در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش رویای مردان مضحک
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:07:09
امکان خرید پایان یافته
۰۶ تا ۲۸ مهر ۱۴۰۲
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۱۰۰,۰۰۰ تومان

درباره نمایش:
نمایش «رویای مردان مضحک» الهامی عمیق و مستقیم از داستان کوتاه «رویای آدم مضحک» نوشتهء فئودور داستایفسکی است، که حالا در صحنهء نمایش نقشی زنده به خود میگیرد.
این تئاتر تجربی سعی دارد تا با تکیه بر قصهء رویاگون خود به اصیل ترین و اصلی ترین نیاز انسان  بپردازد. به حقیقت حیات آدم!
حقیقت انسان در آزادترین معنا و مفهوم خود.
نمایش به زندگی مردی میپردازد که شبیه همهء آدم های جهان،همهء ما؛ هست و نیست.
او که مردی‌ست جوان حالا در رنج بی هویتی و ناتوانی در تغییر خود و احوال جهان در رخوتی فردی و بی تفاوتی عمیقی فرو رفته است.
در شبی که تنهایی و نامیدی وجود مرد را به تمامی پر کرده، او تصمیم به خودکشی میگیرد.
اما در همین شب حادثه ای رخ میدهد که عاطفه و  وجدان مرد را بسیار  تحت تاثیر قرار میدهد به طوری که او را در تصمیمش متوقف میکند!
همان شب و پس از حادثه مرد حین درگیری با وجدان و افکار خود به ناگاه به رویایی عمیق فرو میرود!
در همین رویا؛ سفر و دگرگونی مرد آغاز میشود.
نقش مرد قصه را در این نمایش سه مرد بازی میکنند و نمایش در هفت پرده و در زمان شصت دقیقه اجرا میشود.

تماشاگر گرامی درب سالن راس ساعت شروع نمایش، بسته خواهد شد و به هیچ عنوان امکان ورود پس از بسته شدن درب سالن وجود نخواهد داشت.


- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۶ سال خودداری نمایید.

ویدیوها

مکان

خیابان آیت اله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد عزت‌اله انتظامی
تلفن:  ۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایشی تاثیرگذار و انسانی بود. متن قوی و قابل تامل داشت. با توجه به فضای متفاوت اثر، اجرای بازیگران خوب و ملموس بود. خیلی ممنون اثری تولید کردید که از زمان گذاشتن برای تماشایش پشیمان نیستم.
سپهر، میثم محمدی، امیرمسعود فدائی، چاوش و امیر مسعود این را خواندند
متین مختومی این را دوست دارد
ممنون از نظردهی شما 🌱
۰۲ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با احترام به تلاش و زحمات گروه نمایش، من خلاقیت چندانی در این نمایش ندیدم و برام جذابیتی نداشت.

روایت و متن عین به عین از «رویای مرد مضحک» داستایفسکی برداشت شده بود و انگار فقط دوباره همون اثر رو این بار شبیه یه پادکست داشتم گوش می دادم (اگر بلیط نمایش رو خریدید و اثر داستایفسکی رو نخوندید،‌ پیشنهاد من اینه که نخونید چون اونجا دوباره باید بشنوید). مینیمال بودن عناصر اجرا هم در چنین شرایطی باز هم از جذابیت کار برای من کم کرد. واقعیت اینه که یک ربع که از شروع نمایش گذشت فقط به احترام گروه نمایش و بر هم نخوردن تمرکز سایر تماشاگران تا پایان نشستم.

تا اینجا شاید مربوط به سلیقه من باشه و از زحمات گروه اجرا کم نمی کنه،‌ اما دو نکته دیگه هم بود که برای من نشونه حرفه ای نبودن گروه بود: اول ساعت شروع نمایش هفت بود ولی ساعت هفت و پنج دقیقه تازه در سالن باز شد. شاید ده دقیقه تا یه ربع تاخیر برای جامعه ما چندان مهم نباشه،‌ ولی اگر با استرس زیاد توی ترافیک عصر جمعه رانندگی کرده باشید و بدو بدو خودتون رو رسونده باشید که به موقع برسید اون وقت این تاخیر احساس بی احترامی به مخاطب رو میده (به عنوان مخاطب نمایش انتظار دارم که حداقل ده دقیقه قبل از شروع اجرا در سالن باز بشه و سر ساعت هم کار شروع و تمام بشه).

نکته دوم هم عکاسی حین اجرا بود ... دیدن ادامه ›› که صدای باز و بسته شدن دیافراگم دوربین کاملا شنیده می شد و من در دقیقه های آخر متوجه شدم که دوربین دست یه کودک ده تا پانزده ساله است.
یه گیر دیگه هم بدم و اون هم وقتی نمایشی دکور مینیمال داره و کف همون صحنه خالی هم پر از خاک و کثیفیه، اون کثیفی خیلی به چشم میاد.

آخرین نکته هم که ربطی به گروه نمایش نداره اینه که خیلی خوبه که بین تماشاگران نمایش خانواده هایی رو می بینم که همراه بچه های نوجوان به تماشا آمده اند،‌ ولی کاش قبل از نمایش به بچه ها آموزش بدیم که حین اجرا نباید صحبت کنند.
سلام و عرض ادب خانم جایز..ممنون که وقت گذاشتید و نمایش ما رو تماشا کردید. و متشکریم که حفظ اخلاق و وظیفه و ادب کردید و در سالن تا انتهای اثر موندید تا تأتر روی صحنه برای یک‌ نفر و سلیقهء شخصیش آسیب نبینه..🙏🌹
بنده با کمال احترام مخاطب هامون رو در طول ایام اجراها به دو دسته تقسیم کردم..اونهایی که مینی مالیست رو دوست دارن و اونهایی که دوست ندارن و خود شما هم درست و بجا فرمودید. چون کاملا سلیقه‌ها مطرحه نه استانداردها و اندیشه...چون بنده اصلا نفهمیدم چرا مینی مال باید از جذابیت اثر اصلا برای شما کم میکرده؟مگر چنین وظیفه‌ای داشته..تو همین شب ها بسیاری با مهر فراوان بیش از فرمایش شما پیشانی عرق کردهء ما رو بوسیدن از سر تحرک و نفس زدن در صحنه..گواهشم واقعیت و تجربهء ماست و همین چند کامنتی که اینجا باقی مونده..و البته عرض کردم سلیقه هم مطرحه بالطبع و تا حالا و در شب پانزدهم اجرا شما سومین نظر برابر تموم نظرهای فرمایش شده در باب پادکست بودن نمایش هستید..که با حفظ احترام و ادب به هیچ وجه نظرتون رو منطقی نمیبینم و دید شما میپندارمش..و در باب ساعت اجرا هم شما که به عنوان تماشاگر با تاخیر و استرس آشنایید بهتره دیگران رو هم به اندازهء خودتون ... دیدن ادامه ›› دوست داشته باشید..ما پشت صحنه خیلی بیشتر از شما منتظر موندیم..منتها همون‌هایی که تو ترافیک میمونن با خواهش و عجز با سالن و گروه‌ها تماس میگیرن و تقاضا میکنن که کار با پنج دقیقه تاخیر شروع بشه تا برسن. و البته سالن استاد انتظامی هم همونطور که میدونید با دو اجرا پر میشه و خود همین مسأله سالهاست همهء گروه هایی که اونجا اجرا میرن رو رنج میده..سالن رو دیر تحویل گروه‌ها میدن و زود هم تحویل میگیرن و به شخصیت کاری گروه‌ها و وقت تماشاگرها آسیب میرسه..کاش بدونید تو سالن‌های غیر معروف و تجربی گروه‌ها چی میکشن..
و راستی دلم میخواد بدونم شما در تأتر بیمار ایران که اتاق رژی و پروژکتورش سوخته و کف سالنش کنده شده و سیستم تهویهء درستی هم نداره و بودجهء کارهاش رو شش ماه بعد از اجرا میدن؛از چه حرفه و حرفه‌ای گری حرف میزنید بزرگوار..چه خوش دل..درسته و زیبا فرمودید ما اصلا حرفه‌ای نیستیم..

دربارهء عکاس‌مون هم ازتون عذر میخوام.از شما و هر تماشاگری که شب قبل اذیت شد..مضطرب شده بود و هیجان زده وگرنه ایشون عکاس در حال آموزش هستن و میدونن قواعد رو فقط شور اولین عکاسی تأتر عمرش چنین کاری دستش داد و البته دست تماشاگر....عکاس حرفه‌ای این کارها رو نمیکنه..و ما گروه‌مون خودش یه عکاس درجه یک داره..و دوست عزیزم لطفا به عنوان یه کاراکتر فرهنگی اجازه بدید نوجوانی که شجاعت و خطا کرده مسأله رو و خطاش رو، درست و سالم درک کنه تا اصلاح بشه..این واژگان به یه بچهء ده پونزده ساله به عمد قصد تخریب در نهاد اون رو داره و هیچ کارکردی نداره.نوجوان ما اشتباه کرد و البته خوبه که برخورد بعضی از مخاطبین رو هم دید تا جهان براش بسیط تر بشه..و در نهایت من ازتون پوزش میخوام که نوجوان‌مون رو درست توجیه نکردیم .
و دربارهء نکته ای که تحت عنوان گیرتون مطرح کردید هم عرض کنم که ما هر شب دوبار سالن رو تمیز میکنیم..یک بار ما و گروه‌مون و یک بار هم مسئول محترم نظافت سالن..
اگر خاک و خاشاک و خطی در صحنه بود بدونید کار ما نبود و ما دوبرابر سالن های دیگه تمیزکاری میکنیم چون لباس هامون سفیدن ولی درزهای باز احتمالا باعثن...ما تلاش‌مون رو برای نظافت و شخصیت نمایش‌مون کردیم همیشه و البته کماکان این مورد پیش آمده..به هر حال صحنه با آشپزخانهء منزل توفیراتی داره..
۲۲ مهر ۱۴۰۲
رویای مردان مضحک
جناب آقای اشرفی مهربان،سلام و عرض ادب..برادر ارجمند و فرهیخته بی نهایت از مهر جاری شما لذت بردم و خوشحالم که افتخار آشنایی با شما انسان شریف رو داشتم..هنوز هم ذوق و نگاه مهربان تون رو به خوبی ...
این حجم از لطف و مهر، که شما هنرمند گرامی به این حقیر ارزانی داشتید را، با زبان تن پاسخ نتوانم گفت..
یکایک جملات سرشار از مهرتان را با جان و دل خواندم، بسیار آموختم و لبریز از شوق شدم.
هرچه بیشتر خواندم، بیشتر به انتخاب خود اطمینان یافتم و دانستم که این همزاد پنداری حقیر از سر تصادف و اتفاق نبوده که هیچ، بسیاری نقاط مشترک فکری وجود دارد که زمینه را برای این اتصال فراهم آورده است..
دوست عزیز و گرامی من، این حقیر نه خود را کارشناس و متخصص هنری میدانم، نه دانش آموخته ی آکادمیک این حیطه هستم، و نه از هنر ارتزاق میکنم.. این نهالِ شیفتگی و عشق به تأتر را بزرگی در من کاشت و آبیاری کرد که سالهاست از او جدامانده ام و نمی‌دانم هم اکنون کجای این جهان است، ... دیدن ادامه ›› اما هنوز درست و دقیق به یاد دارم آن روزها و شبها را که در رنج و سختی و با حداقل امکانات مالی، اثری از بیضایی بزرگ را
پس از خوانشی هفت ساله از متن او و با کیفیتی شگفت انگیز روی صحنه برد، و هیچ از مخاطبان خود طلب نکرد.. و آنگاه که به دوراهه تفریق رسیدیم ازاو شنیدم که میگفت تمام این هجده شب که روی صحنه رفته تنها به این امید بوده که "یک نفر" پیامش را دریافت کند.. و این را تنها رسالت هنری خود میدانست..
و آنگونه شد که با رسالت هنر و هنرمند آشنا شدم..
اینها همه را گفتم که بگویم حقیر خود را در جایگاه نقد نمی‌دانم و دانشی دراین زمینه ندارم.. اما خطکشی دارم که متعلق به شخص من است، و یادگاریست از همان استاد گمشده ام که با آن آثار هنری را اندازه میزنم، و هنرمندان محبوبم را کشف میکنم و با شوق دیدن دوباره و دوباره شان بر صحنه، رنج و ملال زندگی را از سر می‌گذرانم.. اما باید اعتراف کنم که این خطکش بسیار سختگیر و حساس است و به سادگی به هرکس و هرچیز آری نمی‌گوید، چنانکه تاکنون شمار این جان های آزاده به انگشتان یک دست نیز نرسیده است و از این بابت البته کاملا راضی و خشنودم.
سخن بسیار است و مجال اندک، تنها برهمین نکته تأکید میکنم که درنگاه کسی چون من.. در این زمانه و این سرزمین (بویژه) بروی صحنه بردن اثری تجربی با چنین مفهومی(چنین بیگانه با زمانه) و در قالب چنین فرمی(چنین خطیر) با کمترین امکانات.. و انگشت اتهام و هزار انگ ریز و درشت را به جان خریدن و خود را دربرابر قضاوت های ناجوانمردانه ی بسیاری قرار دادن و باز اینکه هیچ، با شهامت قدافراشتن و به تمامی ایرادات و قضاوت ها محترمانه و بدون کوچکترین توهینی پاسخ گفتن،، باوجود این که هرشب وهرشب بار سنگین اجرای صحنه ای را نیز (با آن سطح کیفی) بدوش کشیدن این در نگاه من کمتر از معجزه نیست.. و من به نوبه ی خود دست شما و یکایک همقطاران تان را میبوسم.. و خسته نباشیدی از صمیم قلب نثار جان های زیبایتان میکنم.. و بزودی با یکی دیگر از عزیزانم برای سومین بار به تماشای هنرمندیتان خواهم نشست، و بازهم سرشار از لذت خواهم شد.. و برایتان رشد هرروز و هرروز و تکامل هنری روز افزون و موفقیت های بیش از پیش در این شب های باقی مانده و آثار آتی دوران هنریتان آرزومندم.

