درود و خدا قوت به عوامل نمایش
ایده بکر و نابی بود که اجرای آن بسیار پر زحمت بود برای بازیگران که خوشبختانه تونستند به بهترین شکل از پس اون، بر بیایند.
بازیگران و اجرای اونا، نقطه قوت نمایش بود.
در بعضی از نقاط، خط سیر نمایشنامه کور میشد یا کسل کننده!
ولی اجرا و طراحی صحنه و لباس و موزیکال بودن و البته ایده نو، نحوه اجرای متفاوت، از نقاط قوت این داستان بود.
با آرزوی بهترین ها برای همه ی بچه های بازیگر و سایر عوامل نمایش
ایده تازه و جذاب اجرایی همچنین کلیت موضوع که اشاره به حقوق پایمال شده زنان در جامعه داشت نظرم رو جلب کرد ، خسته نباشید
نمایشی ناز که هرچند پستمدرن نبود اما مولفههای آن را نمایش میداد، مفهومها به اشکال درستی به تصویر کشیده شده بودند و بارزترینشان دستمال دور چشم حاجی بود که نمادی از کور شدن حاجی بخاطر عشق بود تا الی ماشاالله، قاببندی هرچند که کاری جدید نبود ولی کمبود این نوع قاببندی در تئاتر ایران حس میشود، متن و بازیها سالم بودند و خنده میگرفتند ولی صرفا برای مخاطب عام و گهگاهی نیز خاص. شاید جا داشت که ریتم کار کمی تندتر بشود و بیش از توان هر بخش از قاب، زمان صرف نشود، به طور کل کاری دوستداشتنی بود که پیشنهاد میکنم برای یکبار هم که شده ببینید ولی ترجیحتان ردیفهای جلو باشد، چون اتاقکها نور مجزا دارند و امکان نداشت که بشود از یک نور فلت برای کل کار استفاده کرده، از این سو نور از روبرو با بازیگر برخورد ندارد و چهرهها از ردیفهای آخر واضح نیستند، البته دوری خود دکور از آوانسن نیز در این امر بیتاثیر نیست که قطعا کارگردان و گروه دلیلی موجه برای ساخت دکور در عمق صحنه داشتهاند. جناب فرهادنیا از کارگردانان خوشذوق و خلاق تئاتر ایران هستند که تابحال هیچکدام از نمایشهایشان مرا ناراضی از سالن بیرون نیاورده است. سپاسگزارم🌹