در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش آپرکات
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:51:28
امکان خرید پایان یافته
۱۶ اردیبهشت تا ۱۲ خرداد ۱۳۹۸
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت و ۳۵ دقیقه
بها: ۴۰,۰۰۰ تومان
تو راند آخر، با یه آپرکات گذاشتم تو فک زندگی، الان پهن شده کف زمین، من دیگه وا می سم کنج رینگ به شمارش داور گوش می‌دم.

شماره تماس جهت هماهنگی: ۰۹۳۰۴۹۶۱۹۵۱
اینستاگرام | تلگرام نمایش

گزارش تصویری تیوال از نمایش آپرکات / عکاس:‌ رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› به پاس بازگشت پس از یک‌دهه به صحنه تاتر با «آپرکات»

›› «آپرکات» فردا میزبان خبرنگاران و منتقدان تئاتر است.

›› سایت فروش بلیت «آپرکات؛ یک کمدیِ خطرناک» باز شد

›› «آپرکات»، روایتی از دختر بوکسور ایرانی در نیاوران

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان پاسداران، بعد از سه راه اقدسیه، روبروی پارک نیاوران، خیابان فرهنگسرا
تلفن:  ۲۲۲۹۹۴۳۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
گزارش تصویری #پانا از #تئاتر #آپرکات

لینک
http://www.pana.ir/photo/923927

عکس ها از #پیام_احمدی_کاشانی
محمد لهاک (آقای سوبژه) این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آخرین اجرای تئاتر آپرکات
امروز
دوشنبه
سوم تیر
تماشاخانه مهرگان
محمد لهاک (آقای سوبژه) این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت فرشته فرشاد
بازیگر نقش دختر بوکسور تئاتر آپرکات
برای اجرای پایانی

شب آخر اجراست و من غمگینم
برای دختر بوکسوری که یک روز رفت
رفت که زمین جدیدی برای جنگیدن اختیار کند.
امشب دختر بوکسور قصه ی محمدرضا می میره و معلوم نیست کی دوباره برگرده. امشب آخرین شبیه که مشت به دیوارای کجِ شهر زدم، به درختی که سایه ... دیدن ادامه ›› نداره، تبر زدم. امشب آخرین شبیه که سر الیاس (عماد) داد می زنم، با بیدا (سوده) می خندم و به فرزاد (بهروز) بوکس یاد می دم. امشب آخرین شبیه که پشت صحنه ی آپرکات با رضا و حسین و محمد و فرناز و رضوان شوخی می کنم. امشب آخرین راندیه که یه آپرکات می زنم تو فک زندگی. دلم برای همه تون تنگ می شه حتی مهرشاد که همه ش خواب بود و هیچ کاری نکرد و نگین که چند ماه باهامون تو تمرینا بود و... بِیدای قبلی (فریناز) تو فرهنگسرای نیاوران که مدت زیادی باهامون بود. دلم برای همه ی سختی ها، استرس ها، هیجان ها، خنده ها، گریه ها و حتی کبودی روی گونه م تنگ می شه. محمدرضا من تو را بوس که انقدر صبوری و هر چی بگم کم گفتم. مرسی از عکاس های نازنین، آقای ضرابی، مهدیه ها و بقیه ی عوامل. مرسی از همه تون بچه ها که با عشق کار کردین و اجرا رفتیم. مرسی که انقد همدیگه رو دوست داریم و خستگی تو کارمون نیست و هر چی هست عشقه و انگیزه ست. به امید اجراهای دیگه از نمایشنامه های دیگه در روزهای پیش رو. و همچنان من و محمدرضا یه نفریم، یه نفر قوی.
ولی من سر پا می مونم، رو پا می مونم و رقص پا می رم و بالأخره مشتمو تو صورتت جا می دم. ده، آره، ده، ناک اوت.
علی جباری و امیر مسعود این را خواندند
محمد لهاک (آقای سوبژه) و مهدی (آرش) رزمجو این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید