در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مهاجران
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:47:47
امکان خرید پایان یافته
۰۹ تا ۳۰ مرداد ۱۳۹۶
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
بها: ۵,۰۰۰ تا ۲۵,۰۰۰ تومان  |  جزییات
با وارد نمودن کد immigrants۱ با بهای ۵.۰۰۰ تومان
با وارد نمودن کد immigrants۲ با بهای ۱۰.۰۰۰ تومان
با وارد نمودن کد immigrants۳ با بهای ۲۰.۰۰۰ تومان
بدون وارد نمودن کد با بهای ۲۵.۰۰۰ تومان

تلفن رزرو: ۰۹۱۲۸۰۵۷۶۰۴
وبسایت گروه تأتر اگزیت
وبسایت نمایش مهاجران به زبان انگلیسی


گزارش تصویری تیوال از نمایش مهاجران / عکاس: سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› برای جذب مخاطب نمی رویم هر شب بازیگر ستاره ای بیاوریم

›› خانه موزه انتظامی میزبان «مهاجران» اسلاومیر مروژک می‌شود

›› یادداشتی برای اجرای نمایش مهاجران

ویدیوها

مکان

خیابان اندرزگو (قیطریه)، شرق به غرب، روبروی بلوار کاوه، خیابان احمدی، پلاک ۲۸
تلفن:  ۲۲۳۹۰۳۲۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام
دیشب نمایش را دیدم. البته اوایلش که گویا خیلی جذاب هم بود را از دست دادم، از آنجایی که فیلم شروع میشود رسیدم. بنابراین سعی کنید مثل من ... دیدن ادامه ›› دیر نرسید چون اگزیت بدون تأخیر و حتی شاید چند ثانیه زودتر از ۷ نمایش را شروع میکنند. در همین راستا به عنوان پیشنهاد باید بگویم به نظرم میرسد زمان ایده آل برای اجرا در سالن انتظامی در روزهای کاری ساعت ۱۹:۳۰ هست.

اما از نمایش برایتان بگویم که واقعن متن جذابیست یعنی در واقع موقعیت جذابیست و حتمن متن وسوسه کننده ای هست برای اجرا که بابت انتخابش از آقای خامنه ای متشکرم.

درین متن ما با دو شخصیت مهاجر مواجهیم که من یکی را عامی و دیگری را تحصیلکرده مینامم. در واقع دو فرد از دو طبقه ی کاملن متفاوت. اما چیزی که من از نمایش برداشت کردم این بود که دقیقن تفاوت این دو صرفن برآمده از اختلاف طبقاتی ای بوده که در وطنشان وجود داشته وگرنه این دو نفر گویی یک نفر هستند همانسان که در نمایش میبینیم اکنون که هر دو به واسطه ی مهاجرت با هم در شرایط یکسانی قرار گرفته اند این شباهت ذاتی کم کم بروز میکند. آنها در سطح کاملن متضاد با هم به نظر میرسند؛ دو شخص با ارزش ها، سلایق، دغدغه ها و درک متفاوت اما هر چه به لایه های درونی آنها نزدیک میشویم پی میبریم هر دو نهادی یکسان دارند و بر اساس مکانیزمی مشابه عمل میکنند.

اما آشکار شدن این واقعیت برای هر دو شخصیت داستان ما تلخ است. این همنشینی هم به کارگر سرزنده و سرحال ابتدای نمایش پوچی زندگیش را مینماید و او را به مرز خودکشی میکشد و هم تحصیلکرده ی خود برتر بین را به پوچی فرهیختگیش میرساند و او را میشکند تا در رختخوابش بگرید. بنابراین مهاجرت موجب میشود شخصیت های داستان به شناخت برسند اما از طرفی این شناخت انگیزه ی مهاجرتشان را به چالش میکشد و آنها را در موقعیتی ناگزیر و پایانی تراژیک قرار میدهد.

اما اجرای گروه اگزیت چه قدر در رساندن این مفاهیم موفق بوده؟
نخست اینکه شخصیت تحصیلکرده و سابقه و انگیزه اش برای من تا حدی گنگ باقی ماند که البته این شاید با دیدن دقایق ابتدایی نمایش برطرف میشد. در کل به نظرم میرسد که در حذفیات از متن نمایش مقداری زیاده روی شده.

همانطور که اشاره کردم متن نمایش روند ثابتی ندارد و در کل به سمت یک اوج یا فروپاشی پیش میرود اما من اجرای نمایش را چندان با افت و خیز ندیدم و متأسفانه تا حدی اجرا یکنواخت بود. البته اتفاقن با این وجود متوجه گذر زمان نشدم اما بیشتر ازین جهت این را طرح میکنم که این یکنواختی به درک نمایش ضربه میزند. البته با صحنه هایی مثل صحنه ی رقص که من خیلی دوستش داشتم یا پاساژهای بین صحنه ها و ازین قبیل میشود تا حدود خوبی این یکنواختی را کمرنگ کرد اما منظور من بیشتر ایجاد افت و خیز در صحنه های متفاوت نسبت به هم هست.

بازی های نمایش قابل قبول هستند ضمن اینکه از قضا من هر دو عزیز بازیگر این نمایش را هم دوست دارم اما انتظار داشتم پیچیدگی شخصیت ها و رفتارهایشان را بیشتر در بازی ها ببینم. در تقابل این دو شخصیت نوعی ابهام وجود دارد و شاهد چرخش های زیادی هستیم حتی گاهی آدم فکر میکند شاید دارند همدیگر را بازی میدهند اما در بازی بازیگران این چند لایگی، پیچیدگی ، چندگانگی و رمز و راز کمتر به نظر میرسد.

البته هم در مورد ریتم نمایش و هم ظرافت بیشتر در بازی ها، صندلی های خالی سالن میتواند یکی از دلایلی انرژی پایین سالن و بالتبع بازیگران باشد که از گرمای اجرا میکاهد.

در نهایت برای گروه اگزیت آرزوی موفقیت و عاقبت به خیری دارم.

پ. ن. خواهشی از آقای خامنه ای دارم که قسمتی از متن که عامی نشسته و کنسرو تحصیلکرده را میخورد و تحصیلکرده دور میز میچرخد و از این میگوید که صدای طبقه بالایی ها را از طریق لوله های آب و دریچه ها میشنود را برایم اینجا بفرستند.

پ پ ن. یک خواهش دیگر هم دارم که لطفن سلام من را به آقای میرزابابایی برسانید که متأسفانه دیشب حضور نداشتند.
پرندیس این را خواند
محمد رحمانی، عالیا، مهرداد خامنه ای و رضا تهوری این را دوست دارند
ذوق زده عزیز سلام. ممنون از حضورت و تحلیلت از نمایش. خوشحال شدم از دیدار مجددت.
در مورد در خواستت باید بگویم که متن نمایش در وبسایت اگزیت بخش نشریات هست و قابل دسترس همگان. البته آن قسمت را برایت در زیر همین پست خواهم گذاشت.
حتما سلام تو را به آقای میرزابابایی خواهم رساند.لطف داری.
پی نوشت: بازیگران در پایان نمایش اتفاقی به من گفتند آقایی ردیف جلو نشسته بود و انقدر وول میخورد و با پاهاش سر و صدا می کرد که به سختی تمرکزمان را حفظ کردیم. این را گفتم تا به مجموعه دلایلت اضافه کنی. نکته جالب اینکه آن آقا خود تو بودی :-))))
۲۳ مرداد ۱۳۹۶
تو ایران خودمون هم سابق بر این شاید همچین نمونه ای بوده باشه. البته الآن هم گاهی نمایش هایی که تو کافه ها اجرا میرن یا بعضی نمایش های محیطی نزدیک به این فضا میشن. در کل برمیگرده به اینکه شما از قبل چه قراری با تماشاگرت گذاشته باشی و انتظار درستی از هم داشته باشید.
۲۳ مرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
غم فشرده نای مرا نشنوی صدای مرا
دست من به دامن تو زمانه بسته نای مرا ای ساقی...
مهاجرت یعنی انسان برای دستیابی به آرمانهایی که در ذهن و نگاه خود از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است ، از خانه کاشانه، از زادگاه و دیار خویش دل می کند و در مکانی دیگر اقامت می کند
شاید این تغییر مکان از باغچه ای در لواسان به سوئیتی در ایالت یخبندان کانادا باشد و شاید مدیرعامل یک شرکت معتبر با چندصد کارمند ،به یک کارمند جز در یک شرکت محلی تبدیل شود و شاید هم از بیکاری و فقر از روستایی مرزی به پایتخت آمده برای یک شغل کاذب و شایدهای بسیار...
مهرداد خامنه ای در نمایش مهاجران از دلایل مهاجرت سخن نمی گوید هدفش واکاوی مهاجرت نیست . او مهاجرت را نمی کوبد و چهره بدی از آن نمیسازد و نه تشویق به مهاجرت می کند. بلکه زندگی دو مهاجر هم وطن را در ساعتی که در منزل استیجاریشان کنار هم هستند به نمایش می گذارد ولی چنان تاثیری بر تماشاگر می گذارد که بعد از پایان نمایش چون من به معنی و مفهوم هجرت دقیق بنگرد و دلایل و عوافب مهاجرت را برسی کند
جناب خامنه ای کسی است که طعم مهاجرت را چشیده و چند صباحی در غربت زندگی کرده و حال که به زادگاهش بازگشته نمایش مهاجران را به صحنه برده است ... دیدن ادامه ›› . شاید به جرات می توان گفت که از معدود کارگردانانی باشد که بتواند چنین استادانه افکار مروژک را به تماشاگر منتقل کند
کارگردان نمایش مهاجران خود را محدود به زمان و مکان و اسامی اشخاص و شهر و کشور نمی کند اجازه می دهد تماشاگر بیاندیشد و هم ذات پنداری کند
گسستن از دوستی ها و خاطراتش و کوچیدن و راهی شدن قطعا سخت است و بخصوص روزهای اول مهاجرت تداعی این شعر حافظ است که : مرغ زیرک گر به دام افتد تحمل بایدش
مبدا تاریخ و تقویم کشور ما بر پایه مهاجرت بنا شده و روز هجرت پیامبر اکرم بعنوان مهمترین روز تاریخ اسلام نمود پیدا کرده و در قران کریم 14 مرتبه دستور به هجرت داده شده و آثار مثبتی همچون پیشرفت علم و دانش و پیدایش تمدن و تعامل و تبادل فرهنگ از آثار خوب مهاجرت یاد شده
در نمایش مهاجران به تماشای دو هم وطن می نشینیم دو هموطنی که در غربت هم خانه شده اند و هیچگونه شباهت و نقطه مشترکی ندارند جز ( هم وطن ) بودن
دو فرد از طبقه اجتماعی متفاوت ، سطح تحصیلات و فرهنگ مختلف جهان بینی و ایدئولوژی متضاد. دو شخصیتی که اگر در کشور خود بودند هیچ نقطه مشترگی نداشتند و هیچ دیالوگی بینشان برقرار نمیشد ولی در غربت به هم پناه آورده اند.دو شخصیت متفاوت( به جرات میتوان گفت متضاد ) که واقعا توان تحمل همدیگر را ندارند شاید حضور در کنار هم تسکینیست بر تنهاییشان و شاید هزاران دلیل دیگر و صد البته بستری بسیار مناسب برای مرژوک برای بیان جهان بینی و دغدغه هایش
نمایش مهاجران قصه زندگی دو انسان با دو نگاه متفاوت است که از غم ها و مشکلاتشان سخن می گویند ( که جنس غم ها یکی نیست) در صحنه هایی این محکوم می کند و در صحنه دیگر آن ( توضیحات مبسوط از جذابیت تماشا می کاهد)
دغدغه اصلی نمایش و کارگردان انسان است و رسیدن به امنیت و آرامش بعنوان اولین نیازش، حال در هر مکانی که برایش فراهم آید. از دردها و رنج ها و مشکلات اقتصادی و سیاسی جامعه اول ( وطن) سخن می گوید و بار دیگر از دردها و رنج ها و مشکلات جامعه دوم ( محل مهاجرت) . بدون اینکه اشاره مستقیمی به مکان خاصی کند . از خوبی ها و زیباییها و امکانات جامعه اول و مردمانش می گوید و بار دیگر از جامعه دوم و انسانهایی که خواسته یا ناخواسته در جوامع مختلف زندگی می کنند
کارگردان می خواهد انسان به خواسته های معقولش (نیازهای اقتصادی و مادی و یا آزادیهای سیاسی و ...)برسد به اهداف و آمال متعالی انسانی اش جامع عمل بپوشاند .آزاد باشد و ازاده. هر آنچه که سدی شده در مقابل آرمانهایش شکسته شود و مهمترین و اولین نیاز انسان" امنیت و آرامش " دست یاید
غراله کنعان پناه در نقش کارگری فقیر و کم سواد و ساده لوح و آویش بیکایی تحصیلکرده ای با سواد و فرهنگی با تفکرات سیاسی ظاهر میشوند که گفتگوها و کشمکش های بی نظیر و تفکر برانگیزی را به نمایش می گذارند در زیر زمین نمور و متروک با میزانس های مهرداد خامنه ای
این نمایش در سالنی استاندارد و زیبا ( خانه موزه استاد انتظامی) به صحنه رفته که از مترو قیطریه فاصله چندانی ندارد

ممنون جناب تهورى عزیز
از نوشته شما لذت بردم و همینطور دیدار شما.
۱۹ مرداد ۱۳۹۶
سپاس جناب خامنه ای.
۲۰ مرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
*در این نوشتار به بخش هایی از داستان نمایش اشاره شده است.

((برابری در پیشگاه ترس بزرگ و ناامیدی!))
مهاجران،نمایش تک پرده ای است که اسلاومیر مروژک نمایشنامه نویس و کارتونیست لهستانی در سال 1974 نگاشته است. خودش به دلایل سیاسی در سال 1963 لهستان را ترک کرد و تا سی و سه سال بعد به آنجا بازنگشت.
مهاجران درباره رابطه ی یک روشنفکر(نویسنده) و پناهنده سیاسی (آآ) و یک کارگر روستایی مهاجر(ِِی ی)است که هر دو از یک کشور اروپای شرقی آمده اند و در زیرزمین نمور و بی پنجره ساختمانی در شهر نامعلومی در اروپای غربی همخانه شدند.کارگر مهاجر پول جمع می کند و در آرزوی ساختن خانه ی دوطبقه ای در روستایش و کار نکردن تا آخر عمر است و روشنفکر هم به امید نوشتن و کارکردن بدون ترس از عواقبش در محیط آزاد جلای وطن کرده است. متن مهاجران کمدی سیاهی درباره هویت ،انسانیت و غم غربت است و رویارویی انسان با رویای آزادی و شاید انفعال یاس آورش .
آثار مروژک را تحت عنوان ابزورد منطقی یا طنز سیاسی برچسب زده اند اما خودش این عناوین را نمی پذیرد و آنها را ساده انگارانه می پندارد.
تماشای ... دیدن ادامه ›› سه اجرای مختلف نمایش مهاجران به کارگردانی مهرداد خامنه ای با سه گروه مختلف بازیگران در بازه های زمانی متفاوت، تجربه جالب و کمیابی است. این تجربه برای من با درک عینی همراه بود. اینکه رنگ وجودی هر بازیگر با ویژگی های سنی، روحی و جسمی متفاوت تاثیرگذاری متغییری را در بستر (متن) یکسان دارد و برون دهی متفاوتی در تعاملات دو بازیگر در کلیت اثر برجای می گذارد.
رویکرد مهرداد خامنه ای نسبت به متن مهاجران در هر سه اجرایی که در فرهنگ سرای ارسباران، خانه نمایش و خانه موزه انتظامی دیدم،با تغییراتی جزیی هماهنگ و همسان بود.بسیاری از دیالوگ ها با بار مستقیم سیاسی و فلسفی و توضیح دهنده از متن اصلی مروژک حذف شده است.اما نتیجه حسی در هر سه اثر متفاوت از دیگری به نظر می رسد.
خامنه ای در اقتباس اش از مهاجران متن مروژک را طوری تراش داده که وجه اگزیستانسیالیستی و وجودشناختی این شخصیت ها در کلیت نمایش بارزتر شوند و این مساله را پررنگ نماید که علی رغم تضادهای ماهیتی آدم ها ،شرایط یکسان و تحمیلی، سرنوشت عملی یک شکلی برایشان رقم خواهد زد.
در اجرای فرهنگسرای ارسباران در خرداد ماه 1393،خامنه ای با ابتکار،شخصیت های مرد مهاجران را به زن بدل کرد..کارگرمهاجر به کارگرجنسی مهاجر تبدیل شد و نویسنده ،عکاسی خبری هم بود. بازیگران ناهید مسلمی و شیدا خلیق بودند.کنش و واکنش ها در این شخصیت-ها به دلیل تفاوت سنی زیاد و شیوه بازی حسی مادرانه ناهید مسلمی و سرخوشی نوجوانانه خلیق بیشتر از اینکه یک وضعیت تلخ و پیچیده سیاسی و بحران اگزیستانسیالیستی انسان را برجسته نماید، رویدادی همدلانه و حمایت کننده مادر و فرزندی را در شرایط غربت بازنمایی می کرد و البته تاثیرگذار بود.
در اجرای خانه(اداره) تئاتر در آبان ماه 1393 ، بازیگران هوشمند هنرکار و محمد زراعتی بودند.تطبیق جنسیتی شخصیت ها با نمایشنامه تاثیری بر شکل نگاه خامنه ای بر متن نداشت.اما این اجرایی به مراتب سردتر و بغرنج تر بود.نزاع و تنش بین دو مرد میانسال تلخ تر می نمود و از طرفی با وجود خشونت رفتاری مردمدارانه شخصیت ها و به ویژه رفتار سوءاستفاده گرانه و گاه خیره سرانه ی کارگر علت رفتار دلسوزانه و سخاوتمند روشنفکر مشخص نبود.در متن نمایشنامه روشنفکر اشاره می کند که کارگر منبع الهام در نوشتن اش شده است و عملی که از ترس عقوبت انجامش مجبور به ترک وطن اش شد و به همین دلیل میل کمک و توجه به کارگز را پیدا می کند...کارگر، "ی ی" هم با کنایه به او می گوید:"ببینم..تو یک کمی از اون کاره هاش نیستی؟!!"
البته برخی منتقدین نیز این جفت در نمایشنامه مهاجران را به واسطه مناسباتشان ،ذاتا عجیب قلمداد کرده اند.
در اجرای کنونی مهاجران(مرداد1396)، با بازی غزاله کنعان پناه و آویشن بیکایی، با حس و درک متفاوتی ازمهاجران مواجه شدم. غزاله کنعان پناه، نقش کارگرجنسی را توام با ساده دلی و پاک دلی بازی می کند و رفتار و منش غریزی و روستایی نقش را به خوبی انتقال می دهد.بازی آویشن بیکایی عصبیت، آسیب پذیری و رنجوری را در نقشش منتقل می کند و آن زیرزمین نمور را به فضایی دردآلود و مستاصل بدل می سازد. مناقشه ی حسی و لفظی بین این دو شخصیت واقع گرایانه و یاس آورتر است. خامنه ای بار سیاسی متن مروژک را در قالب نشانه های بیرونی مانند عکس ها و صحنه هایی از فیلم بارهستی فلیپ کافمن با ویدیو پروجکشن مختصر می کند. هر چند به نظر می رسد این رویکرد حذف بخش هایی از متن در رسایی مفاهیم مستترش در انتقال اجرایی اش خدشه ایجاد کرده است.
در مهاجران تصاویر رویایی و باشکوه از آزادی مطلق فرومی ریزد.شاید یکی از ایده های برجسته مهاجران، فلج¬شدگی ذهنی در آزادی مطلق باشد. جمود و رکود فکری در شرایط بغرنج و نابرابر... فروکاستن مقام انسانی در تن در دادن به وضعیت غیرانسانی..بردگی چیزها...بردگی مصرف ..بردگی در حسرت دستیابی به کامیابی.... آزادی که حرمت انسان در آن باز شناخته نمی شود و منجر به بازتولید نابرابری و تضییع حقوق است.همه این مسایل تصویر سفید آزادی را لکه¬دار می کند.
این مهاجرین باید در زیر لوله های فاضلاب اوقات بگذرانند، گاه غذای سگ بخورند و ... این شرایط در نهایت آنها را به فروپاشی عصبی می کشاند . زن روشنفکر(عکاس) در کنشی عکس هایش را پاره می کند.شاید دیگر به اثربخشی کاری که می کند اعتقادی ندارد. در عین حال قدرت بیان و نفوذ فکری اش بر کارگر جنسی او را به واکنش پاره کردن پول هایی که مدت ها جمع کرده بود، وادار می کند.آیا واقعا از بردگی رها شده است؟ آیا این یک لحظه ی رستگاری و آگاهی تلقی می شود؟ پاره کردن پول ها و عکس ها(با بار معنایی سیاسی) در یک کنش همسان شاید تاکیدی است بر مشابهت وضعیت این دو شخصیت.
مروژک در مهاجران به دلایل سیاسی و اعتراضی ،چهره ی ایده آل ساخته شده طبقه کارگر توسط ایدئولوژی حاکم کمونیستی را در هم می شکند.کارگر در مهاجران به عنوان فردی فرصت طلب ، بدجنس و خودخواه و حتی خبرچین ترسیم می شود به همین دلیل و البته موضع گیری مروژک علیه اشغال گری شوروی، اجرای نمایش در آنجا ممنوع بود.سوزان گوستانزو استاد دانشگاه واشنگتن در زمینه مطالعات روسیه، اروپا در یادداشت مفصلی درباره ی اجرای زیرزمینی موفق مهاجران مروژک در مسکو دهه 1980میلادی، متذکر می شود،موفقیت نمایش مروژک متکی به بستر خصمانه ی سانسور و مهاجرت داخلی روشنفکران ناراضی در دهه هشتاد میلادی بود. تحلیل زمینه به عنوان بستری برای درک تولیدات اجراها حایز اهمیت است و اینکه در تئاتر متنی که بدون در نظر گرفتن بستر خوانش می شود کنش اساسا اجتماعی اجرا را حذف می کند. در شرایط نظارت و سانسور شدید شوروی تماشاگرانی که به صورت مخفیانه به دیدن نمایش مهاجران می رفتند در واقع به نوعی عمل سیاسی دست می-زدند.در این فضای پر تنش عناصر سیاسی نمایش نامه مروژک بر مسایل مربوط به وضعیت انسانی سایه افکند.
در اجرای مهاجران خامنه ای علاوه بر مواجه با یک وضعیت عمیق انسانی ،نوعی بی معنایی هم به واسطه وضعیتی که دو شخصیت در آن گرفتارآمده اند، نیز درک می شود.
ایده برابری مسموم با این مضمون که همه در برابر قدرت مطلق یکسان هستند.یکسانی همگانی در برابر ترس بزرگ، کارگر و روشنفکر و سایرآحاد اجتماع را یکسان می¬نماید.ترس از نا امنی، بی حرمتی، بی کاری و بی پولی و..... درست مثل اینکه همه درجلوی آبریزگاه عمومی در اجابت مزاج یکسان باشند.
برابری در پاره کردن پول و عکس ها در بی معنا شدن انگیزه هایی که به دنبال آن بودند . و سرانجام رفتن به تخت خواب هایشان تا به انتظار یک روز دیگر در همان وضعیت تکرارشونده و عبث در انتظار گودوی آرزوهای دست نیافتنی شان، شروع کنند. معناباختگی در بستر کاملا ریالیستی...
وضعیتی که " آآ " و "ی ی" در آن گرفتار آمده اند بی شباهت به وضعیت " گوگو" و " دی دی" در انتظار گودو نیست. و البته وضعیتی که بی شمار انسان نه در غربت جغرافیایی که در طردشدگی کشور خویش به دنبال آرزوهای نامحقق شان می دوند و هرگز به آنها دست نمی یابند .. آرزوهای کوچک مانند داشتن سقفی حقیر از آن خویش یا دستیابی به ایجاد حسی مشترک برای فهم درد مشترک یا ... مقاومت.آیا باید دوباره و دوباره مقاومت کرد؟ این مقاومت شکست بهتری در پی خواهد داشت؟
بکت می گوید: "آنگاه که خسته شدی، آنگاه که از پای درآمدی،مهم نیست.باز مقاومت کن.باز بجنگ و شکست بخور.این بار، شکست بهتری خواهی خورد."

مهرداد خامنه ای کارگردان آلترناتیو ، آرمانگرا و خوش فکری است.او برخلاف جریان غالب تئاتری اکنون، که در شهوت تجارت ،سرگرمی و میانمایگی نفس نفس می زنند، در رود زلال تئاتر متعهد و کنشگر در حرکت است.در مراسم های افتتاحیه نمایش هایش اغلب از کارگران و کارمندان و معلمان دعوت می کند .بسیاری از متون و نمایشنامه هایی که در گروهش نگاشته یا ترجمه شده و یا فیلم برخی از نمایش های اجرا شده اش را با سخاوت برای همگان به اشتراک می گذارند.
خامنه ای هنرمندی فکور با ذهینت انتقادی و جسور است که به نظر می رسد تحصیل و زندگی طولانی مدت در خارج از کشور به او ذهنیتی مقایسه ای گسترده تری بخشیده تا به آسودگی ،مسایلی را به زیر سوال و نقد بکشد که در اذهان برخی اهل هنر، حتی هنوز ضرورت فکر کردن به آنها احساس نمی شود. مسایلی که هر هنرمند به روزی باید نسبت به آن موضع گیری داشته باشد و درباه شان پرسشگری کند و به خلق اثری دست بزند.
باشد که نگاه ارزشمند،روح عدالت خواه و آزاداندیشی چنین هنرمندانی تکثیر شود تا هنر از آفت تجارت زدگی و برهوت بی آرمانی در امان ماند.


منابع:
-اسلاومیر مروژک،مهاجران،ترجمه داریوش مودبیان،نشرقاب1380
-مصاحبه با مروژک www.web.archive.org در wayback Machine
- www.britannica.com
- سوزان گوستانزو،بازهم متن و بستر آن،اجرای نمایش مهاجران اسلاومیر مروژک در استودیو-تئاتر «چلاوک»مسکو ،ترجمه شیرین میرزانژاد
-ساموئل بکت،در انتظار گودو، مترجم علی اکبر علیزاد،بیدگل 1390


خیلی مشتاقم به خوندن نقدهاتون. ولی موکولش میکنم به بعد از تماشای امشب مهاجران
۱۶ مرداد ۱۳۹۶
ابرشیر جانم انرژی و شور آموختنم افزایی .
ممنونم وزین اندیش فرزند نکویم .
۱۸ مرداد ۱۳۹۶
گرانمایه کارگردان و فرزند عزیزم مهردادجان خامنه از صمیم قلب سپاس .
به شأن و وقار هنر ، بر حرمت صحنه و مخاطب تکیه می کنید و میزان و معیار ارزش ها را می نمایید .
چه بی حد شریف است این نگاه .
ممنونتانم و به دوستیتان بس خرسند .

۱۸ مرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید