در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش کمدی استشمامات
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:12:41
امکان خرید پایان یافته
۱۲ دی تا ۱۱ بهمن ۱۳۹۲
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان

اجرا شده در جشنواره تاتر ODTU ترکیه و 29 جشنواره تاتر فجر

شماره رزرو تلفنی:
09302071442


**کمدی استشمامات تا جمعه 11بهمن تمدید شد، البته با یک تغییر کوچک.

احسان کرمی به علت مشغله و سفر کاری امکان ادامه همکاری با گروه را در دوره تمدید نداشته و امید طاهری نویسنده "کمدی استشمامات" که پیش از این در تمام کمدی های گروه تیاتر اشتباهات به عنوان بازیگر اصلی حضور داشت، از 8 بهمن به جمع بازیگران این نمایش اضافه می شود.

ضمنا بازیگران دیگر این نمایش همچنان با حفظ سمت تا 11 بهمن به خلق لحظات ناب کمدی ادامه خواهند داد **

گزارش تصویری از نمایش کمدی استشمامات / عکاس: احسان جابری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش کمدی استشمامات / عکاس: آزاده مشعشعی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری از نمایش کمدی استشمامات / عکاس: شهپر آرمات

... دیدن همه عکس‌ها ››

عکس‌های پایه

نمایش کمدی استشمامات | عکس

اخبار

›› ”کمدی استشمامات” برمبنای یکی از وحشتناک ترین داستان های دنیاست

›› «کمدی استشمامات» چگونه نمایشی است؟

آواها

مکان

خیابان پاسداران، بعد از سه راه اقدسیه، روبروی پارک نیاوران، خیابان فرهنگسرا
تلفن:  ۲۲۲۹۹۴۳۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من این نمایش را امشب چهارشنبه 9 بهمن دیدم .
دیدن این نمایش را به نوعی اجبار انتخاب کردم . سالهاست کمدی را در تئاتر چیزی اعصاب خردکن ، مبتذل ، بی فایده و تکراری میبینم . تکرار سه باره جملات همراه با فریاد و تهاجمها و فریادهای مزخرف در آثاری که نام کمدی را یدک میکشند (حتی در کارهای افرادی مانند کوروش نریمانی ، داوود رشیدی ، سیامک صفری ، ...) همگی را تقلیدی افتضاح از ابتذالات موجود در تلویزیون ایران میدانم . اما درباره این نمایش جز تحسین چه میتوان گفت ؟

1- ارسطو در بوطیقا با نگاهی کلی نمایش را به دو حوزه منفک میکند : "تراژدی" که بیان فضیلت های انسان است و می ستایدش ، "کمدی" که بیانگر رذالت های انسان است و فاقد ارزش ادبی میداندش .
کمدی هنوز هم همین نشان را دارد : بیان بی پرده رذالتهای جامعه و نکوهش آنچه انسانیت ما را مدتهاست به سخره گرفته است . اینبار این ما هستیم که آنرا میبینیم ، به آن میخندیم و به این "بی تناسبی محض" خنده میکنیم . چه چیزی در یک جامعه توسعه نیافته ، دچار بحرانهای مادی و معنوی ، خمودگی ذهن ، اقتصاد پریشان ، سانسور ، ... بیش از "سیاست" انسانیت را سخره گرفته ... دیدن ادامه ›› است ؟!!!

2- کمدی نوعی "انتقام" است : انتقام انسان از وضعیتی فاقدارزش اما مسلط که جز در نمایش ، قدرت نقد آنرا نداریم . پس با خنده خود بر کمدی خود را خالی میکنیم و از وضع موجود انتقام میگیریم . در تعبیری غربی ، کمدی آنچه را که در مسیحیت ممنوع است (انتقام) امکانپذیر میکند و به نحوی عالی امکان نقد را برای روشنفکران به ارمغان می آورد ...

3- "استشمامات" کمدی است ، چرا که به معنی کامل "تعادل" را بر نمیتابد (کشیدن همدیگر ، رفتن روی صندلی و کشیده شدن به پایین ، خنده و عصبانیت توام ، دروغ مداوم به همدیگر ، ...) و "دلیل" را "علت" تفسیر میکند (فرار دماغ ، سانسور عمومی ، ...) و هر لحظه رذیلتهایی تازه را در برابر ما میگشاید .
نمایش شروعی "فارس"گونه دارد اما با ایجاد یک تعلیق عالی ، حرکت به سمت زوال را متوقف و "گروتسک" را آغاز میکند .
در وضعیت گروتسک است که کم کم نیتها برملا میشود ، آرامش اولیه به تعلیقی هولناک بدل میشود ، نمادهای اجتماعی وضع موجود در برابر یک رخداد مجبور به واکنش میشوند و اینجاست که ماهیت و مقصد واقعی خود را نشان میدهند ، و افسوس که هیچکدام جز شرارت (شرارت سیاسی ، جنسیتی ، اجتماعی ، علمی ، ...)چیزی از خود بروز نمیدهند .

4- صحنه نقدی است آرام بر همه آنچه "نیروهای اجتماعی" در جوامع پیشامدرن نامیده میشود : حکومت(شهردار) ، مذهب (پدر مقدس) ، قانون (قاضی) ، نظامیگری (بازرس) ، علم (دکتر) ، مطبوعات (خانم گزارشگر) و طبقه متوسط (مرد کافه چی) .
نمایش وضعیتی را به ما نشان میدهد که همه این منابع قدرت حاضر هستند اما "کنش اجتماعی" (مردم یا تماشاچیانی که مردم فرض شده اند) غایبند . وضعیتی که همه چیزش "هیچ بر هیچ" است : اصالت ، معنویت ، شجاعت ، دیانت ، همه و همه محصول کژاندیشی مستبدانه انسانهای رذل است و اکنون زمان آن رسیده تا در وضعیتی که ثبات ظاهری حاکم شده است (جشن صدمین سال استقلال - از چی؟) چیزی از وجود همین قدرتهای اجتماعی "هویت" پیدا کند ، هویتی خودخواسته نه هویتی قراردادی ، هویتی که ابتدا استقلالش جدی انگاشته نمیشود اما کم کم این هویت با تکرار و تکثیر خود در اجزای دیگر جامعه ، حضور خود را فریاد میزند (صحنه پایانی نمایش را به یاد آورید که دماغ همه گم شده است) و تنها در پایان نمایش است که میفهمیم طبقه متوسط مامن و پناهگاه این هویت جدید شده است و خودش "دماغ" است . در آغاز "بینی" فقط بخشی بی هویت و مهجور است (بازی زبانی که خانم گزارشگر درباره خودبینی خوشبینی و بینایی انجام میدهد عالی است) اما کم کم جدایی صورت میگیرد . این جدایش در ابتدا هویت بخش نیست و توام است با نفی هویت از سوی جامعه (غریبه که سالهاست سرگردان است ) اما از دل این نفی ، ذات جدیدی زاده میشود که اعلام موجودیت میکند .

5- نمایش از لحاظ محتوایی تکراری است . نمونه هایی از این ایده قبلا در آثار متعدد دیده شده است : کرگدن ، کوری ، مسخ ، ... . اما این اشکالی ندارد چرا که اکثر سوژه های نمایشی - چه کمدی و چه تراژدی- پیش از این بارها آزموده شده است و این فقط مختص به این متن نیست .

6- از لحاظ فرم ، نمایش بسیار هوشمندانه طراحی شده است : از موسیقی تا نور همه چیز در اوج بیانگری است . حتی با وجود ایرادهای متعدد سالن (که اصلا سالن مناسبی نیست) هیچ - تاکید میکنم هیچ- جمله ، صحنه و یا حتی میمیکی بی نشانه نیست . حتی سطحی ترین لودگی ها نشان از درک عمیق طراح نمایش بر مفاهیم و تسلط بالای بازیگران در انتقال آن به مخاطب دارد . شوخی ها هرگز ایده های تکراری و مبتذل صدا و سیمایی نیست (تکرار سه باره یک جمله بی ربط ، داد و بیداد بی معنا ، سرو کول هم پریدن ، مدل حرف زدن تکراری و چندش آور مهران مدیری ، ...) و لودگی ها همگی با هدف تلنگر زدن به ما طراحی شده است و نشانه ای از اوج سخافت وضعیت توصیفی نمایش است و به ما نشان میدهد که چگونه ممکن است بر اثر تلاش نامقدس این نیروهای اجتماعی ، "دماغ جدیدی" روی بدن ما "نصب" شود و از ما خواسته شود "نفس بکشیم و طراوت عطرهای بهاری را استشمام کنیم"!

7- اگر هدف کمدی در سطحی ترین شکل خود خنداندن باشد این نمایش به بهترین نحو موفق است و اگر هدف آن در زیربنایی ترین شکل خود ایجاد تامل در مخاطب است ، به جد این نمایش موفق تر از بسیاری کمدی هایی است که از کارگردانان بزرگ دیده ام . من شخصا در طول نمایش بی اختیار میخندیدم و بر این خنده خود شرمسار بودم چرا که (این را جدا عرض میکنم) در اوج خنده تلخی واقعه را درک میکردم اما قادر به کنترل هیچ کدام نبودم . مگر تراژدی روزمره زندگی اجتماعی ما در این سالها جز این ، کمدی دیگری را رغم زده است ؟ ...

