آواز قو، آوازی به افتخار حضور آقای پور صمیمی روبروی سیاه چاله مخاطب
یاداشت دوستان تیوالی را روی صفحه ی این نمایش خواندم. در بیشتر مورد عزیزان
... دیدن ادامه ››
نظر خاصی درباره نمایشنامه نداشتند ولی همه ی آنها موکدا دعوت به تماشای کار میکردند. امتیاز تقریبا متوسط 3/7 نیز موید این بود که با کاری تقریبا متوسط روبرو هستیم اما این اشتیاق در من مخاطب کشته نشد و به حرمت اسم و کسوت آقای پور صمیمی عزیز به تماشای این نمایش نشستیم و چه لذتی بردیم از بازیگری ایشان و همین لذت می ارزید به همه ی این دودلی هایی که وجود داشت.
واسیلی واسیلیچ،بازیگر توانمند سالهای دور که نقش های بسیاری را بازی کرده بود و در هیبت یک بازیگر تمام عیار، عاشقان سینه چاک خودش را داشت، حالا پیر شده است و درپایان راه، در شبی تاریک مست روی سن قدم می زند، از بیهودگی زندگی می گوید و عمری که گذشت. یادآوری خاطرات جوانی و نقش های اجرا شده و اجرا نشده که به کمک سوفلور، بریده بریده اجرا می شود، ما را بین نمایشنامه های گوناگون می چرخاند. نمایشنامه هایی که هریک به فراخور، جهابینی شکسپیر نویسنده را با چخوف داستان نویس روبروی هم قرار می دهد. بخشش های که به گفته کارگردان نمایش خانم سیف گرامی، به دقت و وسواس انتخاب شده است تا این تقابل هرچه بهتر نمایش داده شود (مصاحبه ایشان با تیوال).اما به عقیده من چندان خوب از کار در نیامده است. گاهی خسته کننده می شود،گاهی تکراری و گاهی هم انگار به زور چسپانده شده است اما همه ی اینا زیر سایه تلاش های آقای بازیگر، محو می شود و چون انتخاب کرده ام از بازیگری لذت ببرم، چشم هایم را روی این ضعف ها می بندم به تماشای آقای پور صمیمی عزیز می نشینم. کسی که به احترام تئاتر و نمایش،یک کار تلویزیونی و یک فیلم سینمایی را رد کرد تا با تمرکز زیاد این نقش را بازی کند. چنین فردی کاملا قابل ستایش و قابل احترام است و به افتخار ایشان می بایست تمام قد ایستاد و کف زد. اما نمایش بارقه های نظری و تئوریکال فراوان هم دارد که به قدرت چخوف و نوشته هایش برمیگردد. واسیلی واسیلیچ می ایستد روبروی تماشگران و با اشاره به سیاه چاله روبرو از ما می پرسد چرا تمام زندگی خود را صرف اجرای نمایش برای مخاطب کرده است و به عبارتی همه ی عمر خویش را به باد داده است؟ این سوال اساسی را از دوجنبه می توان نگاه کرد. یکی سطح سوال که از دیدگاه یک بازیگر مطرح می شود و خطاب به مخاطب تئاتر و نمایش است. در یکی از یاداشت ها، آقای کارآمد عزیز از دوستان تیوالی درباره ی آن قلم زدند و در پاسخ فرومودند که اصولا چرا بازیگران نمایش می بایست چنین مخاطبان را مدیون و وامدار خود بدانند؟ مگر نه این است که خودشان آگاهانه این شغل را انتخاب کرده اند؟ مگر شغل های دیگر مشقت کمتری دارند؟در عین حال که بازیگری نسبت به بقیه شغل ها بیشتر محل توجه جامعه است حالا این انتظار در پایان آن و دوران بازنشستگی از مخاطب که همه ی زندگی او را چون سیاه چاله ای گرفته است، آیا انتظار تمامیت خواه و غیر منطقی ای نیست؟(به نقل از یاداشت آقای کارامد عزیز منتشرشده در صفحه نمایش آواز قو).اما این سوال و پرسشگری به عقیده من جنبه زیرین هم دارد . که من شخصا تفسیر خود را به ساحت دوم و زیرین بنا میکنم. تاکید چند باره واسیلی واسیلیچ به اینکه زندگی یک بازی تمام عیار است و ما همه در این بازی بیهوده، ایفا گر نقش های مختلف هستیم خود نیز موید کلان تر بودن این نگاه دارد. جامعه شناسان مکتب متقابل نمادین براین باورند که همه ی ما تفسیر هایی که از خود داریم، ناشی از برداشت مان است نسبت به دیدگاه و قضاوت دیگران نسبت به خود. و این خود می تواند شخصیت ما را بسازد (تئوری خود آینه سان کولی). انسان به جهت اجتماعی بودنش و به جهت داشتن قدرت تاویل و تفسیر با بقیه موجودات فرق می کند . تاثیر نگاه دیگران در زندگی ما آنچنان عمیق و قوی هست که جنبه ای از شخصیت ما را برای خودمان می سازد که این جنبه، جزئی از وجود لاینفک ما میشود و آنچنان بر ضمیر ناخوداگاه ما چنگ می زند که هیچ راه فراری از آن نیست. این برداشت دیگران، این قضاوت ما از برداشت دیگران، این دیگری ای که اگر نباشد، ما هیچ تعریفی از خود نمی توانیم برای خودمان داشته باشیم، به عقیده من همان سیاه چاله ای است که من ، شما و واسیلی واسیلیچ گرفتار آنیم و هیچ گریزی هم از آن نیست. سیاه چاله ای که وقتی خود اجتماعی مان شکل میگیرید و فرایند شناخت از خود شروع می شود با ما همراه است و تا لحظه مرگ هم دست از سر ما برنمی دارد. شاید فقط آن هنگام که سر به بالین مرگ می گذاریم بتوانیم خود را از آن رها کنیم و چون واسیلی واسیلیچ در صحنه ی آخر نمایش به یک ارامش ابدی دست بیابیم.
به عقیده من نمایش آواز قو یک کار متوسط است که به پاس بازیگری آقای پور صمیمی عزیز میبایست دیدش و در انتها تمام قد ایستاد و این استاد ارجمند را تشویق کرد. کاری که خانم سیف به درستی انتخابی که داشت، سبب موفقیتش شده است و هر کس غیر از آقای بازیگر این نقش را اجرا می کرد نمایش چیز دیگری می شد.
نکته آخر اینکه علی رقم امتیاز متوسط این نمایش، یاداشت های و تمجید های دوستان عزیز است که در نشریات مختلف قلم زده اند و به همت نماینده محترم گروه اجرایی همه ی آنها در صفحه نمایش این اثر در تیوال به اشتراک گذاشته شده است. تفسیر های و یاداشت هایی که در همه ی آنها، به عقیده من، وزن آقای بازیگر بیشتر به چشم میخورد تا خود نمایش. حتی عزیزان تیوالی هم نقد و یاداشتی روی این نمایش ننوشتند . یعنی آنقدر اتفاق حضور آقای پور صمیمی عزیز و بازی شان در این نمایش سنگین، ارزشمند و زیبا بوده است که عزیزان منتقد هم ،نقد چندانی ننوشتند و به همان امتیاز دادن اکتفا کرده اند و این اتفاق تقریبا نادری است در تئاتر کشور و صفحه های تیوال. سایه تان مستدام آقای بازیگر و خوشحالم که این فرصت دست داد تا درخشش شما را روی سن ببینیم و لذت ببریم.
لینک یاداشت آقای کارامد عزیز
https://www.tiwall.com/wall/post/216161