خلاصه داستان: آنتوان پسری 14 ساله است که مشکلاتی در خانه و مدرسه دارد. برای اینکه از تنبیه فرار کند ، به همراه دوستش «رنه» از مدرسه میگریزد و در پاریس سرگردان میشود. او به دلایلی تصمیم میگیرد دیگر به خانه بازنگردد. فردای آن روز به معملش میگویدکه مادرش مرده است. دروغش برملا میشود، آنتوان میگریزد و به طور موقت با مادرش آشتی میکند.او اما از مدرسه اخراج و از خانه می گریزد و سر ازمرکز سرپرستی نوجوانان بزهکار در میآورد، اما از آنجا هم فرار میکند و...
_______________