در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش ماضی استمراری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:48:53
امکان خرید پایان یافته
۰۱ شهریور تا ۰۴ مهر ۱۳۹۳
۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه
بها: ۱۲,۰۰۰ تومان

تلفن رزرو : 09307252095
کاری از گروه تیاتر یرما
کاندید متن و بازیگری زن در سی و دومین جشنواره بین المللی تیاتر فجر و تقدیر بازیگری زن 

* این نمایش تمدید نخواهد شد *

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

 

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش ماضی استمراری / عکاس : آزاده مشعشعی

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
متاسفانه زود تر از این نتونسم بیام و بنویسم چقدر این نمایش را دوست داشتم
خیلی خوب بود اما عالی نبود
بازی تک تک بازیگران عالی بود کارگردانی عالی بود ظراحی صحنه و لباس عالی بود
امابا داستان یکم مشکل داشتم چرا باید طوری نشان داد که اگر قشری وضعیت مالیشان بهتر میشود در جرگه اصطلاحا تازه به دوران رسیده ها می پیوندن چرا در خانواده ای که پدر انچنان در تلاش معیشت خونوادست مادر بزرگ ان چنان پر مهرست و مادر یاور پدر پایه های خانواده تنها با قدر پول از هم بریزد
درست است که داستان در جهت نکوهش این موضوع تلاش کرده اس اما ناخوداگاه به ذهن تماشاچی خظور میکند که پول بد بختی می آورد
درحالیکه به شخصه معتقدم نظر نویسنده این بوده فشار مالی بیش از حد باعث شد دختر بزرگ به ارزش ها پشت کند و بنیان های خانواده به لرزش بیاید و اما کاش اتفاق های بعدی و وضع مالی بهتر منجر میشد دختر بزرگ پشیمان شود از کردار خود نه اینکه همه فرزندان به ارزش ها پشت کنند و مادر و پدر را برنجانند ....
به هر حال خسته نباشید میگم به دوستان
نیلوفر دهقان، تینا و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش "ماضی استمراری" اجرایی هوشمندانه فرم گرایانه ای است از یک متن رئالیستی متعهدانه اما میان مایه ..
البته نمایشنامه "ماضی استمراری" به دلیل دغدغه و مضمونی که طرح می کند ، قابل ستایش است. داستان انسان های معمولی و امروز ایرانی با تمام تجربه ها و دردها و خاطره های مشترک.... طرح قصه ها و غصه های مردمان امروز ،نیاز و ضرورت نمایشنامه نویسی معاصر ایران است.
علی رغم نیت متعهدانه و ضروری خانم ازگلی در نگارش این نمایشنامه، به نظرم پرداخت چندان جدید و متهورانه ای، هم درسطح روابط و اتفاقات و هم در استراتژی مضمونی نسبت به نمونه های مشابه بدون درد و خونریزی (ملودرام های عبرت انگیز تلوزیونی) ندارد. اصرار متن بر نشان دادن سرنوشت غایی شخصیت ها نمایش بر صحنه به عنوان مهمترین الویت ، پتانسیل بسیار بالای متن را در تعمیق ریشه شناسی برخی از نابه هنجاری ها جامعه معاصر و طبقات نوظهور و حتی آسیب شناسی فضای های شهری و معمارانه ناکارآمد کرده است.
نمایشنامه قصد دارد ،حکایت 3نسل را طی 15سال روایت کند.این گسستگی زمانی و مکانی در متن البته برای کارگردانی آن نوعی جاه طلبی و شجاعت می طلبد.خانم هنگامی با توجه به رویکردشان در طراحی به نوعی از عهده ی این گسست چالش برانگیز در اجرا بر می آید. شیوه ی طراحی فرمالیستی نمایش یک انتخاب بسیار کاربردی و البته زیبایی شناسانه برای اجرایی شدن این گسترش زمانی و مکانی و شخصیت های همراه آن بوده است.
کارگردان به اجرای ناتورالیستی چرک اعتقادی ندارد پس در اجرا ترجیح اش رئالیسمی است که به سمت فرمالیسم پیش می رود.به نظر می رسد این ویژگی سبکی ... دیدن ادامه ›› هنگامی شده است . در نمایش " سلول صفر" اجرای سال 85 هم چنینی رویکردی داشتند.
*
نمایش در5صحنه اجرا می شود.طراحی صحنه از4مربع هم اندازه تشکیل شده که نماد چهاردیواری خانه است به عنوان مفهومی که درام حول آن شکل می گیرد.
به نظرم صحنه5 هم به لحاظ فرمی هم به لحاظ متنی چون وصله ناجوری بر کلیت اجرا می ماند.در صحنه 5 به رغم 4صحنه دیگر داستان و سرنوشت آدم ها رو فقط می شنویم ، ضربه نهایی در صحنه 4 با آلزایمر مادر و سرنوشت دردناکش و مرگ پدر رقم می خورد اگر نمایش در همان صحنه چهارم تمام می شد اثر کوبنده اش بر ذهن مخاطب بسیار بیشتر بود. به نظرم این استیلای متن است که به فرم لطمه زده است.
بازی بازیگران اکثرا بسیار خوب بود واجرا را دیدنی میکند.
شخصیت پردازی برادر و خواهر بزرگ( متعلق به دهه 50)نسل سوخته !! و تفاوت رفتاری و کنشی آنها با خواهر کوچکتر بسیار خوب در آمده بود. شکل گیری نوعی طبقه نوظهور ذیل روند مناقصه ساخت و ساز و پیمانی کاری ، مهم و قابل اعتنا است. اما متن فاقد قلاب های تفسیرپذیری در گسترش تحلیل رفتاری و کنشی این طبقه جدید است.
در صحنه 5 نمایش قصد ارایه عادلی پخته و بامرام های خاصی دارد از جمله اینکه حاضر نیست ساختمان هایی که قبلا ساخته است،خراب کند.البته با توجه به غیراصیل بودن خاستگاه حرفه اش کمکی در تعمیق شخصیتی عادل نمی کند.
*
دال پدر و مردسالاری....
در تمامی طول نمایش پدر(زنده یا مرده) به عنوان نمادی از قدرت تاثیرگذار والبته آزاردهنده ی وجدان شخصیت کارکرد دارد. شخصیت پردازی منفعلانه ی زنان ،مادر و خواهر بزرگتر و نپرداختن تعمدی به شخصیت خواهر کوچکتر در ادامه ناشی از نوعی مرعوب ماندن نویسنده در انگاره های پدرسالارانه است.فروپاشی خانواده و بیماری مادر و از هم گسیختگی گویی به نفرین پدر وصل شده است.
به نظرم شخصیت ها و داستان های مردمحور بسیاری تا کنون گفته شده است و البته محوریت مردانه ماضی استمراری شاید لزوما حسن یا عیب آن قلمداد نشود اما در شرایط کنونی که حرفها و قصه های زنان معاصر از هر طبقه ی اجتماعی با تمام پیچیدگی ها و لایه لایه بودن آنها بسیار ناگفته باقی مانده، مخاطب تشنه شنیدن این حدیث ها به خصوص ازسوی نویسندگان زن هم هست. البته مسلم است حق اختیار نویسنده در پرداخت به موضوعات مختلف قابل احترام و محفوظ است.

امشب نمایش " ماضی استمراری " را دیدم . سی سال ماضی استمراری درس داده بودم و امشب با خود گفتم حیف شد کاش این "ماضی " را هم می گفتم .
متنی بود که به دلم نشست و دوستش داشتم . و به راستی هم استمرار دارد
هنوز سفره زندگی مان همین گونه پهن است و من فردا را ورق می زنم و با خود می گویم :
ان چه می بینم نمی خواهم ....... وانچه می خواهم نمی بینم
و ناهید ها زمزمه می کنند :
او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل ... دیدن ادامه ›› نشانم می‌رود
با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
عزیزانم درود و سپاس . تحسینتان می کنم و توفیق روزافزونتان را آرزو دارم