نیمه شبی پاییزی
تهران
1402
۲۳ مهر ۱۴۰۲
مسعود اشرفی
این حجم از لطف و مهر، که شما هنرمند گرامی به این حقیر ارزانی داشتید را، با زبان تن پاسخ نتوانم گفت.. یکایک جملات سرشار از مهرتان را با جان و دل خواندم، بسیار آموختم و لبریز از شوق شدم. هرچه ...
برادر مهربان و شریف
متشکرم از محبت شما و بی نهایت خوشحالم که تونستیم با هم به درک مشترکی برسیم از نمایش و کارکردش..و به قول و فرمایش شما برای یه گروه دغدغه مند حتی درک و باور یک نفر هم کافیه که ما خوشبختانه و سعادتمندانه چشم های روشن شدهء بسیاری رو مقابل خودمون دیدیم..بسیار بیش از اونچه باید، از خیر و ارتباط بر ما بارید.پس بدانید که:
ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست

و به راهمون ادامه خواهیم داد
آره،به راهمون ادامه خواهیم داد

و قدم بر چشم ما میزارید..
۲۳ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با درود و خسته نباشید به اعضای گروه نمایش.
این نمایش سلیقه من نبود و برای من بیشتر شبیه یه پادکست بود.
قسمت عروج ( اگر بتونم اسمشو درست بزارم ) با اون صدای ضبط شده و قسمت اتوپیا و تعاریف برای من طولانی و خسته کننده بود. و با کمال تاسف بگم کمی هم خوابم گرفت. تنها قسمت‌های جذاب نمایش برای من یک ربع اول و یک ربع آخر بود.
امیر مسعود، سپهر، arash tehrani، مژگان جایز و چاوش این را خواندند
متین مختومی و امیرمسعود فدائی این را دوست دارند
ممنونیم از حضور شما و بیان نظرتون🙏🍃💫
۲۰ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید