در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش کد ۱۳
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:03:18
امکان خرید پایان یافته
۱۹ آبان تا ۰۸ آذر ۱۳۹۸
۱۸:۰۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۴۰,۰۰۰ تومان
دخترها به صف می‌شوند. پچ‌پچه می‌کنند، می‌خندند، آنها خبر ندارند آن روز برای آنها مثل همیشه نخواهد بود.

لطفاْ ۳۰ دقیقه زودتر در محل اجرا حاضر باشید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش کد ۱۳ / عکاس:‌ رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› کد ۱۳ نمایشی آینده ساز است

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل لوشاتو، نبش تقاطع رازی، پلاک ۱۸، عمارت نوفل‌لوشاتو
تلفن:  ۶۶۴۸۳۷۴۲

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
۲۴ ساعت از دیدن نمایش گذشته و هنوز با قطعیت می‌تونم بگم که چقدر این نمایش رو دوست داشتم و به‌واقع هنوز بخشی از من توی سالن نمایش دیشب جا مونده. ... دیدن ادامه ›› توی اون کلاس درس و بین ندا و هستی و آهو و سایه و دریا و امینه. علاوه بر اونچه که دوستان ریزبین با نگاه حرفه‌ای و موشکافانه به آنها اشاره کرده‌اند، مثل بازی ها و شخصیت‌پردازی‌های درست و .... اونچه در روایت برای من بسیار جالب بود، همونطور که با تشابهاتی در لانچر۵ هم شاهدش بودیم، راویِ دروغگو است. شخصیت ها به نوعی و با درجاتی بخشی از حقیقت رو بنا به دلایل مختلف پنهان می‌کنند و درست زمانی که فکر می کنی همه چیز حل شده، معمای ماجرا به نوعی شاید حتی بغرنج‌تر و پیچیده‌تر، قد علم می‌کنه و به نوعی حل‌نشده می‌مونه که البته من این باز بودن پایان رو هم دوست داشتم. جنین بی‌مادری که در عین اینکه می تونست جنین هرکسی باشه، جنین هیچ کس نبود!
اشاره دوستان به برخی از حفره‌های خیلی کوچک متن درسته. قضیه سرقت از مدرسه و پاسپورت پیدا شده از کیف ندا و ... از نظر من هم درست پرداخته نشده بود. ولی انقدر کار خوب بود و بازی ها قوی که من بشخصه می‌تونم از این حفره‌ها بگذرم و بگم یکی از بهترین کارهایی بود که دیدم. آن هم در یکی از آلوده‌ترین روزهای این شهر خاکستری و غم‌زده که مدام فریادی در سرم تکرار می‌شود سحر ندارد این شب تار!
ممنون از تک تک عوامل نمایش. از خانم جعفری و جناب زارع تا گروه بازیگران نازنین.
پی‌نوشت: چقدر اون ایدهٔ بازی به عنوان پیش‌درآمد نمایش، وقتی ما داشتیم وارد سالن می‌شدیم و روی صندلی‌هامون جاگیر می‌شدیم، خوب بود.
من دوس داشتم آهو همکلاسیم بود :) انقدر که دوسش داشتم
۰۷ آذر ۱۳۹۸
محمد جواد گل گاو زبون درجه یک دارما میخوای بیارم برات ؟ :)))
۱۱ آذر ۱۳۹۸
آدنا جان عطاری دم خونه ما که نداره . اگر دم خونه شما داره آدرس بده لطفا :)

میثم جان اگر به همون کیفیت هستش که ندا میزد ، به بالاترین قیمت ازت میخرم :))
۱۱ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای دومین بار بعد از نمایش "است" ، پام به مدرسه دخترونه کشیده شد و در پوست خودم نمی‌گنجم

در ضمن

هستی
میاد چادر بهت!
نظام مرد سالار همینه دیگه.. حتی نمایش ها هم اقایون رو به داخل دبیرستان های ما دخترا میارن تا اقایون بفهمن اون توو چی میگذره، تا ما رو کنترل کنن!!!! اما یه نمایش پیدا نمیشه ما رو ببره ببینیم چی میگذره توو اون دبیرستان های پسرونه اخه؟؟؟؟



#توهم _تبعیض _جنسیتی
#قرصام _کوو
۰۷ آذر ۱۳۹۸
مدرسه دخترونه اس دیگه:)
حالا مدرسه پسرونه بشه میگم بهتون:))
۰۸ آذر ۱۳۹۸
خدا قسمتِ همه بکنه :))
۰۸ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
راستش برای من خیلی فضایی که ساخته بودین از دبیرستان دخترانه جالب بود. خیلی واقعی بود و گمونم ما (خانوما) بیشتر درکش می کردیم و احتمالا بیشتر ... دیدن ادامه ›› لذت بردیم.
شخصیت ها برای من تک تکشون نمونه ی واقعی داشتن و خلاصه منو یاد همکلاسیای سابقم انداختین :)
داشتم فکر می کردم که اگر فیلمش بود الان می نشستم صحنه دادگاه رو دوباره نگاه می کردم. بازیای خیلی خوب و فضا سازی عالی.
ولی نکته اینجاست که این "بردن تماشاگر به اون فضا" تا کجا قراره کار کنه؟ تا چند دقیقه جذابیت داره؟
برای من تا زمانی کار کرد که شخصیتا داشتن معرفی می شدن با رفتاراشون و داشتم لذت می بردم، بعدش دیگه باید قصه جوری می بود که منو جذب کنه که به نظر من و برای من نبود و رسما خسته شده بودم.
چیز دیگه ای که دوست نداشتم پراکندگی اتفاقا بود اول دزدی که سر و تهش خیلی معلوم نشد، بعد جنین، بعد امینه انگار شتابزده فقط یه کتابو آدم گرفته باشه دستش و از هر فصل 50 صفحه ای 5 صفحه رو بخونه. شاید اگر داستان حول یک اتفاق جلو می رفت و همون اتفاق به درستی پرداخت می شد جذاب تر بود.
یک مقدار هم توو زمان بندیا گیج شدم. اینکه روز دوم جمعه بود یا شنبه؟
روز سقط چی؟
کار ندا بود اصلا؟
چرا پس انقدر سرحال بود؟
اصغر فرهادی طوری بود. :))
در مورد دادگاه کاملا باهاتون موافقم. دقیقا لحظه ای که تمام شد، با خودم گفتم کاش می شد بزنم عقب و دوباره ببینمش :)
۰۵ آذر ۱۳۹۸
ممنونم از محبت و لطفتون
۰۶ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید