در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده ایم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:44:28
امکان خرید پایان یافته
۲۷ آذر تا ۲۱ دی ۱۴۰۲
۱۸:۳۰  |  ۱ ساعت و ۵ دقیقه
بها: ۱۰۰,۰۰۰ تومان
داستان دختر خدمتکاری که بعد از مرگ پدر و مادرش به چشم صاحبکارش می آید، اما...

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۵ سال خودداری نمایید.

دسته‌بندی
بزرگسال

اخبار

›› آغاز میزبانی خانه هنرمندان از نمایش «وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده ایم» به کارگردانی مجتبی جدی

مکان

خیابان آیت اله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد عزت‌اله انتظامی
تلفن:  ۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نگاهی به نمایش «وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده‌­ایم»

سایت ایران تئاتر- ۱۴۰۲/۱۰/۱۸ - به قلم علیرضا نراقی


🔻بیان تئاتری زیر نور سینمایی

 نمایشنامه «وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده‌­ایم»، نوشته مارتین کریمپ، نویسنده بریتانیایی که این روزها توسط مجتبی جدی در تماشاخانه ... دیدن ادامه ›› انتظامی خانه هنرمندان ایران به صحنه می‌­رود، متنی نمایشی با مایه­‌های ساختارشکنانه است، که بر اساس یکی از مهم‌ترین آثار ادبی قرن هجدهم بریتانیا، «پاملا یا پاداش پاکدامنی»، اثر ساموئل ریچاردسون نوشته شده است.

«پاملا یا پاداش پاکدامنی»، اثری مهم و نوآور در تاریخ ادبیات داستانی جهان محسوب می‌­شود. این رمان به ناگَه واقعیت را به شکلی تازه وارد ادبیات تغزلی کرد و یکی از شیوه­‌هایی را در روایت آزمود که حدود سی و چهار سال بعد، یوهان ولفگانگ فون گوته با رمان سترگ و بسیار ستایش‌­شده «رنج‌­های ورتر جوان» به کمال رساند. روایت این آثار بر مبنای نامه‌­نگاری‌­های شخصیت اصلی فرم یافته و پیش می‌­روند؛ شکلی که در قرن بیستم بسیار تجربه شد و گسترش پیدا کرد و در ادبیات پست‌­مدرن به سازگاری و هماهنگی بارها به کار برده شد. روایت بر اساس نامه، که در این آثار آزموده شده است، به جای زاویه‌­ای بیرونی و سوم شخص و یا اول شخص منتزعِ ذهنی، از منظری درونی واقعیت را می‌­نگرد و به همین دلیل به اندازه‌­ای که شخصیت­‌محور است، به واقعیت از منظر آن شخصیت وفادار است؛ به بیان دیگر هم ذهنی است و هم اتصال زنده و پیوسته به زندگی عینی دارد.

ریچاردسون در «پاملا یا پاداش پاکدامنی»، از زاویه اخلاق­‌گرایی رنسانسی که تلاش دارد عقل را درست به اندازه کلیسا و حتی فراتر از آن در حفظ و حراست از اخلاق و عفت کارآمد نشان دهد، داستانِ زنی احساساتی و در عین حال با هوش و روشن­فکر را روایت می‌­کند که با پاسداری محافظه‌­کارانه از نجابت خویش، که همواره مورد تهاجم است، موفق می‌شود به جای دخترِ بی‌بند و باری که خدمتکار یک اشراف‌زاده سرکش و هوس­باز است، خودش را به همسری او درآورد. در کنه رمان، روان‌شناختی ریچاردسون نوعی اخلاق­‌گرایی مردانه و پایبندی به ارزش­‌های پدرشاهی نهفته است، اما در نمایشنامه کریمپ خبری از این جهان ارزشی نیست. اگر ریچاردسون، تخیل و واقعیت، فردیت و مناسبات جمعی، کلیسا و انسان­‌محوری عصر روشنگری را به هم می­‌رساند تا یک نتیجه اخلاقیِ کل­‌نگر را در بستر اثر خود ارائه دهد، کریمپ تلاش دارد که سویه غیراخلاقی تسلط و لایه زیرین مردسالاری جاری در تمام ارزش­‌های ایدئولوژیک رمان ریچاردسون را زیر سؤال ببرد. اینجا اثر اقتباس شده از طریق شورش علیه جهان درونی، منبع اقتباس خود را تعریف می­‌کند.

کریمپ، «پاملا و پاداش پاکدامنی» را فرو می‌­ریزد تا بر مبنای آن، جهانی یکسره متفاوت را بنا کند که با زمانه خود معنا می­‌شود. این‌گونه اقتباس ساختارشکنانه را می‌‌توان نوعی بازخوانی انتقادی دانست که منتهی به فروریختن زمینه­‌های معنایی و ایدئولوژیک اثر مبدأ و بازسازی آن در بستر معانی و باورهای امروز می‌­شود. کریمپ از درون جهان تغزلی رمان، یک فضای خشن و پرشقاوت را خلق می­‌کند که در آن بازی تسخیر و تسلط فراتر از تغزل و اخلاق، اصل ماجرا می‌­شود. اینجا زن در برابر هوس‌­بازی مرد با زیرکی و ترفند صرف برخورد نمی‌­کند تا او را رام سازد، بلکه خود لباس مردانه به تن می‌کند، مرزهای جنسیت را در می‌­نوردد و اساس کنش­مندی را وارونه می‌­نماید.

اجرای مجتبی جدی در راستای همین وارونه‌­سازی کریمپ، تلاش دارد در مدیوم تئاتر نیز دگرگونی ایجاد کند و مواجهه مخاطب را با یک اثر تئاتریکال بازتعریف کند. در اجرا، نورهای موضعی، بازنمایی ویدئویی و ساخت صحنه‌­های کوچک در دل صحنه اصلی، بدنه نمایش را شکل می‌­دهند و هم­پای بازیگر اهمیت ارتباطی و معنایی پیدا می­‌کنند. مجتبی جدی، با سینماتیک کردن خوانش خود از اثری صحنه­‌ای، تلاش دارد با ارجاع به هنر سینما و عناصر مجزا و تمرکز منقطع آن، خشونت درونی اثر را فرمی تازه بدهد و در عین ایجاد نوعی انتزاع، توحش درونی ارتباط را پر و بال بیشتری ببخشد. او صحنه و میزانسن را به نوعی طراحی کرده که گویی ما با با صحنه و پشت‌صحنه یک فیلم روبه‌رو هستیم که به‌مرور از یکدیگر جدایی‌ناپذیر می‌­شوند.

خشونت در سینما امری است که اساساً توانسته نگاه انسان معاصر به این مسئله را دگرگون و بازسازی کند. وقتی در گستره‌ای از سینمای مدرن تا پست مدرن، از ژانر نوآر تا زیرگونه‌های سینمای جنایی و نئونوآرهای امروزی، از  فیلمسازان یگانه‌­ای چون راینر ورنر فاسبیندر و پازولینی و برخی از فیلمسازان مهجورتر شرقی، تا معاصرینی آشناتر چون دیوید لینچ، گای ریچی، کوئنتین تارانتینو، مارتین مک‌­دونا و...

مشاهده متن کامل در سایت ایران تئاتر
https://theater.ir/fa/174358
یادداشتی درباره نمایش‌ «وقتی آنقدری که باید همدیگر را زجر داده‌ایم»

روزنامه توسعه ایران- ۵شنبه- ۱۴۰۲/۱۰/۱۴
به قلم: محمدحسن خدایی

تجربه فرم‌های نابهنگام تئاتری

با نگاهی به آثاری که این شب‌ها در سالن‌های نمایش کلانشهر تهران بر صحنه است، می‌توان میل به تجربه‌گرایی را در بعضی گروه‌های اجرایی مشاهده ... دیدن ادامه ›› کرد. نوعی فراتر رفتن از فرم‌های تجربه‌شده و تمنای مواجهه با مخاطرات فضاهای نامکشوف اجرایی. در این مسیر پر فراز و نشیب، بی‌شک احتمال خطا و شکست بیش از کامیابی است اما با تمامی این مسائل، همچنان بارقه‌هایی از امید بر ما می‌تابد و دلگرممان می‌کند. تئاتر این روزها سرگردان است و بعد از حوادث سیاسی پاییز 1401 بیش از گذشته با بحران بازنمایی واقعیت روبرو است و در نتیجه می‌بایست فرم‌های اجرایی خویش را از نو ابداع کند. بدن‌هایی که در پی عاملیت سیاسی هستند و به راحتی تن به انقیاد نظم نمادین نمی‌دهند. تئاتر این روزها اگر دست به آفرینش فرم‌های نوین و رادیکال نزند به طور حتم پدیده‌ای است محافظه‌کارانه در خدمت بازتولید روال عادی امور. به میانجی فرم‌های نابهنگام و خلاقانه و رادیکال است که می‌توان «امر نو» را به انتظار نشست و از «حقیقت» سخن گفت. ایده «تدوام و گسست» یکی از پرسش‌های مطرح در زمانه‌ای است که امور فرهنگی فاقد سنت شده و شجاعت گسست از میراث گذشته به امری کمیاب بدل گشته است. دیالکتیک تداوم و گسست، همچنان مسئله دیروز و امروز و فردای ما خواهد بود.
وقتی آن قدری که باید هم را زجر داده‌ایم
مجتبی جدی در مقام کارگردان این شب‌ها خوانشی کمابیش وفادارانه از متن مارتین کریمپ در سالن انتظامی خانه هنرمندان به صحنه آورده است. با آنکه متن نمایشنامه به لحاظ محدودیت‌های زمانی، کوتاه شده، اما کلیت ماجرا چندان تغییر نکرده و توانسته رابطه پرتنش زن و مرد نمایشنامه را انتقال دهد. مارتین کریمپ با نگاهی به رمان «پاملا» نوشته ساموئل ریچارسون، مولفه‌هایی چون عشق، مالکیت، فرادستی و فرودستی در یک رابطه انسانی به میانجی طبقه اجتماعی و جنسیت را روایت می‌کند. گویی زن و مرد نمایشنامه مارتین کریمپ برای آزار دادن یکدیگر، می‌بایست به عشق متوسل شده و به تدریج از نظر عاطفی وابسته همدیگر ‌شوند.
مجتبی جدی در این اجرا، از زیباشناسی قبلی خویش در تولید تئاتر تا حدودی فاصله گرفته و با استفاده از تکنولوژی تصویر، صحنه را چنان تدارک کرده که همه چیز «وانموده» و «دست‌کاری‌شده» به نظر آید. بازیگران مقابل دوربین و چشم تماشاگران بازی می‌کنند. تا به انتها معلوم نمی‌شود برای کدام یک مشغول بازی کردن شده‌اند. در این فضای دوپاره، تماشاگران هم می‌بایست تصمیم بگیرد به تماشای کدام یک بنشیند: بدن بازیگران یا تصاویر این بدن‌ها را بر مانیتورهای صحنه. در طول اجرا، کارگردان نمایش، پایی درون صحنه و پایی در بیرون آن دارد. او به فراخور اجرا، بدل به یکی از اجراگران شده و همچنین در مقام کارگردان گروه اجرایی را هدایت می‌کند. بنابراین در دقایقی از اجرا، کارگردان فرادستانه در صحنه حضور پیدا کرده و فی‌المثل جایگاه دوربین فیلمبرداری و بازیگران را تعیین می‌کند. رویکردی هوشمندانه علیه اقتدارگرایی بازیگر مرد در قبال بازیگر زن که در ادامه به شکل متناقض‌نمایی، موقعیت فرادستی را به جایگاه نمادین کارگردان می‌بخشاید. البته نباید از یاد برد که جنگی پنهان بر سر هژمونیک شدن نیروهای درگیر در صحنه در جریان است. در این نبرد طولانی، برنده نهایی وجود ندارد بلکه سیالیت و جابجایی مدام است که به وقوع می‌پیوندد و تنش همیشگی مابین واقعیت و تصویر را از نو متعین می‌کند.
نمایش «وقتی آن قدری که باید هم را زجر داده‌ایم» تجربه‌ای جسورانه از کارگردانی است که بیش از این نشان داده به ریتم‌های کند و فضاهای کنترل‌شده از نظر احساسی گرایش دارد. حال این استراتژی کنار گذاشته شده و شکل تازه‌ای از سیاست بازنمایی بکار گرفته شده که مبتنی است بر دیالکتیک بدن و تصویر. البته جهان مارتین کریمپ هم در این تغییر بی‌تاثیر نبوده که خود از پیشگامان جریان تئاتر تهاجمی انگلستان است و در پی یافتن فرم‌های رادیکال اجرایی. ترکیب تئاتر تهاجمی مارتین کریمپ تهاجمی با خونسردی مجتبی جدی، تئاتری شده تماشایی که بیش از آنکه رنگ و بوی غربی داشته باشد بازتابی از ایران مدرن امروز است. نازنین حشمدار در نقش زن یا همان پاملا، فراتر از انتظار است. گو اینکه پوریا شکیبایی هم کمابیش خوب ظاهر شده اما شاید چندان مناسب این نقش نبوده باشد.
یادداشتی بر نمایش "وقتی آنقدر که باید یکدیگر را زجر داده‌ایم"

