شب گذشته، شاهد تولد دوباره رومئو و ژولیت بودم. کارگردانی جسورانه و نوآورانهی شهروز دلافکار، به این تراژدی جاودانه، جان تازهای بخشیده بود ٬ اثری خلق کرده است که هم به ریشههای این اثر کلاسیک وفادار است و هم با زبان امروز مخاطب سخن میگوید.آنچه این اجرا را از دیگر اجراها متمایز میکرد، تلفیق هوشمندانه عناصر تراژدی و کمدی بود که به عمق تضادهای موجود در این داستان پرداخته و با خلق لحظاتی طنزآمیز در دل تراژدی، به مخاطب اجازه اندیشیدن درباره ماهیت عشق، نفرت، سرنوشت و زندگی و مرگ را داده بود. کارگردانی دقیق و هوشمندانه او، به این نمایش هویتی مستقل بخشیده است.هماهنگی بینظیر میزانسنها، طراحی صحنه و نورپردازی، فضایی رؤیایی و در عین حال واقعگرایانه را خلق کرده بود. بازیگران با اجرایی درخشان، به عمق احساسات شخصیتها پی برده و مخاطب را با خود همراه میکردند.موفقیت این اجرا نشان میدهد که با نگاهی نوآورانه و خلاقانه میتوان به آثار کلاسیک، رویکردی تازه داشت و آنها را برای مخاطب امروزی جذابتر کرد.
در آخر هارمونی این نمایش فضایی را خلق کرده بود که انگار خود را در دل ورونای شکسپیر مییافتم و پیشنهاد می کنم حتما به تماشای این نمایش بنشینید.