در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش گردن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:34:33
امکان خرید پایان یافته
۲۵ خرداد تا ۱۷ تیر ۱۴۰۱
۱۸:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۴۰,۰۰۰ تومان
گردن آوا یکی از بچه های مهد کودک کبود شده است.

- بهترین تئاتر به انتخاب منتقدین و مخاطبین اولین جشنواره تئاتر هامون
توجه: خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش در گیشه ندارد.

  • خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش حضوری در گیشه ندارد.
  • تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع می‌رساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم.
دسته‌بندی
بزرگسال
سبک
درام

مکان

خیابان انقلاب، ابتدای خیابان شانزده آذر، شماره شانزده، جنب کلینیک دانشگاه تهران، مرکز تئاتر مولوی
تلفن:  ۶۶۴۱۹۸۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

" منسجم، خلاق، تحسین‌برانگیز"

یک اجرای خوب، از انسجام مناسبی در طرح وقایع، رابطه‌مندی درست و پرداخت برخوردار است و به نیروهایی که درون آن است اجازه بروز و حضور می‌دهد.درامی که برای اجرای یک نمایش صحنه‌ای درنظر گرفته می‌شود نیازمند حفظ منطق روایی در فرمی‌ست که ارائه می‌شود. فرمی که تکمیل‌کننده متن است و متنی که در فرم جاافتاده و به بار بنشیند..
«گردن» کاری از آرمین حمدی‌نژاد در سالن مولوی‌ست که متن و کارگردانی آن را برعهده دارد و گروه اجرایی، اثری قابل قبول را ارائه می‌دهند و از آن به عنوان اقتباسی آزاد از نمایش مشهور "خدای کشتار" یاسمینا رضا یاد می‌شود.
«گردن» درباره قرار ملاقات حضوری والدین دو کودک در مهدکودکی است که یکی از آن دو دچار کبودی گردن شده است. آنچه که در طی نمایش شاهد آن هستیم، منازعه‌ی والدین کودک دیگر در رد و انکار است. روند اجرا با 6 مواجهه و تقابل درونی و بیرونی پیش می‌رود. رویارویی هر کدام از والدین با مسئول مهد کودک، ... دیدن ادامه ›› دو والدین با یکدیگر، با فرزندان‌ و همسران‌‌شان و مهمتر از همه، رویارویی هر کدام از آنان با روان و درون خودشان است. مواجهه ششم، برخورد مخاطب با تمام این رویارویی‌ها و برداشت‌هایش از رخدادهای روی صحنه است.
این ملاقات بیش از آنکه بحث و گفتگو درباره یک اتفاق و تصمیمی درباره آن باشد، اتاق روانکاوی‌ست که به کالبدشکافی ذهن، احساس و روان افرادی برمی‌آید که در یک موضوع مشترک، با یکدیگر مرتبط شده‌اند. «گردن» ذره‌بینی بر هر یک از کاراکترها می‌اندازد تا وارد لایه‌های زیرین رفتاری و شخصیتی‌ آنها بشود و واقعه را از ریشه‌ها و جنبه‌های مرتبط مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.
این همان روشی فکری و تحلیلی است که افراد در هر مواجهه به آن نیاز دارند تا بتوانند از زوایای متفاوت، نوع و برخورد دیگران را ارزیابی کنند. چنانکه دیگر مسئله اصلی فرع محسوب‌شده و می‌تواند هر چیزی باشد اما نوع برخورد، کنش و واکنش‌ها هستند که مورد اهمیت قرار می‌گیرد. اینکه نویسنده هوشمندانه به پیرامون زیستی هر کاراکتر، تروماهای روانی، مشکلات دوران کودکی، روابط مختل‌شده با والدین و تمایلات جنسی می‌پردازد، پیرو چنین دیدگاهی و ارزشمند است. بطوری که وارد زوایای پنهان و یا میل سرکوب‌شده و یا گره‌های حل نشده‌ی هر کدام از والدین، با تعلیق زمانی و رفت و برگشت‌های غیر خطی شده و افشا می‌شود.
