«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نگران ندیدن این نمایش بودم ولی بالاخره در شب آخر فرصت شد ببینم.
برای کسی که از سی و چند سال پیش حداقل سالی یکبار شازده کوچولو رو خونده و با اون زندگی کرده ، طبیعتا شوخی با اگزوپری و لیتل پرینس آن هم در این سطح و با این ادبیات کمی آزار دهنده بود ولی با توجه به نقدهای دوستان میتونستم حدس بزنم قراره چی ببینم پس با گارد باز رفتم و سعی کردم از نمایش ، هماهنگی و طنازی بازیگران ، متن روان و پر از بازی با کلمات و .... لذت ببرم و بردم .
البته هیچوقت موافق شوخیهای بیلو د بلت در این سطح نبوده و نیستم و خندیدن به این شوخی ها هم نشانه تایید آن نیست .
خسته نباشید به همه عوامل و در انتظار دیدن کارهای بیشتر و بهتر از ایشان.
پ ن : امان از این تاخیرها ، وقتی رسیدم خونه مهمونام نیم ساعت بود که پشت در معطل بودن
- و باز هم به لطف سانس ویژه تونستم نمایش موردعلاقه م رو ببینم. نمایشی که باید غرق بازی های کلامی اش نشد.
- یادم هست کودکی ها برای خودمان یک شوخی بامزه داشتیم: به فیلی که شلوار جین پوشیده فکر نکن. خب. حالا چشماتو ببند. به چی فکر میکنی؟
حالا حکایت همان بازی های کلامی این نمایش است. سخت است اما فکر نکن. آنوقت تغییر لحن شازده کوچولو را که آلوده ما زمینی ها میشود خوب تر میفهمی. و دلت بیشتر میسوزد وقتی معصومانه میگوید من میخواستم برگردم سیاره م...
- به خاطر علاقه ام به شازده کوچولو بسیار نگران بودم برای دیدن این نمایش. چون میدانستم تنها چیزی که رگم برایش باد میکند و پایش می ایستم شازده کوچولوست. اما این اثر به اندازه اثر اگزوپری شازده کوچولو را عاشقانه نگاه میکرد.
شازده کوچولویی که لاجرم گاهی گذارش به زمین می افتد.
- بازی ها روان ویکدست بود اما خب آدم حق دارد از نقشی بیشتر خوشش بیاید. نقش گل را زیاد دوست داشتم.
- طبق معمول هم صدای خنده های بلند و چک کردن گوشی و باز کردن پاکت چیپس لذت کامل را از تماشای تئاتر میگیرد.