احتمالا برتولت، مولانا رو نمیشناخته که خداش رو برای یافتن یک انسان خوب! به شهر فرستاده.
برتولت جان، یکم مطالعه کن بابا...
شیخ ما انسانشم پیدا نکرد، تو دنبال خوبش می گردی؟؟؟
نمی دونم برشت این داستان تخیلی رو از کجا آورده؟! کابوسی دیده؟ صنعتی و سنتی رو توامان لحاظ کرده؟! آخه مگه میشه؟
مردمی تنبل و بیکاره
انگل وار و طلبکار، پی قربانیی خوش قلب و ساده
چه بادمجانی دور قاب ثروتمندان و قدرتمندانشان می چینند
زنانی بدکاره* که خوبترینند
آب فروشی که به خدا هم فاضلاب می خوراند
مردمی که برای
... دیدن ادامه ››
یک شبِ خداشان هم جایی ندارند
مردمانی که مگر از ترس جانشنان کار می کنند
و هر زمان بتوانند، کاردانانشان را به زیر می کِشند و می کُشند
و البته خدایی که به موسیقی می رقصد...
به قول نیچه:
من فقط به خدایی ایمان دارم که رقصیدن بداند
واقعا کجا زندگی میکردی برتی؟ چی زده بودی برتی؟
_______
* این واژه صرفا به دلیل همزمانی با متن اصلی و تضاد با “خوبترین” انتخاب شده. احترام کامل به تمام کارگران جنسی.
_______
گروه اجرایی عزیز، دمتون گرم. نمایش خیلی جذابی بود، لذت بردم از تک تک تون. براوو...