ذوق زده عزیز درود بر شما
شاید بهتر است برای شناخت بهتر اثر همونطور که در پاسخ به جناب آقای افشاری عزیز هم نوشتم تا حدودی با افسانه خدایان یونان و رم باستان و کارکرد و نقش مستقیم آنها در زندگی و باور انسانهای آن عصر و قظعا افسانه پیگمالیون و 9 پیکره بهشتی که خلق کرد و همچنین تاثیری که گوته شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی بر ادبیات و فرهنگ غربی و به خصوص تاثیری که وی بر رمانتیسم گذاشته است و این مهم که خود را غرق در حافظ میبیند و تاثیر مستقیم شرق بر هنر مدرن اروپا که با نام Art Nouveau شناخته میشود نمود ، وهمچنین اشاره ظریفی که جناب آقای حسینی به این مطلب مینمایند که اکنون زمان آن رسیده که ما نیز دچار دگرگونی شده و همانگونه که در عصری غرب از ما وام گرفته و هنر نوی خود را خلق نمود زمان آن رسیده که مانیز با حفظ ریشه و نگاه به هنر غرب راه جدیدی که بشدت فرهنگ ایرانی در عصر حاضر نیازمند آن است را پیدا نماییم و هنر نو خود را خلق نماییم .
داستان به نظر بنده نه به عنوان یک منتقد بلکه شاید به عنوان یک هنر دوست روند سیال و غوطه وری را بینابین رمانتیزم غربی و رمانتیزم شرقی طی میکند همانگونه که 9 پیکره بهشتی وجوهات مشترکی بینابین خود و شهرزاد قصهها پیدا مینمایند طی میکند ، شاید با نگاهی دقیق و موشکافانه به افسانه 1001 شب و نقش شهرزاد قصهها نه به عنوان زنی راوی قصه بلکه زنی روشن فکر که با بیان داستان و نکات ظریف خواسته به جنگ با خشونت مردانه و دیکتاتورانه حاکم وقت شتافته و آن را به چالش میکشد روشن تر گردد .
روایت داستان به شدت برای من گرمی رمانهای دولت آبادی بزرگ را تداعی نمود و شاید جناب ابرشیر گرامی ظرافت و نقطه پیوند تمامی این قطعات نا متجانس
... دیدن ادامه ››
با هم همان عنصر آغازین کار که آپولون رو به جنونی دیوانه وار کشاندبود و آن چیزی جز جوهر وجودی بشر عشق نیست که به شدت بر روی آن تاکید میگردید بود .
اثر با تاکید بر عشق به عنوان عنصری وحدت بخش و زاینده به پیش رفت و خود به عنوان مولد موجب زایشی مجد گردید .
با عرض جسارت بسیار لازم میدانم نکته ای در باب تفاوت هنر تاتر در غرب و ایران بیان نمیایم نکته ای که دوستان بزرگوار کارگردان تاتر در اروپا که هر زمان فرصت همراهی با ایشان را در تماشای کاری با هم در ایران می یابم گوش زد مینمایند ، گله از حجم زیاد دیالوگ در کارهای ایرانی و متاسفانه تنها پاسخ من بیان این مطلب است که برای انتقال مفاهیم در ایران تنها راه فقط و فقط دیالولگ و مونولوگ است و بس .
اگر در انتظار گودو در اروپا بر روی صحنه رفت تنها چندین سطر کوتاه دیالوگ داشت و یا به کلی فاقد دیالوگ بود و مفهوم به صورت کامل به بیننده منتقل گردید اما در ایران این اجرا متفاوت تر اجرا گردید.
ابر شیر گرامی با احترام کامل به نظر و عقیده حضرت عالی جسارتا نکته ای رو در باب نوشتار شما عرض مینمایم، دقیقا خاصیت سورئالیسم تا جایی که در حد فهم حقیر می باشد معنا گریزی مستقیم است ، فل مثل آیا میتوان معنایی در باب بوف کور صادق هدایت نوشت ؟ ویا همچنین Poésies پل الوار این معنا گریزی مستقیم خاصیت ذاتی این سبک هنری است .
با عرض پوزش بسیار من باب پر چانگی چنانچه دوستان بزرگوار کماکان به ثبت نظرات خودشون همت بگذارن خوش وقت تر میگردم.
با تشکر