در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش نارنجیغ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:45:35
امکان خرید پایان یافته
۰۷ تا ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
۱۸:۳۰  |  ۴۰ دقیقه
بها: ۱۲,۰۰۰ تومان

» برگه‌ی اینستاگرام این نمایش

 

 

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش نارنجیغ / عکاس: یاسمن ظهور طلب

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش نارنجیغ / عکاس: آزاده مشعشعی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› نارنجیغ به تینو صالحی و محمد عمروآبادی تقدیم شد

›› نمایش نارنجیغ به خانم بهاره کیان افشار تقدیم شد

›› نمایش نارنجیغ به خانم فریبا نادری تقدیم شد

›› بر چسب پیشنهاد تیوال بر پیشانی نارنجیغ

›› «نارنجیغ» روایت یک اتفاق تلخ است

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان انقلاب، ضلع شمال غرب چهارراه ولیعصر، جنب داروخانه، پلاک ۱۴۷۸
تلفن:  ۶۶۹۷۹۴۶۸، ۶۶۹۷۹۴۷۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با احترام
الوعده وفا...

بنا به درخواست مخاطبین، دکلمه پایانی نمایش نارنجیغ تقدیم می گردد.
http://www.tiwall.com/podcast/narenjigh-deklame

قدردان حمایتتان
گروه تئاتر روژدا
{در شهر من}
کودکانش ستاره ها را در آسمان کتابهای مصور دیده اند
و مداد سیاه جعبه مدادرنگی شان زود تمام می شود.

***
ممنون ...خیلی دوست دارم این دکلمه، متن و موسیقی اش را...

امید که پرستوها به شهر من بازگردند
۰۲ خرداد ۱۳۹۴
ممنون از شما آقای هوبخت عزیز
۰۴ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من که خیلی دوست داشتم. این تیاتر در عین سادگی واقعا پیچیده بود.
متاسفانه این تئاتر من ندیدم .
۰۲ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در آخرین اجرای نمایش نارنجیغ به تماشا نشستم



من از این شهر می ترسم

کوچه هایش همه تاریک

خانه هایش هم غمگین

ساکنینش همه بیمار

سفره هایش همه خالی

و
شهر دارد می میرد
نفسش می گیرد
و در این ظلمت شب
چشمانش مرا ... دیدن ادامه ›› می بیند
زنگاهش خجالت می بارد
شرمسار است

از آن مرد گدا

از آن فاحشه ای که بدنبال فروش می خندد

ز جوانی‌که سپید است مویش

رنگ چشمانش زرد
پلکهایش افتاده
گوشه زهر خند لبانش درد است
نفسش می گیرد
شرمسار می میرد

( عمو فرهاد قصه ها)


وقتی یک نویسنده دست بقلم می بره دغدغه هاش میان سراغش ،نارنجیغ هم دغدغه های شهر و آدماشو داره یدک میکشه که این خود بتنهایی تحسین بر انگیزه.
بازیگر چندین تیپ را بازی میکنه که کار سختی هم هست من خانم همسایه را بیشتر از بقیه دوست داشتم.
سالن مشایخی از اون دست سالن هاست که تماشاگر فکر هم بکنه بازیگر صداش و‌میشنوه و همینطور بر عکس کوچکترین اشتباه از طرف نقش آفرین دیده میشه ( من خودم سی و هشت اجرا تو این سالن داشتم و‌مشکلاتش را کاملا میدونم)
در کل بازی ایشون را دوست داشتم و نباید فراموش کرد که کار اولشون هستش
من از همینجا خدمتشون خسته نباشید میگم. تمرکز خوب و آن بالا از نقات قوت ایشون بود.


اما کارگردانی: معمولا اولین ایده ها را فقط باید تمرین کرد تا ایده های بکر و‌متفاوت یواش یواش ظاهر بشن ولی تو این نمایش میزانسن ها همون ایده های ابتدایی بود( بشین , خطی راست،خطی چپ،ایستاده و دوباره نشسته)کارگردان نارنجیغ خیلی جوان بود ،ایشا الله کارهای پیشرو با ایده های قوی تر
طراحی صحنه دو تیرک چراغ بود و یک صندلی ( تولیدی طراحی صحنه صورت گرفته بود،بهرحال تو این اوضاع سخت اقتصادی ساخت دکور و هزینه بالاش ریسک بالایی داره)

اما طراحی لباس می تونست به بازیگر کمک زیادی بکنه برای تعویض نقش ها اما...



در مجموع از تماشای نمایش نارنجیغ لذت بردم و دوست داشتم

و در آخر کلام از تک تک هنرمندان این اثر تشکر میکنم و‌ براشون مسیری سبز در هنر را آرزومندم .
ممنون از حضور، یادداشت کامل و شعر زیباتون
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
درود بر شما جناب محمدرضا سجادیان
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید