چرخی در تاریخ با کریم شیره ای!
کریمولوژی را در سالن قشقایی دیدم و چند نکته به نظرم امد. جدا از بشکن های برخی از تماشگران عزیز! و خنده های بی مورد دوستی که در سمت راست ما نشسته بود آن هم با صدای بلند! و دست زدن های بی مورد تر برخی از تماشاگران در هنگام ریتم گرفتن !و خندیدن بی مقدار به یکی دو تا شوخی جنسی ای که در کار آورده شده بود (به راستی مردم ما چرا اینقدر به شوخی های جنسی واکنش مثبت نشان می دهند؟ کف زدن های مردم در دورهمی مهران مدیری را به خاطر بیاورید) مابقی کار به نظر بنده شب خوبی را برایمان رقم زد. یعنی همینکه لذت بردیم و ناراضی از سالن بیرون نرفتیم برایم کافی است. اما آنچه که بسیار به چشم آمد بازی درخشان آقای رحمتی بود. بازیگر توانایی که یک مونولوگ طولانی را تنها روی صحنه میبرد و هر بار از زوایه دید کریم شیره ای ما را به توری سیاحتی و زیارتی به تاریخ دوران ناصرالدین شاه می برد. گاه نقبی میزند به عاشورای حسینی و نقش امام حسین و علی اصغر و حرمله را با هم در یک نما بازی می کند و گاهی هم در قامت ناصرالدین شاه قاجار می رود و میرزا رضای کرمانی را در حرم عبدالعظیم حسنی با تفنگش مینشاند روبروی مان تا تیر شلیک کند به سینه شاه قاجار! تلخک دربار نقش ها را بازی می کند و یکی یکی لباس های آن نقش را از تن به در می آورد و بر درخت تاریخ (که انگاری در برزخ روییده است) آویزان می کند و می رود سراغ نقش دیگر! به بازی های خوب آقای رحمتی باید کارگردانی هوشمند و دکور زیبای نمایش را هم اضافه کرد که لذت نمایش را دوچندان می کند. هوشمندی در اجرا و بهره گیری مناسب از دکور و اکسسوار موجود در صحنه و خلاقیت های درخور توجه، تماشاگر را بدون کوچکترین خستگی همراه کریم شیره ای به دالان های هزار توی تاریخ میبرد و با نکته گوی یهای وی، گاهی میخنداندش،گاهی حسرت برمی انگیزاندش و گاهی بر سر شوق می آورد. درلابه لای این تاریخ نوردی گاهی متلکی سیاسی پیچیده در زر ورق هم گفته می شود که امید است گذاشته شود به حساب دلقک بازی های تلخک! تلخک بازی هایی که این روزها ظاهرا خیلی تحمل نمی شود.گاهی ادمی فکر می کند که چقدر بد است در دربارهای کنونی تلخک ها و کریم شیره ای ها نیستند که به زبان مطایبه، اشکالات و درد ها را بگویند و اعلی حضرتان را به فکر فرو برند! گویی تلخک ها جای خود را
... دیدن ادامه ››
در جامعه مدرن به جامعه مدنی داده اند . جامعه مدنی ای که خاتمی بسیار از آن دم می زد اما آن هم ابتر ماند تا فاصله ی بین حکومت و ملت هر روز بیشتر و بیشتر شود! جایی که گل آقا هم حتی تحمل نشد وصابری فومنی عزیز هم مجبور شد تلخکش را ببندد و خانه نشین شود.
مصاحبه آقای بهرامی عزیز را خواندم که در آن تاکید داشتند متن های ایرانی را روی صحنه ببرند و عقیده داشتند که متن های ایرانی مهجور مانده اند. جدا از هم عقیده بودن یا نبودن من با ایشان و یا درست یا غلط بودن این گذاره، می خواهم به ایشان پیشنهاد کنم لطفا خیلی روی این مطلب پافشاری نکنند. اصولا اینکه نوشته ها کجایی(مال کدام کشور) باشد مهم نیست. به عقیده من مهم این است که قدرت کارگردانی و نگاه تیز بین آقای بهرامی عزیز حیف است در نمایش نامه های قوی تر و استخوان دارتر بکار گرفته نشود. فکر کنم این محروم کردن مخاطب است از نبوغ کارگردان جوانی که مسیر طولانی ای پیش رو دارد.
در مجموع به عقیده من کریمولوژی یک نمایش محترم با کارگردانی قدرتمند و بازیگری قابل ستایش است که می توان دید و از آن لذت برد. هرچند نمایش نامه آن در حد متوسط است اما آنچنان کار با قدرت اجرا شد است که قطعا مخاطب به اندازه کافی لذت خواهد برد و راضی از سالن خارج خواهد شد.آقای بهرامی ثابت کردند یک نمایشنامه متوسط را آنگونه می توان روی سن برد که همگی از آن لذت ببرند و به آن امتیاز درخور توجه بدهند.
با تشکر از عوامل نمایش.