در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش ترانه های قدیمی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:27:10
امکان خرید پایان یافته
۱۲ تا ۳۱ شهریور ۱۳۹۲
۲۰:۰۰  |  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

خلاصه نمایش: "ترانه‌های قدیمی" از تعدادی قطعات کوتاه نمایشی درباره تهران و مردم این شهر تشکیل شده که به نوعی تیاتر موزیکال با بهره‌‌گیری از ترانه‌های قدیمی ایرانی محسوب می‌شود و پاساژ‌های نمایشی وصل کننده قطعات اثر به یکدیگر هستند.

 اقدسیه، بعد از چهارراه آجودانیه، کوچه نیلوفر، پلاک 3

گزارش تصویری تیوال از نمایش ترانه های قدیمی / عکاس: علیرضا قدیری

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› گزارشی از زمزمه‌ی «ترانه‌های قدیمی» رحمانیان بر صحنه‌ی تئاتر

آواها

مکان

اقدسیه (موحد دانش)، بعد از چهارراه آجودانیه، دومین کوچه سمت چپ، کوچه نیلوفر، پلاک ۳، سالن همایش دیپلماتیک اکو

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیشب این نمایش در سالن اصلی تئاتر شهر مشهد اجرا شد، و کلی خوش به حال من و بقیه. همه چیز بهتر از خوب بود. بسی لذت بردیم.
مرضیه این را دوست دارد
ببخشید این سالن کجای مشهده و آیا امکانات خوبی داره و آیا مطلع هستید که به طور مرتب نمایش اونجا اجرا میره یا نه؟ ممنون.
۲۹ شهریور ۱۳۹۳
سلام
عذرخواهی می‌کنم که به تیوال برنگشته بودم و پیغام شما رو ندیدم.
"تئاتر شهر" مشهد در مجموعه فرهنگی امام رضا در پارک ملت قرار داره، و تا پیش از آغاز ماه محرم به طور مرتب نمایشهایی در اونجا اجرا میرفت.
سالن اصلی نمایش سالن خوبیه، هر چند نقصهای نمایانی در مورد سیستم نورپردازی و اکوستیکش وجود داره. به هر حال کاچی به از هیچی!
برای اطلاعات بیشتر در مورد تئاتر مشهد و نمایشهایی که اجرا میرن میتونید به http://mashhadtheater.ir/ مراجعه کنید.
۱۱ آبان ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شاید بتونم بگم تا حالا اینقدر حس پشیمونی از دیدن یک تئاتر نداشتم که از دیدن این تئاتر داشتم!
بازی ها خوب بود همه حرفه ای های تئاتر بودن ! موسیقی خوب بود! صدای آقای زند وکیلی هم خوب بود!
اما متن حرفی برای گفتن نداشت به جز پوچی ! توقع نداشتم آقای رحمانیان بعد از چند سال نبودن و تجربه کسب کردن با این عقبه ی نمایشی خوب در ایران همچین نمایشی رو اجرا کنند ! به نظر شمایی که می گید مشت نمونه ی خروار است ! آیا زن های ما همه لات و بدبخت و سر افکنده هستند؟ مثل اینکه افکار شما مربوط به دوره ی قاجار هست!!! من فکر می کنم این نمایش به اشتباه در ایران اجرا شد ! باید برای ایرانیان خارج از ایران که هنوز چنین تفکراتی راجع به ایران دارند اجرا می شد! آقای کارگردان محترم فکر میکنم تئاتر ایران بسیار فرا تر از این فکر های قدیمی قدم برداشته و محتوای عمیق تری را دنبال می کند!
در کل نمایش یه دور همی دوستانه خودشون بعد از چند سال بود ! همین
حامد امیدی، بهرنگ، ندا مصطفایی و تایماز موسی زاده این را خواندند
سیاوش حیدری و zahraa این را دوست دارند
به قول شاعر جانا سخن از زبان ما می گویید. "نمایش دورهمی" رو هم بسیار به جا آوردید. به شخصه هنوز هم این میزان اقبال و تایید قشر نخبه جامعه مون در قبال یک اثر که در بیشتر مواقع درصدد نواختن تار احساسات تماشاگر یا ایجاد خنده از طریق جوک و شوخی با ترانه و از این قبیل مسائله درک نمی کنم. حداقل توقع مخاطب تئاتر وجود یک سیر دراماتیک حداقلی ست. به شخصه صرفا در اپیزود "کافه نادری" بود که این سیر و به هم پیوستگی دراماتیک رو می دیدم و گاهی در "بوستان آب و آتش" و کمی در "ترمینا شرق" که اون هم تا می آمد درام جان بگیرد زخمه ای بر تار احساسات می نشست. مثال بارزش هم در "بوستان آب و آتش" که اگر از ترفندهای طنازی دم دستی چشم پوشی کنیم می شد با صرف بیان تک جمله ی "هیچی تنهایی حال نمیده" اپیزود رو عاقبت بخیر کرد نه اینکه بیاییم چشم در چشم مردم بدوزیم و با خواهش و التماس نصیحتشون کنیم و بخواهیم که کنج خلوتی هم برای این افراد باقی بگذارند.

ببخشید پرحرفی کردم ولی حرفهایی بود که روی دلم مونده بود.
۲۵ آبان ۱۳۹۲
مشکل شما اینه که هنوز متوجه نیستید چه کاری بر اساس فکر ساخته شده و چه کاری بر پایه احساس...
البته که هیچ کاری بدون وجود فکر و احساس ساخته نمی شود ولی باید دید بر پایه کدام یک ساخته شده است...
اگر به این کار صرفاً بر اساس عقل نگاه کنید هیچ که هیچ،ی سر سلامتی را هم نخواهید فهمید!!
۲۵ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
توی درمانگاه منتظر بودیم نوبتش بشه و همینجوری که قهوه اسپرسو تلخشو میخورد، با لهجه ارمنی وارتان- علی سرابی- این بخش نمایش رو برای "من" اجرا میکرد :

"اول میگن یه غمی تو هوا هست که آدم دلش میخواد آواز بخونه؛ زندگی خوب است که گیری دلبری نکو...
بعد میگن یه غمی تو هوا هست که آدم دلش میخواد عاشق بشه؛ خنده هاش عشق است و روح است و جااان...
اما راستشو نمیگن، آقای من خانوم من راستش اینه که یه غمی تو هوا هست که آدم دلش میخواد بمیره..."

" 13 مرداد 1392"