در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم طلاقم بده به خاطر گربه ها
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:38:45
رای طلاق را دوماه بالای کمد گذاشتم و اجرا نکردیم آن‌ها از شب اول به سراغم آمدند و به طور وحشتناکی کتک زدند، طوری‌که جای زخم‌ها گوشت اضافه آورد ، حتی سقف دهانم را زخم کرده بودند و موهای سرم را کنده بودند . پس از اجرای حکم طلاق گربه‌ها خوشحال بودند
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام و درود فراوان بر محمد علی سجادی، کارگردان خوش ذوق ایرانی
"طلاقم بده به خاطر گربه ها" فیلم درجه یکی است. دلایل زیادی دارم:
1. ... دیدن ادامه ›› ادبیات گفتگوها یک دست و عالی است. مشخصه طبقه ی اجتماعی مرد فیلم، در متن صحبت هایش جاری است. تک تک جملات از پشتوانه ی فرهنگی برخوردار است و کنایات و اشارات مرد، زیبا و دوست داشتنی است. عشق و ترس نهفته در فیلم هم در همین پس زمینه فرهنگی و با همین ادبیات دوست داشتنی از قشر سنتی فرودست جامعه معنا می شود. موقع تماشای فیلم حس می کردم کتاب می خوانم، داستانی از صادق هدایت ...
2. فروکاستن موقعیت فیلم برداری به اتاق بسته ای در دادگاه خانواده با چهار بازیگر عموما نشسته، نشان از جرات و جسارت ستودنی کارگردان دارد. کارگردان در تولید فلیمی در ژانر وحشت در موقعیتی بسته، از خلال دیالوگ و گریم ریسک بزرگی کرده و موفق بوده است. نشان همین موفقیت، اعتراف خانم زهره مقدم، کارشناس حرفه ای هنر (در همین صفحه تیوال) به ترس است!
در مقام مقایسه، موقعیت فیلم ترسناک "دیگران" هم در یک خانه است، اما خانه ویلایی، بزرگ تر از یک اتاق بسته با چهار تا صندلی و یک میز است. کارگردان "دیگران" از موقعیت های بصری متنوعی برای القای حس ترس استفاده کرده و گاه به حیاط و محوطه ی بیرونی خانه هم سرک کشیده است. کارگردان "طلاقم بده به خاطر گربه ها" از موسیقی استفاده به جایی کرده، موسیقی دلهره آور و قشنگی که از همان سکانس آغازین ورود زوج متقاضی طلاق به دادگاه، بذر ترس و دلهره را در دل تماشاگر می کارد (یاد موسیقی سکانس آغازین فیلم "درخشش" افتادم)، باز شدن های گاه به گاه در اتاق (در مشابهت با فیلم "دیگران")، کات های ناگهانی و رفت و برگشتی از صورت سالم فعلی زن به صورت زخمی گذشته زن، گفتار روی تصویر بازیگرانی که حضور ندارند، سایه روشن تنها پنجره و پرده ی اتاق، واکنش ها و بازخوردهای قاضی و دستیار زنش به جدال و گفتگوهای زن و شوهر و بیشتر و بالاتر از همه، اجرای موفق بازیگر مرد که ظاهرا اولین بازی اوست - در تیتراژ می خوانیم "با معرفی ..."
محمد علی سجادی کارگردانی است که با تسلط به کار خود می داند چه می خواهد بگوید و چه می خواهد نشان دهد.
3. نزدیکی دو هنر تیاتر و سینما در فیلم "طلاقم بده به خاطر گربه ها" به زیبایی مشهود است. فیلم نمایش هم هست. از ادبیات قوی و پشتوانه ی فرهنگی و جامعه شناسی بومی برخوردار است: جن، گربه، حکومت گربه ها بر زنان، حلول جن در آدم و حیوان، نحس بودن گربه، شب زفاف، عروس شدن دختربچه، عشق و دلدادگی مرد سلطه طلب سنتی ایرانی، حیا و شرم و زیبایی نجیبانه زن کم سواد ایرانی، دعا نویس و رمال، خواب زن، نمود غیرت مرد با قمه کشیدن برای مقابله با مزاحم ناموسش و چه قمه کشیدن عبسی و چه غیرت کوری و چه عشق بی سرانجامی!