خبرگزاری صبا - ۱شنبه - ۱۴۰۲/۱۰/۱۰
به قلم: سحر ناسوتی
تحلیلی بر ساختار پست‌مدرن در اجرای مجتبی جدی

بازیگوشی در تئاتر
کارگردان نمایش «وقتی آنقدری که باید یکدیگر را زجر داده‌ایم» گفت: من به عنوان یک کارگردان هرچقدر سنم بالاتر می‌رود  بازیگوش‌تر می‌شوم و ... دیدن ادامه ›› دوست دارم در فضای تجربی تئاتر کار کنم

به گزارش خبرنگار تئاتر صبا، تماشای تئاتر فعالیتی جدی، خردورز و تفکر برانگیز است که حوصله زیادی می‌طلبد. هر چند که تئاتر از دسته هنرهای سرگرم‌کننده به شمار می‌آید، اما به معنای واقعی خود تنها هنری برای سرگرم کردن مخاطب نیست و فکر و اندیشه او را نشانه می‌رود. در این میانه تئاتر پست مدرن با در هم شکستن قواعد روایی و قراردادهای از پیش تعیین شده برای مخاطب، بیشتر با تعقل و اندیشه مخاطب سروکار دارد، بنابراین برماست که به عنوان تماشاگران فهیم و خردمند تئاتر، به این گونه نمایش‌ها عادت کنیم و تنها در پی یافتن داستان و روایت خطی و مشخص برای کسب لذت در لایه‌های اولیه اجرا نباشیم.
تئاتر پست مدرن با کنار گذاردن متن محوری و دور شدن زبان از کارکرد پیام رسانی ، شکل می‌گیرد. در این مکتب اجرایی، نور، صدا، رنگ، طراحی صحنه، لباس و موسیقی اهمیتی برابر با زبان یافته و همگی برای فضاسازی مورد استفاده قرار می‌گیرند. طرح داستانی و شخصیت‌پردازی در دوره پست مدرن معنای جدیدی می‌یابند و این شیوه در مسیر ساختار شکنی وکسب تجربه‌های نو و خلاق پیش می‌رود.

نمایش «وقتی آنقدری که باید یکدیگر را زجر داده‌ایم»، به کارگردانی مجتبی جدی با چنین رویکردی در دسته تئاترهای پست مدرنیستی جای می‌گیرد. این نمایش که با بازی پوریا شکیبایی، نازنین حشم‌دار، پریسا هاشم‌پور، پریوش حاجی قدیر، نیکا زرانی و علیرضا لطفی زاده در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه می‌رود، روایت عجیبی از یک رابطه عاشقانه را به روی صحنه برده است: روایتی که با شیوه متفاوت عجیب‌تر شده و نسبت به تئاترهای روایی صرف، نیاز به کشف بیشتری دارد.
خدمتکار، دختران مرد و ...

شرح کامل یاداشت
https://sabakhabar.ir/407403/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%AF%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A6%D8%A7%D8%AA%D8%B1/