سارا، نویسنده جوانی است که آرزو دارد داستان هایش را چاپ کند ولی به علت مشکلات مالی و خواسته های بیجای خانواده اش مجبور شده است پس از مرگ پدرش، شغل او که نصب سیفون و تعمیرات دستشویی است را ادامه دهد. این کار به مذاق خواهرش تینا خوش نیامده و به دوستانش گفته است که خواهرش مهندس واشینگ کلوز است! سارا برای تعمیر سیفون وارد آپارتمانی میشود و ادامه ماجرا…
درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز میشود.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من قبلا اجرای دیگری از این نمایش رو دیدم و خیلی بازی بازیگر اصلی به دلم نشست به همین خاطر چندشب پیش برای بار دوم برای تماشا اومدم که به شکل باور نکردنی این اجرا با اجرای قبلی قابل مقایسه نبود و به شدت ضعیف بود.بازیگر نقش اصلی خیلی اغراق شده بازی میکرد و احساساتش ساختگی و غیر قابل باور بود
به طوری که من که با اجرای قبلی با بازیگرش اشک ریختم و به خاطر موقعیتش غصه خوردم اینجا نه تنها احساساتم درگیر نشد که تمام مدت داشتم به فیک بودن احساساتی که بازیگر برای نشان دادنش زور میزد فکر میکردم
بازیگر نقش اصلی ( سارا) برعکس آنچه متن نمایش بهش اشاره داشت خیلی طلبکار و پرخاشگر بود، اینقدر بی اعصاب بود که من هر لحظه احتمال میدادم از سن بیاد پایین و ما رو بزنه، ضمن اینکه با بقیه کاراکترها یه مدل صحبت میکرد و اصلا موضع مشخصی نداشت و در پایان نمایش با بغضهای ساختگی تلاش میکرد خودشو قربانی نشون بده
بقیه بازی ها هم خسته کننده و مصنوعی بود و تلفیق خنده و گریه نمایش رو بلاتکلیف کرده بود، دکور رو هم دوست نداشتم و جای بهتر شدن داشت
نیمه نمایش دلم میخواست سالن رو ترک کنم ولی به احترام زحمتی که عوامل کشیده بودن نشستم