4. فیلم "طلاقم بده به خاطر گربه ها" در دو سطح قابل روایت است: سطح اول، فیلمی در ژانر وحشت با پس زمینه ی بومی آن چنان که پیش از این گفتم و آن چنان که مخاطب عموما پس از تماشا، از واقعی بودن و چقدر واقعی بودن فیلم پرسش دارد – تاکید کارگردان هم برای جذب مخاطب عام بر واقعی اعلام کردن حوادث فیلم در تیتراژ از همین روست. سطح دوم و عمیق تر، نقدی است هوشمندانه بر "فرهنگ ازدواج با کودکان". جمله ی پایانی قاضی نیز دلالت بر همین نقد دارد. وقتی به مرد می گوید در این جلسه حرف های شما را شنیدم، حالا لازم می دانم به مستندات پزشکی و روانشناسی هم رجوع کنم تا بتوانم قضاوت کنم (نقل به مضمون).
اگر لایه های ترسناک فیلم را کنار بزنیم و به واقعیت عریان برسیم، با دختربچه ای سیزده ساله مواجه می شویم که به قشر پایین جامعه تعلق دارد. محل سکونت دختر، "میدون خراسون" ذکر می شود. موقعیت اقتصادی ضعیفی دارد. پدر و حامی ندارد. در جامعه ی سنتی ایران، پدر نقش محوری برای رشد کودک دارد و در غیاب دولت، حامی اصلی فرزند در جامعه است؛ مادر چندان موثر و قوی نیست. آنچنان که در همین فیلم می بینیم پدر درگذشته و مادر با مستمری پدر، گذران معاش می کند، به اولین خواستگار دختر بله می گوید و بعدا، موقع بازگشت دختر عروس شده به خانه، مادر به جای آن که حمایتش کند، او را سرزنش و وادار به بازگشتش به منزل شوهر می کند.
دختربچه کم سن و کم سواد (ترک تحصیل کرده) با عشق مرد جوانی مواجه می شود. عشقی که فقط با نگاه آغاز می شود، بی آن که شناختی بین دو طرف شکل بگیرد و یا مایه های اشتراک نظر یا اختلاف سلیقه ی آنها روشن گردد. این عشق یک طرفه، وجه غالبش همچنان که خود مرد، غیر مستقیم اذعان می کند، جنسی و آمیخته به شهوت است؛ شهوتی که مرد سنتی را به تصاحب دختربچه پاک و معصوم در رختخواب شب زفاف سوق می دهد؛ شبی که شاید کودک هنوز آمادگی روانی مواجه شدن با آن را ندارد. بالاتر از مسایل جنسی، مسوولیت اجتماعی "زن شدن" در بافتی سنتی با چند ضلعی مادرشوهر- خواهر شوهر- پدر شوهر- خود شوهر –بستگان، آشنایان و همسایگان شوهر بار سنگینی را به دوش کودک ناآموخته و بی تجربه می گذارد که برای مقابله با آن، به خود زنی و خودآزاری ناخواسته و رویابینی ویرانگر رو می آورد. در قالب کودکانه و فرهنگ بومی، آن را به شکل کابوس و توهم کتک خوردن از گربه ها، به خود و دیگران عرضه می کند. بسیارند کودکانی که با موجود خیالی خود زندگی می کنند. از آنجا که این کودکان از پشتوانه ی عاطفی خانواده برخوردارند، هم نشینی این موجودات خیالی مانع رشد شخصیتی آنها نمی شود و بیشتر، جهت تخلیه روانی کودک در ناملایمات کارکرد دارند؛ مثلا شب ادراری خود را که نقیصه ای در خور سرزنش است به وی نسبت می دهد. در فیلم "طلاقم بده به خاطر گربه ها" درست است که شوهر ادعا می کند "دست بزن" ندارد و زنش را کتک نزده، پدر شوهر حامی عروس است و حتی نقش سنتی منفی خواهر شوهر از او سلب می شود و تنها مادر شوهر است که از همان ابتدا، پیش از خواستگاری، متوجه این تصمیم اشتباه پسرش (به لحاظ اختلاف سنی و اجتماعی) می شود و دلسوزانه و آگاهانه مخالفت می کند و پس از ازدواج و مشکلات پیش آمده، از در مخالفت با عروس می آید؛ علیرغم تمام اینها که کارگردان عامدانه انتخاب کرده تا چهره ی یکسر دیوصفت و سیاهی از شوهر و خانواده اش ارایه ندهد تا ما به سرعت، گربه سیاه و دستیارانش را که هر شب صورت زیبا و معصوم زن را می خراشند، کتکش می زنند و اذیتش می کنند، نمود و نمادی از شوهر و خانواده اش نپنداریم، دقیقا بار جنسی و مسوولیت اجتماعی شوهر و اطرافیانش، دختربچه را به چنین واکنش روان پریشانه و ناخودآگاهی می رساند.
شیزوفرنی دختر با "رفتار و گفتار غیر عادی، ناتوانی در اندیشیدن، عاطفه ی ضعیف، انجام رفتارهای نامعقول و ناتوانی در درک واقعیت" نمایان می شود. نشانه های دیگر بیماری شیزوفرنی او "آشفتگی اندیشه، شنیدن صداهایی که وجود ندارند، کاهش تعامل اجتماعی، ابراز نکردن عاطفه و بی انگیزگی" است. (نقل از دایره المعارف ویکی پدیا)
مادر دختر در تلاشی بی فرجام برای مقابله با این خودآزاری دختر به "چیدن ناخن ها"یش دست می زند، اما بحران روحی دختر چنان عمیق است که این کار هم درمانگر نیست. تنها بازگشت موقتی وی به خانه مادر، آرامش دوباره اش می بخشد.
تبدیل کابوس گربه آزارگر به زن شیک پوش، هم زمان با رشد دختر به زن، مادر شدنش و نیز دیر آمدن ها و نیامدن های شوهر به خانه و توهم یا واقعیت زنان رقیب رخ می دهد. همچنان که سن زن بالا می رود و موقعیت های جدید مثل ورشکستگی شوهر، غیبت او در خانه و ترس از جایگزینیش با زنان دیگر پیش می آید، جنس تخیل ویرانگر زن نیز رشد می کند. گربه، کابوس کودکی است و زن، کابوس بزرگسالی! اگر دشواری تحمل بار رابطه زناشویی و خانوادگی با گذشت زمان، بارداری و حضور فرزند کم تر شده، سختی موقعیت اقتصادی –که دقیقا برای فرار از آن ازدواج کرده یا به ازدواج ناچار شده- و سایه ی حضور زنان دیگر، مجدد او را به دام کابوس های ویرانگر می کشاند –مرد سنتی عاشق پس از مادر شدن دختر مورد علاقه اش، گاه دنبال معشوقه های جدید می گردد، چرا که مادر عموما بار معنایی مقدس گونه ای دارد که شهوت مرد را کم تر ارضا می کند و بیشتر وقتش را صرف رشد و پرورش بچه اش می کند و در مقابل، مرد دنبال بستری تازه و بی تقدس، برای ارضای آتش تند شهوت خود می باشد_ کینه ها و اختلافات بعدی از همین جا در زندگی آنها پیدا می شود.
دست آخر زن از شوهر جدا می شود و به بیان دقیق تر، آرامش از دست رفته اش را باز می یابد. نه تنها زن، بلکه مرد هم با جدایی به آرامش می رسد؛ آنچنان که به همین خاطر، تقاضای حکم طلاق کرده است. سلامت و رستگاری هر دو، تنها با گسستن این پیوند از ابتدا غلط حاصل می شود.
از این منظر، فیلم درامی است اجتماعی و نقدی بر فرهنگ ازدواج با کودکان.
امیرمسعود فدائی این را خواند
زهره مقدم، امیر مسعود و مسعود جعفریان این را دوست دارند
واقعا حسرت میخورم که نتونستم تا اخرش ببینم. جدا ژانر وحشت رو خوب دراورده بود!
۲۸ دی ۱۳۹۸
اگر این ژانر مورد علاقه تون نیست اصلا پیشنهاد نمیکنم. ولی برای دوستداران ژانر وحشت یک نمونه کمیاب و خوب وطنی است.
۲۸ دی ۱۳۹۸
اگر حذفش کنید، فرصت تماشای یک فیلم خوب را از دست داده اید!
۲۹ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید