یک نمایشِ فرمالِ تمام عیار، با بازی خیره کننده، پرشور و بدون نقصِ احسان گودرزی. تماشای ((مثل شلوار جین آبی)) تمرکز و دقت فراوان نیاز داشت زیرا در طولِ نمایش، POV (زاویه دید) چندین بار تغییر کرد.
روایت یک داستان از زبان ها و نگاه های مختلف به یک نحوی که تماشاگر جذب اجرا می شود. احسان گودرزی عالی بود.
-تو میدونی ویل دورانت کیه؟
-ویل دورانت کسی بود که تاریخ تمدن و نوشت...
-کدوم تمدن؟
رضا (گودرزی) در فضایی خلأ گونه چنان داره از اتفاقات حرف میزنه که گویی با شنلی به دور گردن بر فراز آسمان ایران در پروازه ولی بجای مکان داره زمان رو طی میکنه، تاریخ تمدن و فرهنگ رو داره تعریف میکنه، تاریخی و تمدن و فرهنگی که ما بهش خیلی مینازیم ولی خیلی وقت وپیش وقتی در رحم مادر بود اینقدر بالاپایینش کردیم که توی راه پله ها افتاد و مغزش ریخت بیرون، "تاریخ بی تمدنی" پر از زنجیرهایی که ما رو بسته، رضا میخواد زنحیرها رو پاره کنه، این کار هم میکنه ولی همون فرهنگ به زعم خودمون غنی، ساختار شکنیِ رضا رو به انحطاط میکشونه و نابود میکنه، اون حتی نمیتونه گریه کنه...چون نمیدونه برای کدوم قسمتش باید گریه کنه...
-تو تلاش کن گریه کنی...
نمایشی که اگر نبینید نصف عمرتون بر باد رفته
بعد از پنج بار دیدن بازم دلم میخواد ببینمش