در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش حسن بدری برنده خوشبخت یک عدد مزدا ۳
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:49:54
امکان خرید پایان یافته
۲۷ تیر تا ۳۰ مرداد ۱۳۹۸
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۳۵,۰۰۰ تومان
یک کارگاه تولیدی لباس در آستانه شب های سال نو حقوق کارگران خود را پرداخت نمی کند. کارگران این تولیدی بین واقعیت و رویاهاشان معلق هستند.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۳ سال خودداری نمایید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش حسن بدری برنده خوشبخت یک عدد مزدا ۳ / عکاس:‌ رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› «حسن بدری برنده خوشبخت یک عدد مزدا ۳» در تالار حافظ

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان استاد شهریار، روبروی تالار وحدت، سالن حافظ
تلفن:  ۶۶۷۵۶۰۴۳

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
در پایگاه خبری تئاتر درباره این نمایش بخوانید:
تکاپو میان رویا و واقعیت...
https://teater.ir/نقد-و-بررسی-نمایش-حسن-بدری-برنده-خوشبخت-یک-عدد-مزدا۳-تکاپو-میان-رویا-و-واقعیت/
مرال حسین زاده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صدای سایه‌ها
(برای نمایش واقعیت در «حسن بدری؛ برنده‌ی خوشبخت یک عدد مزدا 3»)

به صورت ضرب‌المثلی مشهور است که همسر پادشاه فرانسه، وقتی در جریان انقلاب سه قرن قبل آن کشور، صدای اعتراض مردم از فقر و تبعیض به جان آمده را پشت درهای قصرش می‌شنود، می‌پرسد: چرا فریاد می‌زنند؟ جواب می‌دهند: چون نان ندارند و گرسنه‌اند. پاسخ می‌دهد: چرا شیرینی نمی‌خورند؟

حکایت برخی هنرمندان و هنرها در وضعیت امروز ایران، حکایت همان جمله‌ی منسوب به ماری آنتوآنت است: بی‌خبر از حال جامعه، یا بی‌تفاوت. با جانی آسوده از تأمین مالی و بی‌خبر از رنج و قسط عقب‌مانده و بغض و شرمندگی و حسرت و قرض.

برخی دیگر اما، آیینه‌ی دردهای جامعه‌اند. علیرغم فشارها و نبایدها و "هیس"ها. نمایش «حسن بدری؛ برنده‌ی خوشبخت یک عدد مزدا 3»، ... دیدن ادامه ›› آمده که چنین کند. صدای مردم. آیینه‌ی بغض و دغدغه‌ی شرافت در عین نداشتن‌ها و خشم و تبعیض و بی‌پناهی مردم‌ی که زحمت می‌کشند. که تلاش می‌کنند. که استحقاق زندگی بهتر از این را دارند. اما قربانی فساد و تبعیض می‌شوند.

قصه «حسن بدری ...»، کارگر ساده‌ی تولیدی پوشاک جمهوری آشناست: کارگری که با کارفرمایش دچار مشکل است. کارفرمایی که کار می‌کشد و استثمار می‌کند و سود می‌برد اما حق کارگر را نمی‌دهد. کارگری که سخت کار می‌کند، عرق می‌ریزد، صبر می‌کند اما جفا می‌بیند و به بیگاری مجبور می‌شود. کارگری که نه راه شکایت دارد، نه حمایت می‌شود و نه پشتیبانی دارد. بی‌پناهی محض. رها شدگی.

«حسن بدری، ...»، روایت غریبی نیست. آشناست: تلاش مداوم میان میل به همرنگ شدن با سیل فساد. با "نارو دیدی؟ نارو بزن". با "سرت را پایین بینداز و اعتراض نکن مبادا همین آب باریکه را هم از دست بدهی". روایت ِ سردر گمی. شک میان میل به اخلاقی زیستن و سود ِ بی‌اخلاق بودن. روح‌های سالمی که روی ریل‌های غلطی قرار می‌گیرند که دیگران برایشان ساخته‌اند. این جنگ درونی، جنگ حسن با خودش و با کارفرمای استثمارگرش، شاید که روح زمانه‌ی ما باشد.

جامعه، برای «حسن بدری،...»ها، چه راهی جز استفاده از مخدر گذاشته است؟ نه تسکین، نه علاج، که تخدیر. چه فرقی می‌کند که مخدرش، نگریستن به صفحه‌ی تلویزیون و مسابقات طنز و خوشی دیگران و تبلیغات و دروغ‌هایش باشد یا سیخ و سنگ؟

این سو اما، صندلی‌ها نیمه خالی است. چندان مخاطبی نیست. در حالی که روی صندلی‌های اپراها و تئاترهای موزیکال بی درد و دغدغه، صدها چشم به تماشا نشسته‌است، کسی از دریچه‌ی هنر، به اتاق ِ بو گرفته و نمناک کارگاه حسن بدری‌ها نگاهی نمی‌کند. آن‌ها، نه فقط در میان حاکمان، که در میان "با کلاس‌های صدادار ِ فرهیخته" هم فراموش شده‌اند. کسی از ما، تحمل تنفس بوی نم اتاق نمور حسن بدری‌ها را ندارد. حسن بدری‌ها، برای ما و آن بالایی‌ها، نیستند. سایه شده‌اند.

سایه‌های زخم خورده، زخم می‌زنند. این انتخاب آن‌ها نیست. انتخاب حاکمان و ما، "باکلاس‌"های بی‌تفاوت جامعه است. نگذاریم بغض سایه‌ها، انتقام شود. صدای سایه‌ها باشیم.

@inkojaa
ایده‌نوشت‌های مهدی سلیمانیه
پ.ر، حمیدرضا مرادی، مهرداد کیا و امیر مسعود این را خواندند
مرال حسین زاده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی اسماعیلی درباره این نمایش نوشت:
حسن بدری همه آن چیزی ست که یک تئاتر رئال باید داشته باشد.به بیانی دیگر ، به خوبی از تمامی امکانات تئاتر رئال بهره می برد. از جمله وجه مستند نمایش که خیلی خوب و ملموس فضای یک کارگاه تولیدی لباس و حال و هوای کارگرانش را بازنمایی می کند. همچنین نمایش حاوی زاویه دیده های احتمالا تازه ای برای تماشاگر است.
از طرفی نمایش صرفا به بازنمایی واقعیت نمی پردازد بلکه واقعیت خودش را می سازد که یادآور در انتظار گودوی بکت است.
در انتظار گودویی این بار رئال که لاجرم نمی تواند به انتظاری بی پایان ختم شود بلکه پایان دیدنی و پرمعنایی را رقم می زند.
و در نهایت نمایش واجد کارکرد اعتراضی سبک رئال در جامعه بسته ی ماست. با وجودی که در این کارکرد نمایش حتی می تواند شعاری باشد اما اینجا به رغم صراحت بیان و همچنین گهگاه حرف زدن بازیگر با تماشاگران، آن قدر طراحی نمایش و شخصیت حسن بدری باورپذیر است که هیچگاه شعاری به نظر نمی رسد.
فضای رویایی (کابوس) حسن بدری، طنزی بسیار دوست داشتنی و درخشان دارد که با همراهی موسیقی والبته بازی درخشان محسن خوینی‌ها در این نمایش حظ وافری برایم داشت.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید