در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش wow واو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:08:31
امکان خرید پایان یافته
۰۶ مرداد تا ۰۲ شهریور ۱۳۹۴
۲۰:۳۰  |  ۱ ساعت
بها: ۲۲,۰۰۰ و ۱۵,۰۰۰ تومان  |  جزییات
باکس های کناری: ۲۲.۰۰۰ تومان
باکس های وسط: ۱۵.۰۰۰ تومان
**بهای باکس های وسط به دلیل جنس صندلی‌ متفاوت است و از لحاظ جهت دید متفاوت با دیگر صندلی‌ها نیست**

نویسنده، طراح و کارگردان: تینو صالحی

طرح نمایشنامه: کاظم پور مهدی
مدیر تولید: لیلا پرورش

بازیگران (به ترتیب حروف الفبا): الهه شه پرست، تینو صالحی٬ علیرضا مهران٬ شیما ملکیان و محمدرضا سجادیان، لیلی شجاعی، مارال عظیمی، بهار زندی، راحله بدیعی٬ آزاده مشعشعی

نوازندگان
(کاری از گروه موسیقی ستاره قطبی)
بهار ایلچی: آهنگساز و نوازنده هارپ و کیبورد
سپیده ایلچی: نوازنده ابوا و باس
مهشید مولایی: خواننده
یاسمین ناصری: نوازنده کلارینت
نازنین سلطانی: نوازنده فلوت
سمانه محمودی: نوازنده‌ درامز و سازهای کوبه‌ای

طراح لباس: الهام شعبانی
عکاس: مهدی آشنا
مدیر روابط عمومی: بهادر آذری
تبلیغات: بهادر آذری، مریم شریعتی
ساخت دکورو طراح آکسسوار: حسین طاهر بخش

طراح گریم: افسانه قلی پور
دوخت لباس: زهره سلیمی پناه
مجریان گریم: امید نوروزی٬ حسین تبریزی٬ سروش رازی٬ هدا رودبار٬ رویا قایمی مهدوی
طراح پوستر و بروشور: بهادر آذری
روابط بین الملل: علی صادقی خواه
دستیاران کارگردان:
عسل امین نیا
بهادر آذری
گروه کارگردانی:
نرگس قربانی
آزاده چهره قانی
علی آهنیان

: ۰۹۲۱۲۱۸۹۷۴۱

صفحه‌ی اینستاگرام این نمایش
برنده‌ی جایزه‌ی بهترین موسیقی از بخش بین الملل سی و سومین جشنواره تاتر فجر
این نمایش پیش تر در سی و سومین جشنواره تاتر فجر به روی صحنه رفت برای خواندن و دیدن نظرات عکس ها و... اینجا کلیک کنید

 

 

یادداشت کارگردان
من زنی تنها هستم، وطنی ندارم......

تقدیم به سوسن تسلیمی٬ چراکه داستان غربت او ، و غم زبان او در غربت،انگیزه اصلی نوشتن این متن بود . زمانی که او به دلیل بی زبانی در غربت دفاعی جز عکسهای بازیگریش و بریده روزنامه های هنری در برابر پلیس مهاجرت نداشت،زمانی که او مده آ را یک تنه به اجرا میبرد، آن زمان،زمان غربت است و آن زبان، زبان غربت. از این رو دغدغه اصلی این متن زندگی مهاجران است در غربت، و اینکه تضاد زبان سر و زبان دل در زیر فشار چه آواری بر ذهن بی چاره این بی چارگان فرو میریزد. بارها تاکید کرده ام که تجربه اصلی من در این اثر بالا بردن قدرت ارتباط تیاتر و مخاطب است در اثری تجربی که این روزها گویا گنگی ویژگی آن است و کسی آن را نمیفهمد. هدف من آمیختگی فرم پست مدرن است با قصه. چرا که مردمانی قصه گو و قصه دوست بوده ایم از دیرباز و روایت در خون ماست. تیاتری که بومی باشد ، به روز باشد، فیزیکی باشد متعهد باشد ، دغدغه فرهنگ داشته باشد و در عین حال قابل فهم باشد، این تیاتر همان است که برایش تلاش میکنم نه آنکه بدستش آورده باشم. در آخر چند نکته دارم. سپاس از رزمندگان نمایش وو ، چراکه با بیرون و درون جنگیدند تا وو به صحنه بیاید. تجربه روندی دیالکتیک و بی مرز است از آن جهت هر روز آماده تغییریم . هر کس تعریف و چهارچوبی برای تجربه دارد کهنه است چون در چهارچوب آمده و بسته است. آرزوی آشتی برای تیاتر و آرزوی در امان ماندن تیاتر از گزند تفکر تجاری و انسانهای تجارت پیشه٬ ممنون از همراهان تیوال که نمایشهای ترنج و مم و زین را حمایت کردند و این نمایشها بدون بازیگر تجاری موفق بودند چون شما مهر تایید آن را زدید . امید که وو بیشتر از همه آثارم مقبول باشد

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش واو (سری دوم) / عکاس: کامران چیذری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش wow / عکاس: آرزو بختیاری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش واو (سری نخست) / عکاس: کامران چیذری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش wow / عکاس: آرزو بختیاری

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› اجرای ویژه نمایش «وو» به خبرنگاران تقدیم شد

›› تینو صالحی اجرای ویژه امروز شنبه را با حضور مردم در کنار هنرمندان برگزار می کند. / نمایشم را به خبرنگاران تقدیم می کنم.

›› نمایش wow دیروز میزبان اهالی رسانه بود

›› روز یک شنبه ۴مرداد ماه٬ اجرای عکاسان و خبرنگاران نمایش وو wow در تالار حافظ برگزار می شود

›› یادداشت کارگردان نمایش wow وو تینو صالحی

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان استاد شهریار، روبروی تالار وحدت، سالن حافظ
تلفن:  ۶۶۷۵۶۰۴۳

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
wow (دنیای زنان) . . .

1. تئاتر تجربی: این مهم ترین ادعای تینو صالحی در wow است، و زن و زبان مهم ترین مفاهیم و بن مایه های این اثر. تئاتر تجربی هم از آن واژه هایی است که حسابی سر آن دعواست و همه فکر می کنند فقط خودشان معنای درست آن را درک کرده اند! از لا به لای مشترکات و برآیند نظر صاحب نظران می شود گفت تئاتر تجربی شکستن قواعد مرسوم به منظور امتحان کردن یک شیوه تازه اجرایی در عناصر تئاتر است. این شکست قواعد ممکن است تماشاگر را پس بزند و به همین دلیل کسی که به دنبال تئاتر تجربی می رود انتظار گیشه ای پر رونق را نخواهد داشت.

2. اما فارغ از این که اثر در گیشه و در برخورد با مخاطب چه بازخوردی دریافت خواهد کرد مساله مهم بایستگی و الزام این ایده ها در بستر کار است. این که من کارگردان بدانم چرا فلان ایده تصویری را در صحنه اجرا کرده ام و اگر این نمایش به نحوی دیگر اجرا می شد کدام مولفه از آن کم می شد؟ منظور این که اگر بدانیم خواندن متن یک نمایش با اجرای صحنه ای آن تفاوت چشمگیر و بارزی ندارد، این به معنای ضعف کارگردانی تصویری اثر است، و یا این که اگر بدانیم فلان میزانسن توسط کارگردان لزوما مفهومی به کار اضافه نمی کند، این میزانسن از شمار بایستگی های کار حذف می شود و عنصری زاید و بلا استفاده محسوب خواهد شد.

3. ... دیدن ادامه ›› با این مقدمه طولانی باید بگویم اثری که در تالار حافظ روی صحنه می رود نمایشی است بی اندازه دوست داشتنی و قاعده مند. در تمام طول نمایش افرادی که در وسط نشسته اند باید به سمتی بالا تر از خط افق دیدشان نگاه کنند. در واقع تماشاگر در این وضعیت احساس محصور شدن را پیدا خواهد کرد. حرکت بین تماشاگران، نبود یک سن واحد و استفاده از بیشتر نقاط سالن برای میزانسن دادن در حالی که نتوانی مکان اتفاق بعدی را حدس بزنی تمهید خوبی بود. سوال مهم این که اگر فاصله با تماشاگر حفظ می شد و نمایش در یک سالن قاب عکسی روی صحنه می رفت چه اتفاقی می افتاد؟ به نظرم می آید که شلختگی تعمدی در تعیین مکان هر صحنه و جا به جایی مدام خط نگاه تماشاگر، تشدید فضای فانتزی کار را در پی خواهد داشت. انگار با مشتی روح سرگردان طرف هستی که هر لحظه از جایی از سالن سر بر می آورند و بخشی از روایت را برای تو تکمیل می کنند. ای کاش تمام تماشاگران در وسط سالن استقرار پیدا می کردند تا این بازی بازیگران روی سکو ها تماشاگر را محصور کند و حس اسارت و محاصره شدن در میان این همه زبان آشنا و ناآشنا بهتر به تماشاچی منتقل شود.

4. اما در متن ساختارشکنی جای چندانی ندارد. مهم ترین و چشم گیر ترین خلاقیت در نگارش متن تعریف زبان در نوع دیالوگ نویسی است. زن و مرد مهاجرند پس به زبانی منقطع حرف می زنند اما زن وقتی از دل خود می گوید زبان مادری اش به کار می افتد. دختر رئیس وجه عقل گرای خود را مدام به رخ می کشد. فکر می کنی، فکر می کنم، فکر می کند . . . نوعی تضاد شرقی و غربی، عقل و دل، شاید کلیشه باشد اما گل درشت نیست و هنرمندانه محسوب می شود. کاراکتر نیم مرد و نیم زن، یک نماد سازی تصویری از مفهوم گفتمان میان دو دنیای مختلف زنانه و مردانه است. در واقع اگر کارگران عروسک سازی را نماد انبوه آدم کوکی های جامعه صنعتی بدانیم که میمیک صورتشان هیچ وقت عوض نمی شود و فقط بلدند پچ پچ کنند و کار کنند و خودشان هم تبدیل به عروسک خیمه شب بازی شوند، نیم مرد - نیم زن وجه درونی تقابل کاراکتر زن و مرد را نشان می دهد. او که به زبان هر دو آشناست و با نماد سازی تصویری بصری از این تضاد برای من بیننده ایجاد می کند. در واقع دو مقوله مهم این نمایش زنان و زبان هستند، و کارگران عروسک ساز تقابل زن با زنان در جامعه بیگانه، و نیم مرد - نیم زن تقابل زن با مرد به لحاظ زبان را تصویر سازی می کند. به نظرم این گونه می رسد که ایده عروسک سازان پخته و جا افتاده اما ایده نیم مرد - نیم زن هنوز نیازمند تکامل است. دست آخر راوی و دانای کل خداگونه ای داریم که در متون کلاسیک بسیاری مشابه آن آمده و در این جا هم چیزی فراتر از آن نیست. بودنش خوب است و نبودنش فاجعه نیست. دست آخر یک سوال می ماند و آن این که وقتی یک مرد در مورد دنیای زنان می نویسد، درک درستی از این دنیا خواهد داشت؟ من زن نیستم و نمی دانم نویسنده چقدر به دنیای زنان نزدیک شده و امیدوارم خانم ها پاسخی در این زمینه داشته باشند.

5. از موسیقی فوق العاده کار چیز بیشتری نمی نویسم که بسیاری از دوستان پیش از این درباره اش گفتند و نوشتند.

6. حرف آخر این که وقتی روند رسیدن تینو صالحی از مم و زین به wow را نگاه می کنم کم کم جنس نمایش های او برایم روشن می شود. دنیای فانتزی ذهنی او که شاید بیشترین قرابت را با ابراهیم پشت کوهی و اثر آخرش (وقتی برگردیم دو پای آویزان . . .) داشته باشد، نوعی گرایش به افسانه پریان در قصه گویی، و علاقه اش به نماد سازی از طریق اجرای فرم و بدن شاید مهم ترین عناصر نمایش های او باشند. به او و گروه دوست داشتنی اش خسته نباشید می گویم و برای اثر بعدی اش منتظر خواهم ماند.
شاهین جان، از نقدت بیش از نمایش حظ بردم
۰۱ شهریور ۱۳۹۴
شاهین جانم ، از اینکه می بینم باز هم فعال شدی و می نویسی ، خوشحالم و خواندن نوشته هایت همیشه لذت می برم.
درتصدیق اولین بند نوشته ات ، امروز یادداشت اشکان خیل نژاد را می خواندم و می خواهم عیناً نوشته اش را اینجا بیاورم و قویا باور دارم حرف درستی زده است که در مورد این اجرا نیز صدق می کند:
"تصورِ غلطی که این روزها اکثر تئاترهای روی صحنه مدعی اش هستند، فارغ از اینکه در سالن های دولتی و یا نیمه دولتی روی صحنه اند و دو گزاره ی فوق را به اشتباه نقطه ی مقابل تئاتر Text و یا مبتنی بر گیشه به کار می بٓرند. در حالی که ناخواسته و ناگزیر آثارشان هم مبتنی بر Text است هم ... دیدن ادامه ›› گیشه"
با بند 4 نوشته ات موافقم و باید بگویم تنها نکته دوست داشتنی اثر برایم همان شیوه دیالوگ گویی مقطع اول نمایش بود.در مورد در نیامدن شخصیت همزاد هم موافقم .در مورد پرسش آخر این بند، صرفا دغدغه نویسنده را برای پرداختن به گوشه ای از دنیای زنان، در حد پرداخت به یک کلیشه میدانم نه چیزی فراتر.
۰۲ شهریور ۱۳۹۴
مجتبی سلیمان زاده عزیز بسیار ممنون بابت لطف و محبتت.

ابرشیر عزیز استادی داشتم که می گفت به جز یکی دو نویسنده خیلی بزرگ مثل زولا و چخوف، کمتر کسی تونسته شخصیت اصلی نوشته اش رو از جنس مخالف انتخاب کنه و به درستی به روح اون شخصیت نزدیک بشه. طغیان روح مده آیی در شخصیت زن اصلی رو قبول دارم و این شاید نشان از این داشته که تینو صالحی با استفاده از یک کهن الگوی امتحان پس داده سعی کرده تا شخصیت زن داستان رو بی اشتباه در بیاره. با محافظه کاری نویسنده موافقم و فکر می کنم این حالت اکستریمی که میگی تمهید محتاطانه و صد البته عاقلانه ای بوده. مثل همیشه ازت یاد گرفتم ممنون که نظرت رو گفتی

بیتای عزیز محبت داری به من خوشحالم به رغم این که مثل من از کار لذت نبردی اما نقاط فکری مشترکی داریم. موفق باشی
۰۲ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی خوشحالم که تونستم تماشاگر این اثر فاخر باشم.فکر می کنم هر تماشاگری پس از تماشای این اجرا کاملا به این مطلب پی می برد که جناب صالحی عزیز این اثر را برای انتقال پیام های مهمی که این روزها به سادگی از کنارشان رد می شویم آن هم به صورتی تکان دهنده و تاثیرگذار روی صحنه برده اند.که قالب این مفاهیم با محوریت جایگاه زن در جامعه و جنگ قدرت و موضع زن در این جنگ دائمی و ... می چرخید.
نکته جالب که در این نمایش وجود داشت ترسیم زن هم به عنوان نمادی از قربانی بودن و موجود مظلوم واقع شده و هم نمادی از قدرت و توانایی برای انجام کارهای عظیم و غیر قابل باور است..در واقع تنها زن است که می تواند در راه قربانی شدن و یا قربانی گرفتن تا پای جان پیش رود و از همه چیز خود بگذرد. و برای تحقق خواسته اش چشم بر همه چیز ببندد و با تمام توان بتازد و ویرانگری کند.(مثل هووی قصه...که گفت بعداً به من فکر کنید...و من بسیار به او فکر می کنم :-) )
در مورد موسیقی زنده هم که باید بگم واقعاً فوق العاده بود و در کنار صدای دلنشین و گوش نواز خانم مولایی واقعا مسرت بخش بود.
در پایان دلم می خواد از تک تک هنرمندان و دست اندرکاران این نمایش دلچسب تشکر کنم...تماشای چنین نمایشی در فضای امروز تئاتر بسیار امیدبخش بود.
خداروشکر که به این کار رسیدم. یک تجربه عالی با تینو صالحی عزیز. اگه هنوز این کار رو ندیدید از دستش ندید دوسه شب بیشتر به پایان کار باقی نمونده. خیلی خوب و جذاب بود. کلی کیف کردیم.حیف صندلی های خالی که به نفع تیاترهای تجاری این روزها پر نشده اند. ولی فکر میکنم آقای صالحی با همین تماشاگر محدود هم پیامشون رو رسوندند. ممنون و خسته نباشید به همه عوامل این نمایش فاخر.