در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش بک تو بلک
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:00:13
امکان خرید پایان یافته
۲۶ مرداد تا ۰۷ مهر ۱۴۰۲
۱۸:۰۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۲۰۰,۰۰۰، ۱۵۰,۰۰۰ و ۱۰۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده  |  جزییات
باکس وسط: ۲۰۰،۰۰۰ تومان
باکسهای کناری: ۱۵۰،۰۰۰ تومان
بالکن: ۱۰۰،۰۰۰ تومان

تکه‌هایی از متن نمایشنامه بک تو بلک:
علی: عجیب آدم‌هایین که کسی و ندارن باهاشون تماس بگیرن، اونا کل سهمیه تلفن ماهیانه زندانشونو می فروشن به یه بوکس بهمن کوچیک؛ عجیب‌تر آدم‌هایین که یه عالمه کس و کار دارن اما خودشون دلشون نمی‌خواد با کسی حرف بزنن، اونا هر یه نخ بهمنی که می‌کشن یه عالمه حرف نزده است که دود میشه ...
بازگشت به تاریکی

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

اخبار

›› «بَک تو بِلَک» سجاد افشاریان به تالار اصلی تئاتر شهر رسید

ویدیوها

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یکبار دیگه (بعد از مدت‌ها) زمانی را به سرعت برق و باد با سجاد افشاریان سپری کردیم،
این بار با علی که باز هم عشقی بود، غمگین بود ولی دیگه فقط ... دیدن ادامه ›› شرقی نبود.
نفهمیدم کدوم طرف دیوار آزادی بود براش و دوست داشت دستش کدوم طرف شیشه باشه.
دوباره هر بلایی که سر علی عشقی درآورده بود، گذاشت برای علی ...
یکبار دیگه نور رو گدایی کرد و در باز رو ... ولی این بار نه فقط یک بار که چند بار بیرون رو دید،
نه فقط توی مترو که این بار پاش به جاده‌ها رسید ...
بازم خوب بود که پاش به جاده رسید، حتی اگه سر و ته جاده‌ش یه جا باشه ...
کاش صدای سونوگرافی بوسه رو من می‌شنیدم قبل رفتنش.

دمت گرم سجاد افشاریان که معجزه کلمات و آواها و صداها رو دوباره آوردی تو زندگیمون ...
کاش میکروفن رو میگذاشتی اینطرف تو تماشاچی‌ها وسط انفرادی و می‌شنیدی که اینا از پس خودشون برمیان یا نه ...
دم حیدرت هم گرم ...
دم همه‌تون گرم که زمان رو در اختیار گرفتین برای تماشاچی ...
اجرای شنبه شب چقدر برای من لذت بخش بود از اون نوع لحظات نابی که غرق می شم تو تک تک دیالوگها و هی فرو می رم اصلاً متوجه گذر زمان نمی شم تا وقتی ... دیدن ادامه ›› که نور تماشاگر بیاد و عجیب لحظات جذاب تری در ١٠ دقیقه پایانی داشتم تجربه حسی بی نظیری که تو این مدت که اجرا رو دیده بودم انقدر خالص بهش نرسیده بودم.
روی بنر نمایش یه جمله نوشته شده بود:
در ستاش سادگی……
و این اجرا در تمام ابعاد در ستایش سادگی بود.
علی نقشی که فقط با هنرنمایی سجاد افشاریان ماندگار شد در زیباترین و ساده ترین حالت ممکن در صحنه به تصویر کشیده شد.
علی نوسانات روحی اش رو حتی با دکمه های پیراهنش نشون می داد تصویر سازیهای ذهنی اش رو با دود سیگار و چقدر شاعرانه و عاشقانه بود رقص دودی از مه و بارون …….
تک تک حرف های نزده علی خاکستر سیگاری می شد که در فضا محو می شد……
و عجب نورپردازی جذابی داشت کار!
در صحنه خیابون تصویر سازی فوق العاد بود افکتهای صوتی با حرکت نور ماشین ها بی نظیر بود!

چقدر مهم هامون باهم فرق داره !
من از شما پای بند ترم زودتر از انچه که فکرش بکنید آزاد می شم!

سرمه در پایان علی کوچولو رو خوند و علی بوسه اش رو بر سیگار آخر زد…..
جناب افشاریان درخشان بودین و در تک تک همه این شبها درخشیدید!
از اینکه در همه شرایط برای مخاطبتون احترام و ارزش قائلید ازتون صمیمانه تشکر می کنم و بهتون افتخار!

جناب زندیه و سرکار خانم بستانی ممنون بابت خلق لحظاتی عاشقانه برای ما در کنار علی!
همیشه بدرخشید💫♥️🙏🏻
از نظر من بک تو بلک نمایشی هست که یا ازش خیلی خوشتون میاد و یا اصلا هیچ ارتباطی باهاش نمی‌گیرید. خوشبختانه برای من مورد اول صادق بود و از دیدنش ... دیدن ادامه ›› بسیار لذت بردم. البته من ذاتا از تماشای تئاترهای Solo خصوصا با موضوعات جدی لذت می‌برم.
انتقال حس اینکه در یک انفرادی چی می‌گذره بسیار قوی انجام شده بود. شرایط فیزیکی سالن بی‌نظیر تئاترشهر هم به عمق و اثرگذاری صحنه‌های تاریک تئاتر بسیار کمک می‌کرد. معدود دفعاتی ناواضحی صدای آقای افشاریان، حداقل در بالکن مجموعه به گوشم خورد اما آزاردهنده نبود.
تئاتر در انتقال این حس که چقدر مجازات‌هایی مثل انفرادی، حبس ابد و اعدام بر خلاف حقوق انسانی هستند بسیار خوب بود. انگار که میشد کاملا خودت رو جای اون شخص گرفتار بگذاری تا ببینی به هر ریسمانی که می‌تونی، در اون لحظه، چنگ می‌ندازی.
عکس ضمیمه هم انتهای نمایش هست که چهارپایه چپه شده بود و فضا خالی بود. مضمونی از اجرای حکم اعدام.
در انتها هم از همه تماشاگران آینده تئاتر و خصوصا این اجرا خواهش دارم که جون من یکی دوساعت رو کلا بیخیال گوشی‌هاتون بشید. آزاردهنده و حواس‌پرت‌کننده هست وقتی دائما درحال روشن و خاموش‌کردن صفحه گوشی خودتون هستید. به جان خودم تو گوشی هیچکدوممون چندان خبر مهمی هم نیست.

از مونولوگ‌ها و دیالوگ‌های نمایش:
"یه پاکت خمیردندون شده کتابخونم؛ تهران - کرج - کیلومتر ۱۰، ساخت ایران"
"میدونی چرا میگن انفرادی سخت‌ترین مجازات دنیاست؟ چون تورو با خودت تنها میذارن و میگن بذار ببینیم از پس خودش میتونه بربیاد یا نه."
" + میخوام حس کنم انفرادی چجوریه. میخوام درک کنم که تو چی کشیدی.
- اگه تونستی ۱۰ دقیقه چشاتو ببندی و به هیچی فکر نکنی، تو آزاد و رهایی. اگر نه، توام تو انفرادی شخصی خودت زندگی می‌کنی."
اعدام یا خودکشی؟
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
فربُد خدایی
اعدام یا خودکشی؟
معده ام خونریزی کرده….
اعدام خودخواسته!
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید