در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش درس بی‌پایان (چندپرتره‌از‌آموزش‌کاسپار)
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:33:02
امکان خرید پایان یافته
۱۱ اردیبهشت تا ۱۲ خرداد ۱۴۰۱
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
بها: ۸۰,۰۰۰ تومان
  • تماشاگر گرامی، درب سالن راس ساعت آغاز نمایش، بسته می‌شود و به هیچ عنوان امکان ورود پس از بسته شدن درب وجود ندارد.

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل لوشاتو، نبش تقاطع رازی، پلاک ۱۸، عمارت نوفل‌لوشاتو
تلفن:  ۶۶۹۵۲۶۰۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
هشدار :
این نوشتار حاوی مطالبی است که شاید بازگویی نوعی از خشونت جنسی محسوب شود و برای برخی مناسب نباشد !

زمانی که وبلاگ نویسی و وبلاگ ... دیدن ادامه ›› گردی مُد بود و قبل از ظهور فیسبوک ، وبلاگی رو دنبال میکردم که نویسنده اش خانمی ایرانی و میانسال بودند ساکن کانادا به نام “ شبلی “ که قلم بسیار خوبی هم داشتند و وقایعی رو که تجربیات زیستی خودشون بود به صورت داستان انتشار میدادند .
شغل ایشون چیزی مربوط به امور حقوقی بود و در همین راستا با مسائل زندان آشنایی داشتند .
یکی از ماجراهایی که پست کرده بودند مربوط به پسر جوانی ۱۸ - ۱۹ ساله ، خلافکار و نابغه بود !
یک فقره از خلاف های این پسر این بود که برای تفریح هواپیماهای سبک شخصی افراد رو میدزدید و چند کیلومتر باهاش پرواز میکرد و یه جایی ولش میکرد !
این پسر جوان به زندان محکوم شده بود .
نگرانی مهمی که خانوم “ شبلی “ برای این پسر داشت یکی از محور های مهم این داستان بود .
نگرانی از این جهت که ظاهرا زندانی های خلاف سنگین اونجا که به نوعی رئیس هم هستن اصطلاحی دارن بین خودشون تحت عنوان Fresh meat که به پسر های جوون تازه وارد اطلاق میشه و معمولا نوبت از خلاف ترین ها شروع میشه …

“ درس بی پایان “ من رو یاد این ماجرا انداخت !
متن نمایش به عقیده من حول محور مشکلات و گرایشات جنسی آقای “ ویلیام “ می چرخید تا نقدی بر نظام آموزشی !
نقد نظام آموزشی ، ساختار شکنی ، دیکتاتور ستیزی و این جور مسائل گل درشتی که به نظر میرسید قرار بود در متن نمایش دنبال بشه در حد شعار باقی مونده بود و فوکوس اصلی داستان بر تلاش های آقای ویلیام برای همبستری و نه حتی دوستی با دختری تازه وارد به مدرسه بود که به وضوح عنوان می شد و از هر ترفندی برای نیل به این هدف استفاده می کرد و حتی از حمایت اطلاعاتی و دیپلماتیک پروفسور هم بهره مند بود !
این حد از کنترل بر امور مدرسه که توسط پروفسور و به وسیله دوربین ها اعمال می شد در گوانتانامو هم وجود نداشت !
مقطع تحصیلی که این جریانات در اون اتفاق می افته چیه ؟
این حجم از روابط و گرایشات جنسی پیچیده ای که متن بهش می پرداخت برای مقطع راهنمایی که قطعا خیلی زوده و رفتار های بچه گانه ، بازی ها و قهر و آشتی ها هم به مقطع متوسطه نمیخوره !
تدریس املاء در دوران راهنمایی اتمام پیدا میکنه و کلاس اجرای پرسپکتیو اونهم از حشرات قطعا برای دبیرستان به بعد هست و هنوز تمایلات جنسی سیری ناپذیر آقای ویلیام که ظاهرا ترکش اش به تمام دختران تا قبل از ورود لی لی خورده بود و در رقابتی سخت با ناصرالدین شاه قاجار در جهت مات کردن اون بزرگوار بود برای من قابل هضم و حلاجی نیست و نمیتونم این رفتار ها رو با مقطع سنی نا معلوم دانش آموزان مدرسه انطباق بدم !
متاسفانه ماجرا مطابق میل ویلیام الدین شاه پیش نمیره و لی لی با پسر دیگه ای وارد رابطه میشه که ظاهرا اگر درست متوجه شده باشم به قتل این دو توسط شاه منجر میشه !
عقوبتی که لیاقت خیانتکاران است !
این مرحله برای فیلم های ترکیه ای هم قفله !
در مجموع با متن نه تنها ارتباط برقرار نکردم که مشکلات اساسی باهاش داشتم و باعث شد بازی و انرژی خیلی خوب بازیگران اثر هم برام ابتر باقی بمونه …
به امید دیدار مجدد این عزیزان با متنی درخور بر صحنه و درخشش تک تک ایشان .

پینوشت :
علاوه بر حدود ۲۰ دقیقه تاخیری که برای شروع وجود داشت ، به قاعده یک شیفت کاری خط تولید “ کِنت پایه بلند “ دود سیگار استنشاق کردم که عمارت محترم نوفل لوشاتو رو برای انتخاب نمایش برام در لیست نارنجی قرار داد !
البته مقطع راهنمایی فعلی مثل زمان ما نیست که فکر می کردیم عمل فرزند آوری پس از راز و نیاز پدر و مادرها، لک لک ها بچه رو تحویل خانواده میدن ! الان خیلی از مواردی که در این نمایش دیدیم هم در مقطع دبیرستان و هم راهنمایی وجود داره و اصلا نسل فعلی در هیچ زمینه ای با نسل ما و نسل های قبل ما قابل مقایسه نیست.
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
فاطمه فریمانی
افتضاح بود نوفل‌لوشاتو، قطعا اولین و آخرین‌باری بود که توش پا گذاشتم
اتفاقاً این چند وقت اخیر نمایش‌های خوبی در نوفل اجرا رفته و طبق برنامه‌های آتی خواهد رفت... چه حیف که شما تجربه‌ی بدی داشتید.
۱۰ خرداد ۱۴۰۱
تانیا
اتفاقاً این چند وقت اخیر نمایش‌های خوبی در نوفل اجرا رفته و طبق برنامه‌های آتی خواهد رفت... چه حیف که شما تجربه‌ی بدی داشتید.
من هر مکانی رو که وصف "عمارت" بهش اطلاق شه بسیار دوست دارم، این عمارت نوفل‌لوشاتو اما همه چیزو بهم ریخت! واقعا نمی‌دونم چرا اصلا دوست نداشتم، فضای دوست‌نداشتنی‌ای داشت متاسفانه
هرچی هم اجرا بره اون‌جا به نظرم اصلا نمی‌ارزه حداقل ۱۵دقیقه معطل شم و دود سیگار استنشاق کنم به علاوه سایر آلودگی‌ها و گرما یا شاید سرما اون هم در حالت ایستاده!
۱۰ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انگار بخشی از نمایش نسبت به اجرای سالن ایرانشهر تغییر کرده بود.
گروه اجرا مثل دفعات گذشته با اجرایی عالی تونستن پتانسیل‌های خودشون رو به معرض ... دیدن ادامه ›› تماشا بگذارند.
البته در این سری (با توجه به تغییر) نسبت به اجراهای گذشته، اجرای نقش پروفسور (آقای حسین‌زاده) هم بیشتر به چشم اومد.
یکی از بهترین قسمت‌های نمایش تنزل قدرت پروفسور و لرزش صداش موقع بیان بخش پرسپکتیو بود. هر چند این موضوع (و تغییر نسبت به اجراهای گذشته) با توجه به پایان‌بندی نمایش کمی ناهماهنگ به نظر می‌اومد.
خسته نباشید خدمت گروه اجرا، کارِتون عالی بود.
یکی از مهم‌ترین دلایلی که من بازاجرا نمی‌بینم همین تغییراته...
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
امیرمسعود فدائی
یکی از مهم‌ترین دلایلی که من بازاجرا نمی‌بینم همین تغییراته...
گاهاً می‌تونه در راستای بهبود اثر باشه و حتی غافلگیری تماشاگر ممکنه حواس تماشاگر رو بیشتر به اجرا جذب کنه.
گاها هم موجب ایجاد تناقض در روند کل اجرا میشه.
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اونجایی که درها افتاد و بند دلم پاره شد اونقدر صفا کردم دلم می‌خواد صدبار دیگه این کار رو ببینم
پیشنهاد میکنی واسه دیدن ؟ چکاوک :)
۰۵ خرداد ۱۴۰۱
آقا چه ریز و مجلسی دیلیت کردی دم شما گرم :))
۰۵ خرداد ۱۴۰۱
پرستو جمشیدی
آقا چه ریز و مجلسی دیلیت کردی دم شما گرم :))
دیگه اینجوریاس ؛))
۰۵ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید