اینجا خبری از زنگ و لعاب و موسیقی و هیجان پرومته نیست.
اینجا یک پلاتوی تمرین برای دو نفر اجرا گر تئاتره که با شما سفره دلشون رو باز میکنند.
اجرا بین شعرخوانی و پرفورمنس با کلام در نوسان هست و به گفته دوستان در ژانر تئاتر درمانی اجرا میشه.
یک تجریه شخصی که این راه برای "برداشتن" بغض عواملش انتخاب شده .
با اومدن نور به صحنه بلافاصله خاطره آهواره برام زنده شد. اما از تصویر سازی و سفر در زمان اون اجرا هم خبری نیست.
این اجرا فقط روایت هست از تجریه یک جور «من پس از تو» یا «من در نبود تو» یا «آااااه از آنچه که هستم» به همراه قرار دادن تماشاگر در موقعیت های چالش برانگیزی مثل: زمان طولانی و ریتم پایین برای تربیت حوصله مخاطب و باز سازی واقعه هایی برای تماشاگر با سوال: اگر شما بودید چه می کردید، آیا کمکم میکنی؟ آیا کمک میخواهی؟
مواجهه های ساخته شده بر مبنای رقص معاصر یا همون بدن(به طور نصفه و نیمه و نشسته روی صندلی) با بهره از بیان و بازی های صدا،
... دیدن ادامه ››
در خلق موقعیت های ذهنی تماشاگر(بنده) موفق نیست.
نیاز به موسیقی بیشتر کاملا محسوسه و با توجه به متن طولانی و تکرارهای چند باره جملات و مکث های بی شمار موجود در اون به راحتی می شد حضور موسیقی رو با انجام حرکات فیزیکال، آنتراکتی برای شنیدن بهتر و با حوصله تر اپیزود بعدی در نظر گرفت، اما به گفته سازندگان شیوه روایت موجود "تعمدی" انتخاب شده و گویا مخاطب هم ملزم به تحمل فشارهای روانی و احساسی سازندگان هست.
دیدن این نمایش یا اجرا برای هر کسی ممکنه لذت بخش نباشه اما اشارات سایکوتراپی و عرفانی و چالش برانگیز زیادی در متن موجود هست و بازی ها با نمره کامل ۱۰ از ۱۰ نشون دهنده تمرین های مداوم و دغدغه سازنده برای ارائه کاری عمیق و خاص هست.
بعد از نیمساعت دیدن کار برام هیجان و آورده ای نداشت وبه نظرم با تجربه بیشتر اجراگران در امر توجه به سلیقه مخاطب کارهای فوق العاده ای رو در آینده از این دوستان شاهد خواهیم بود.
درود و خسته نباشید.