اثر را بسیار پسندیدم (95 از 100)
سمانه دارابی، رسول حسینی و همایون حاتمی این را خواندند
n s، Ida kh، میثم عبدی و مهدی ساروقی این را دوست دارند
من کار را ندیدم ولی این نوشته خواندنی بود.
۱۰ بهمن ۱۳۹۲
سلام ممنونم که به کمدی استشمامات از دنیای خودش نگاه کردین. هرچند بنده معتقدم نقد یک مسئله سلیقه ای است و نباید نسبت به کسانی که نقد تند و کوبنده ای دارند موضع گرفت... اما بر اساس آموخته های اندکم دریافتم که نقد درست و یا بهتر بگویم تحلیل درست تحلیلی است که اثر را در چهار چوب و دنیای خودش بررسی کند نه از نگاه منتقد چراکه ارتباط برقرار کردن با یک اثر هنری و یا ساده تر بگویم دوست داشتن و یا دوست نداشتن یک اثر کاملا نسبی و شخصی است و صد البته قابل احترام. به همین دلیل بنده در مورد مطالب شخصی دیگر دوستان چیزی ننوشتم حال چه خوب گفته بودند چه بد. اما مطلب شما بیش از آنکه در مورد یک نمایش خاص با نام کمدی استشمامات باشد یک تحلیل تئاتری است. چیزی که باید در هر جلسه نقد و نوشته نقادانه ای به کار برده شود. کشف لایه های پنهان نمایش برای تماشاگرانی که به دنبال آن هستند و چه بسا صاحبان اثر که شاید خوشان به دلیل درگیری های خاص آماده سازی و اجرای اثر از آن غافل شده اند... بنده کنجکاو شدم و نوشته های دیگر شما را در مورد نمایشهای پیشین خواندم ممنونیم از شما بابت حرکت به سوی جایگزینی تحلیل به جای نقد.

در پایان فارغ از تمام این مسائل ممنونیم که بابت دیدن کمدی استشمامات وقت گذاشتید.
۱۲ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بین اینهمه برنامه تاتر فجر وقت ازادی داشتیم رفتیم و این نمایش را دیدیم ، با اینکه زمان خرید بلیط تیوال تمام شده بود از دوستی که جواب تلفن رزرو را داد و باز تخفیف تیوال را برامون درنظر گرفت تشکر میکنم ...
دوست نداشتم ( این جمله را اصلاح کردم ) ! همین ! دلایلم شاید شخصی باشه !

1- سالن ! اصلا مناسب همچین اجراهایی نبود ! نصف سن را سر تماشاگران ردیف جلویی گرفته و همه در حال کج کردن سر برای یافتن یه زاویه مناسبن و اگر یه نفر از ردیف جلو سرش را کج کنه تا ته سالن همه سرها تکون میخوره ! فکر میکنین شوخیه وقتی رفتین خودتون متوجه میشین ...
2- قصه ! چه عرض کنم ! شما اگه از سر و ته قصه چیزی متوجه شدین به ماهم بگین ! قصه یه دماغ که رفته ( حالا شما پیدا کنین استعاره از چیست ! پرتقال فروش و اینا !! ) تا آخر قصه از خودتون میپرسین خوب که چی؟
3- طنز ! ببخشید ، شاید به مزاق دوستان خوش نیاید ولی من اسم این طنز را لودگی میگذارم ! خنداندن تماشاگر ... دیدن ادامه ›› به هر وسیله !
4- بازی ! بعد از این همه اجرا اینطور کلیشه ای اجرا کردن واقعا برایم تعجب اور و خسته کننده بود ( غیر از اقای اسکندری در نقش قاضی )
5- صدا ! در شب اجرای ما صدای موسیقی به صدای بازیگران قالب بود و چندین بار چشم غره و اشاره بازیگران به اتاق صدا کاملا معلوم بود که اونها هم ازین همه داد زدن خسته شده بودند !

