هم از کل گروه که انرژی زیاد گذاشتند و مخصوصا از خانم تیرانداز ممنونم که توی عرصه مرگ آور تئاتر فعالیت می کنن.