«گردن» در اجرا نیز ویژگی‌های خاص خودش را دارد و به نظر می‌رسد به فضای تجربی نزدیک است. با طراحی صحنه‌ای که تنها 5 بطری کوچک آب معدنی دارد، از ابتدا اعلام می‌کند که خودش را از قید و بند دکور و یک اجرای خطی جدا کرده و معطوف بر بازی و بدن بازیگران است. نوعی بی‌واسطه‌گری در ارتباط مخاطب با جوهر تئاتر. تئاتری بی‌چیز که می‌خواهد پروسه‌ی اجرا را با فرآیند روانی، جسمانی و احساسی بازیگر و اجرای کاراکترهایش پیش ببرد و تلفیقی مکمل ارائه دهد. بخش مهمی از اجرای گردن براساس ارتباط مستقیمی‌ست که بازیگران با لحن صدا، فیزیک ایستادن، میمیک صورت، و نوع حرکات دست و بدن در ترکیب آنچه به عنوان محتوا و متن وجود دارد، با تماشاگر برقرار می‌کنند. اینکه بتوانند هر کدام مستقل و همزمان در دایره جمعی با دیگر بازیگران، به همگنی و توازن لازم رسیده و صحنه را در اختیار بگیرند و در نهایت ماحصل آن به حاضران در سالن انتقال دهند. بهمین دلیل به نظر می‌رسد نقش در هر کدام از بازیگران نفوذ کرده و با آنها یکی شده است. چنانکه هر اکت و جزییاتِ اجرا تمیز و معنادار است.
این نشانی از تمرین زیاد و کافی و البته درک درست کارگردان و بازیگران از نقش‌هایشان است.
تقریبا در تمام طول نمایش بازیگران در جلوی صحنه و روبروی جایگاه تماشاگران ایستاده‌اند تا بتوانند حداکثر تماس چشمی و افق دید را با آنها داشته باشند. حتی در زمان مکالمه با یکدیگر، باز هم رودر رو قرار نمی‌گیرند. و این تاثیر مواجهه با مخاطب را بیشتر کرده و حتی بنوعی فعالانه او را وارد دایره بازی می‌کند.
فضاها، زمان و مکان‌ها و جابجایی کاراکترها اگرچه موفق است، اما بیش از حد انتزاعی‌ست، چنانکه احتمال ابهام در ترسیم ذهنی مخاطب وجود دارد و حتی به مرز دورشدن از تصویر و محدود به صدا، نزدیک می‌شود، هر چند در برخی صحنه‌ها نورپردازی کمک‌کننده است مانند صحنه تاب‌بازی؛ اما جای استفاده و بهره‌ی بیشتر از این امکان و سایر عناصر صحنه، خالی‌ست.. با این‌حال در راستای فرمی که کارگردان مورد نظر دارد، می‎توان این مخاطرات را نیز پذیرفت و با آن همراه شد.
«گردن» در قالب تجربی و نوانگار خود و شمایلی از یک اجرای دانشگاهی، در ورطه تجاری و هیاهوی تبلیغاتی نمی‌افتد و تلاش می‌کند نه براساس میزان فروش و نه چهره‌های مشهور، بلکه با نگاهی حرفه‌ای به تئاتر، کارگردانی و بازیگری، با عناصری که درست سرجای خود بوده و مورد بهره قرار گرفته‌اند، تحسین‌برانگیز باشد. متن‌ اجرای نمایش‌های فعلی که در قریب به اتفاق، دچار معضلات بسیار و حتی ضعیف است، در گردن نقطه قوتی است که با کارگردانی موفق در فرم نیز به تکامل بیشتر رسیده و برآیند مناسبی رقم می‌زند. اگر چه پایان نمایش باز است و دست آخر به نظر می‌رسد مناقشه این واقعه ادامه دارد اما روشن است بحرانی که رقم خورده، ریشه‎‌هایش تنها در گذشته نیست و همچنان تا آینده نیز امتداد دارد.

نیلوفرثانی
گروه نقد هنرنت
خانم ثانی عزیز، بسیار بسیار موافقم با نوشته تون
و چقدر خوب در انتها به ضعف متن در نمایش های معاصر اشاره کردین
واقعا خسته شدم از این همه ناامیدی
هر بار با ذوق به سالن میرم و متن های ضعیف اونقدر کلافه ام میکنن که گاهی به خودم میگم چرا هر بار برمی‌گردم، اونم بعد از این همه ناامیدی

گردن واقعا غنی بود و حوصله ی من رو نه تنها سر نبرد بلکه با کمترین دکور، نور و اکتِ ممکن منو معتاد نگاه کردن به اتفاقات روبروم ... دیدن ادامه ›› کرد
و چه پایان زیبایی، مشکلاتی که گلوی شخصیت ها رو گرفتن و فشار میدن
حتی اگر دیگه فشاری نباشه، ردی که انداخته شده تا سال ها باقی میمونه

پ.ن: در مورد همون متن، خصوصا در نمایش های سورئال یا رئالیسم جادویی که علاقه ی اصلی من هست، گهگداری داستان های کوتاه می‌نویسم و اونقدر چکش کاریشون میکنم که منطق روایی حفظ بشه و باگ و ایرادی باقی نمونه
این نوشته ها با اینکه برای دل خودم هستن، بسیار مهمن برام و همیشه سعی کردم بهترشون کنم، بعد گاهی از خودم می‌پرسم، نویسنده چطور تونسته به متنی که قراره اجرای عموم بره و هر شب کلی آدم هزینه کنن و به تماشاش بیان اینقدر بی اهمیت بوده باشه؟ اصلا یه بار خودش نشسته از اول تا آخر رو چک کنه ببینه چه کرده؟
ببخشید، چقدر درد و دل کردم:)
مرسی برای نوشته ی جذابتون که منو اینطور به صحبت وا داشت
۱۹ تیر ۱۴۰۱
چقدر علاوه بر متن، عنوان نوشته اتون رو دوست داشتم
عالی بود خانم ثانی نازنین
۲۰ تیر ۱۴۰۱
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
حسام الدین حیدری
چقدر علاوه بر متن، عنوان نوشته اتون رو دوست داشتم عالی بود خانم ثانی نازنین
درود بسیار حسام جان .. به به افتخاریه حضور و کامنت یاران قدیمی تیوال و لطف‌شون.. ممنونم کلی انرژی دادی رفیق..
۲۲ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به یاد ندارم از سالن مولوی ناخرسند بیرون آمده باشم اینبار هم به همان منوال. چه اجرای درخشانی.
نمایشنامه ی جذاب، پر از خرده روایت های پیش برنده . بازی ها یکدست و بسیار خوب و از همه مهمتر کارگردانی و طراحی میزانسن فوق العاده. مگر از یک تئاتر خوب چه توقعی داریم.
چه حیف که به آخرین شب اجرا رسیدم و نمیتوانم دیگران را تشویق به دیدنش کنم.
واقعا اگه این نمایشو نمی‌دیدم باخت داده بودم. خیلی خوشحالم که اومدم و دیدمش. بعد مدّت‌ها بالاخره یه اجرایی که حینش بیست دفعه پوزیشن عوض نکردم رو صندلی و یک بار هم ساعتمو نگاه نکردم. خیلی خیلی خوب بود. سید چه بازیایی! یکی از یکی بهتر. چه متنی. چه ریتمی. شاید خیلی بخوام بگردم و متّه به خشخاش بذارم یه سری ایراد جزیی بتونم بگیرم ولی واقعا ترجیح می‌دم نگیرم و از همین چیزی که دیدم لذّت ببرم. خیلی خیلی خیلی خسته نباشین و خیلی دمتون گرم. به به واقعا.