نکات مثبت :
1- انتخاب موسیقی ها ...
2- حضور استاد یغما گلرویی ..
3- تابلو دماغ های دم در !! ( خدایی با این ایده کلی حال کردم ... )

( این جمله هم حذف کردم )
دوست عزیز مشکل از شما نیست. مشکل از سایت تیوال است که عنوان نقد کاربران را برای نظرات شخصی افراد که اغلب چون نظر شما خالی از تخصص و دانش تئوریک است برگزیده. بر اساس گفته شما اساسا می توان کل بنیان هنر را زیر سوال برد. مثلا بگوییم در رمان کوری مردم یک شهر کور می شوند، خوب که چی؟! یا در نمایشنامه کرگدن، مردم شهر کرگدن می شوند، خب که چی؟ پیکاسو گرنیکا را درباره فجایع جنگ کشیده، خب که چی. اصلا ما زنده ایم که چی؟
برادر من، شما اگر برای دریافت و درک نشانه ی ساده ای مثل فرار دماغ عاجز هستی، چطور می توانی نشانه های دیگر این کمدی انتقادی اجتماعی را دریافت کنی.
باری، دیدن تئاتر نیازمند دانش است. برخورد دانشی با هنر باعث فهم بهتر و در نتیجه ایجاد گفتمان انتقادی درست و مبتنی بر فهم خواهد شد. نظرات شخصی، آن در در قالبی تهاجمی و چاله میدانی، جایش در ساحت هنر نیست و بیشتر مربوط به فضاهایی مثل ورزش و مسابقه و اینهاست. الفاضی چون حال ... دیدن ادامه ›› کردم، حال نکردم، دم شما گرم و ... برای من قابل معنی در یک گفتمان مبتنی بر امری تئوریک نیست.
این نمایش را بنده دیدم و استقبال شدید مخاطب از این اثر آن هم در شرایطی که ترافیک اجراهای فجر بیداد می کند خود نشانه کیفیت کار است. اینکه شما بخواهید با تبلیغ منفی تماشاگر این کار را فراری دهید به نظر من لطفی است در حق گروه اجرایی، چون اگر دقت بفرمایید به جز یک سانس که آن هم تعداد کمی بلیط مانده، تمام بلیطهای این نمایش تا روز آخر فروخته شده. امید وارم در ادامه راه به عنوان یک تماشاگر یاد بگیرید فرق میان حمله و نقد، فرق میان نظر سلیقه ای و درک یک اثر، از زمین است تا آسمان. پیروز باشید.
۰۸ بهمن ۱۳۹۲
اقای کریمی من هم این نمایش رو دیدم و حرفتون کاملا حرف دل من و همراهانم که با هم به تماشای این تئاتر رفته بودیم است.ولی من مث شما حوصله نوشتن نظرم رو نداشتم. :))))) کاش عوامل این تئاتر به جای جواب دادن های سریع و شتابزده کمی هم انتقادپذیر باشند!!! به هر حال ممنون که حرف دل ما رو زدید!
۰۸ بهمن ۱۳۹۲
من تماشاچی حرفه ای تئاتر نیستم اما از اینکه میبینم شما ارجاعات متعدد اجتماعی و سیاسی نمایش رو نگرفتید تعجب میکنم!شخصیت های داستان یعنی کشیش و دکتر و قاضی و شهردار که هرکدوم نماد قدرت در بخشی از جامعه هستن و فقط به دنبال قدرت طلبی خودشون هستن. در آخر نمایش کافه چی با بازی خوب جواد مولانیا قشنگ شیرفهم میکنه با دیالوگ هاش! گاندی،ماندلا،لورکا.. همه دماغ بودن...
در ضمن اگه این داستان بی معنی باشه مسخ کافکا هم بی معنیه چون شخصیت اصلیش یه روز که از خواب پا میشه تبدیل یه سوسک میشه!
۱۰ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما پنجشنبه به دیدن این تئاتر رفتیم و به دلیل حضور عده ای از افراد خاص جامعه، نزدیک به 40 تا 45 دقیقه معطل شدیم و اینکه در تئاتری اسم بازیگری بیاید و بعد بگویند که اون بازیگر کار داشته و رفته فقط گهگاهی در اینجا اتفاق می‌افتد ...کلا موضوع قشنگ و قابل تاملی بود که می‌توانست بازی بهتری داشته باشد....شاید هم به دلیل حضور اون افراد خاص از جذابیت موضوع کاسته شده بود!!!!!!!!!!
اگر کسی می دونست که آهنگهایی که اجرا شدند اسمشون چیه ممنون میشم بگید...البته به جز الویس و پینک فلوید ..
مهران احمدیان و رضا قاسم پور این را خواندند
البته باعث شعف ماست که نمایش "کمدی استشمامات" تونسته بین قشرهای مختلف مردم از سیاسیون گرفته تا هنرمندان مورد استقبال قرار بگیره و دلیل تاخیر نیم ساعته اجرای نمایش، عدم هماهنگی مسئولین سالن برای آوردن صندلی اضافه برای تماشاگرانی بود که پشت در سالن منتظر ایستاده بودند.ممنون که عصر پنجشنبه تون رو به تماشای "کمدی استشمامات"اختصاص دادین.
۲۸ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید