در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش وقتی ما مردگان بر می خیزیم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:28:35
امکان خرید پایان یافته
۱۵ شهریور تا ۱۷ مهر ۱۳۹۴
۲۰:۱۵  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

«وقتی ما مردگان بر می‌خیزیم» به عنوان آخرین اثر هنری هنریک ابیسن از نظر سبک نگارش بسیار غنی است و نسبت به دیگر آثار ایبسن در شخصیت پردازی و ایجاد دنیایی وهم آلود قدرت مند تر به نظر می‌رسد. جویس در تعریف از این اثر می‌گوید: «یکی از بهترین آثار پدید آورش است، البته اگر بهترین نباشد»(Holtan,175) داستان این نمایشنامه نسبتا" سر راست است. مجسمه سازی مشهور به نام روبک پس از سال‌ها زندگی در خارج از کشور همراه همسر جوانش، مایا، به زادگاهش بر گشته است. آن ها در هتل محل اقامتشان با شکارچی خرسی به نام اولفهایم بر خورد می کنند و در ادامه مایا همراه او به شکار می‌رود. روبک با زنی مرموزو سفید پوش برخورد می‌کند و او را به نام ایرنه به جا می‌آورد. ایرنه اولین و تنها مدل روبک و الهام بخش شاهکار اصلی اش، مجسمه‌ی «روز رستاخیز» بوده است. پس از کشمکش‌هایی بین آن‌ها و بحث بر سر گذشته، نهایتا" روبک قبول می‌کند که همراه ایرنه به کوه برود، اما زمانی که آن دو به سمت کوه روانه می‌شوند بهمن می‌آید و نمایش تمام می‌شود. در این روایت سر راست، کشمکش اصلی نمایش بین شخصیت روبک و ایرنه شکل می‌گیرد. با اتمام شاهکار روبک، ایرنه و روبک از هم دور شده اند، اما در تمام این سال ها به نظر می رسد که در جستجوی هم بوده‌اند. حالا ایرنه خود را مرده می‌پندارد و به روبک نیز می‌گوید که او هم مرده است، اما آن ها هم چنان در تلاش هستند تا به یکدیگر برسند. در صحنه ی پایانی، در حالی که اولفهایم و مایا به دنبال زندگی از کوه پایین می‌روند، روبک و ایرنه به سوی سرنوشتی نامعلوم و احتمالا مرگ، از کوه بالا می‌روند. بنابراین در سطحی وسیع‌تر ما شاهد تقابل زندگی و مرگ هستیم. 

 

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش وقتی ما مردگان بر می خیزیم (سری دوم) / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش وقتی ما مردگان بر می خیزیم / عکاس: ساناز جهان آرایی

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان استاد شهریار، روبروی تالار وحدت، سالن حافظ
تلفن:  ۶۶۷۵۶۰۴۳

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اگر بالایی هست، منو ببر...
.
.
.

کاش دوباره می توانستم ببینم، بشنوم و کیفور شوم.
عجیب دلم می خواهدش. عجیب...
امشب به تماشای این نمایش نشستم
قبل از هرچیز باید تشکر کنم از تمامی بازیگران و عوامل این نمایش واقعا بی نظیر بود
این نمایش برای من تلنگری بود برای توجه به قسمت عمده و اصلی وجود آدمی که متاسفانه در هیایوی زندگی واقعی که همه به دنبال پول و کار و در یک کلام دوندگی بی حاصل ـ یا اگر هم حاصل داشته باشه موقتی هستند ـ گم شده است و انگار نه انگار که اصلا وجود داره!! به نظر من مجسمه ساز نماد کسی است که همه کاری در توان دارد چون به تمامی ابعاد آدمی باید توجه کنه ولی فقط به بعد معنوی هیچ توجهی نداره!!
خیلی نمایش خوبی بود و دوست دارم دوباره به تماشای این نمایش برم.
ولی متاسفانه الان که دارم اینو مینیویسم فردا آخرین روزشه
امیدوارم اجرای مجدد بگیره
واقعا کاش دوباره اجرای مجدد بگیره
دوس دارم ببینم دوباره...
۱۷ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی مردگان هیچ گاه بر نمی خیزند :
نمایشی با ابعاد خانوادگی و ناخودآگاه فردی

خانوادگی :
همزمان حرف زدن زن و مرد داستان نمودی از مرگ تبادل نظر و فقدان مهارت خوب شنیدن یک دیگر است، چیزی که از عوامل اصلی تباهی روابط و زندگی های زوج های هم نسل ماست.
گیر کردن مرد مجسمه ساز در سوگ عشق قدیمی که با مواجهه ی مجدد پس از سال ها نه تنها بهبود نمی یابد بلکه چون باعث شکسته شدن تصویر رویای خوشبختی در صورت وصال می شود منجر به تشدید وخامت حال مجسمه ساز گردید. از طرفی پچ پچ های زن سیاه پوش در گوش مرد مجسمه ساز می تواند نمادی از تقلای آنیما( زن درون) برای دیده شدن باشد که سرکوبش و نشناختنش منجر به تخریب تمام روابط قبلی فرد و علی الخصوص ازدواجش شده. در همین راستا تأکید بر بچه های کشته شده ، نمادی از کودک درون مرده ای است که شاید چندان بی ربط به احوالات هنرمندان امروز ما نباشد ، هنرمندانی که هنرشان را از درد خلق می کنند نه از توانمندی کودک درون ... دیدن ادامه ›› که اصالتأ بخش خلاق و هنرمند درونی هرفردی است اگر به درستی شناخته شود.
از سویی همسر مجسمه ساز نماینده ی زنانی بود که با امتداد زندگی تباه کننده، وارد بازی روانی " من خوبم تو خوب نیستی" می شوند تا نوازش روحی را که بایستی از شریکشان بگیرند با یک بازی مخرب روانی جایگزین کنند چرا که به بلوغ ترک رابطه ای که در آن جایگاهی ندارند نرسیده اند.

ناخودآگاه فردی :
از سوی دیگر این نمایش پر است از نمادهای ادیپی همچون رسیدن به بالای کوه که از نگاه روان تحلیلی سنتی( فروید) می توان تعبیر از اوج لذت جنسی باشد که به نظر می رسد برای شخصیت های این نمایش اتفاق نیفتاد و تنها در حد یک آرزو یا وعده باقی ماند. همچنین تابوت های ایستاده ای که تابوت بودنشان به وضوح به معنای مرگ بود اما استاده بودنشان باز هم از دیدگاه روان تحلیلی سنتی می توانست نمادی از اندام تولید مثل مردان باشد که جمع این تناقض به دو طیف غریزه ی مرگ و زندگی که محور زندگی روانی انسان هستند( از منظر دکتر زیگموند فروید) اشاره داشت و بسیاری موارد دیگر که به علت تخصصی شدن بحث از ذکرشان خودداری می کنم.

در پایان اجرای قوی و موسیقی به شدت اثر گذار این کار از عواملی است که بدون در نظر گرفتن هر نوع تعبیر و تفسیری این نمایش را به اثری با ارزش و دیدنی تبدیل می کند.

شهرزاد مقدادی
Instagram.com/shahrzad_poem





آفرین
چه خوب گفتید. گفته هایتان مثل کشیدن انگشت روی شیشه بخار گرفته بود.
مرسی.
۱۵ مهر ۱۳۹۴
@ ستار میم ! ممنون از توجهتون
۱۷ مهر ۱۳۹۴
بسیار تخصصی و از دیدگاهی موشکافانه ابعاد پنهان را خارج کردید
۱۰ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید