در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش دقیقا ۹ سال و ۳ ماه و ۲۰ روز پیش کجا بودی...؟
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:53:34
امکان خرید پایان یافته
۱۶ فروردین تا ۱۹ خرداد ۱۴۰۲
۱۸:۳۰  |  ۱ ساعت
بها: ۷۹,۶۴۱ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده
دقیقا ۹ سال و ۳ ماه و ۲۰ روز پیش کجا بودی...؟

توجه: در صورت داشتن بیماری قلبی، یا هر بیماری خاص که با غم و رنج تشدید خواهد شد، این نمایش را برای دیدن انتخاب نکنید.


- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۲ سال خودداری نمایید.

دسته‌بندی
بزرگسال

اخبار

›› نور بر تاریکی

›› افتتاح نمایش دقیقا ٩سال و ٣ماه و ٢٠روز پیش کجا بودی ؟ با حضور «علی توانگر»

›› ویدیویی از نمایش «دقیقا ۹ سال و ۳ ماه و ۲۰ روز پیش کجا بودی...؟»

ویدیوها

مکان

تهران، خیابان شریعتى، خیابان ملک، نبش خیابان وزوایى، تماشاخانه ملک
تلفن:  ۰۲۱۸۸۴۶۱۷۸۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کل نمایش بر هنر و تسلط بازیگر استوار است. بعد از آن، نورپردازی، طراحی لباس ها (در عین سادگی) و مخصوصا متن قوی نمایشنامه و قصه های تنیده شده در ... دیدن ادامه ›› تشخیص های پیچیده ی روانپزشکی. اپیزود مورد علاقه ی من اپیزود دوم (ترس از مرگ) بود که با "خورشید سیاه" شروع شد. "نگاه کردن مستقیم به خورشید" استعاره ای از مرگ-آگاهی و حضورِ همه-جاییِ مرگ است.
نمایش در کنار تاثیرگذاری و جذابیت، تا حدودی برای من آزاردهنده بود و ترجیح می دادم قبل از تماشا، هشداری در این رابطه وجود می داشت. البته متهم کردن این نمایش به اینکه با بدحال کردنِ تماشاچی دارد تاثیر خودش را القا می کند هم بی انصافی است.
سپهر و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
۶۰ دقیقه ی بیهوده !
مونولوگ های بی ربط و خسته کننده
بازی ساده ، متوسط و کلافه کننده
بهرحال وقتی تهیه کننده ، نویسنده ، کارگردان ، بازیگر ... دیدن ادامه ›› یک شخص باشد جایی برای خلاقیت ، ایده و نوآوری و نقد پذیری باقی نمیمونه !
طراحی نور اشتباه بود بخصوص نور های قرمز چندین بار به اشتباه جای دیگه ای رفت !
طراحی لباس و صحنه که واقعا فاجعه بود عزیزان هیچ ایده ای برای آن نداشتن و کاملا رها شده بود ( نمیتونم بپذیرم که اجرای مونولوگ این اثر نیازی به طراحی صحنه نداشته این فقط نشان دهنده ی بی ذوقی عزیزان بوده )
اپیزود انتهایی اثر واقعا مفتضحانه بود اینکه تماشاگر رو مشارکت بی ربط بدی داخل نمایش که فقط تبلیغ کارتو بکنی با دیالوگ های بی هدف و لوس بازی ۲۰ سوالی راه بندازی بعد بگی عکس بگیرین از من برای اینکه دیده بشی واقعا منو شوک کرد که چطور همچین اثری طی چندین سال اجرا انقدر حقیر مانده !
در کل کوچکترین نکته ی مثبتی نصیب ما نشد انگار که همه ی این نمایش برای تهیه کننده ، نویسنده ، کارگردان ، بازیگر و دوستان و آشنایان این عزیز طراحی شده و از سال ۹۷ تا به امروز هرموقع حوصلشان سر میرود به بهانه ی اجرای محدود ! ! ! مخاطب رو گول میزنن ….
دقیقا ۹ سال و ۳ ماه و ۲۰ روز پیش هیچ چیز نبود ! …
| امتیاز ۱ از ۵ |
امیر مسعود، علی عبدالرحیم، سپهر، نیلوفر ثانی، راشا رضایی و stanco این را خواندند
amir rahgozar این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام خدمت دوستان و فرشاد هاشمی
من قبل از اینکه به نقد بپردازم...// یک توضیحی بدهم...
تخصص مهندسی من ایمنی ترافیک است و اپیزود دوم در مورد ... دیدن ادامه ›› میزان تلفات (من از واژه قربانیان استفاده می کنم)
تصادفات جاده ای استفاده می کنم..// ما جزو 10 کشور بد دنیا در این زمینه هستیم و شاید در ردیف
کشورهای بدبخت جهان قرار دادریم..// می توانم بگویم آمار فاجعه بار ، فاجعه بار .. 16000 هزار قربانی
در سال... // نکته دوم: استان فارس در بین استان های کشور بالاترین میزان قربانیان را به خود اختصاص
داده است، اینکه فرشاد هاشمی آگاهانه یا شانسی یا به خاطر ویدئو پدر ان دختر دانشجو این استان را انتخاب
کرده نمی دانم..// چون واقعاً این موضوع برای من به شخصه دردناک است و اینکه در فیلمی یا اثر هنری
به این موضوع پرداخت شود برایم قابل تقدیر است..// و خب ذات هنر نمایش است که با همراه کردن و همذات پنداری از دوران کودکی و آشنایی با خانواده محسن به ابعاد این فاجعه نگاه کند...
(( فرشاد هاشمی عزیز اگر خواستی نمایش دیگری بنویسی یا بسازی که به مقوله قربانیان حوادث
جاده ای مربوط باشد روی مشاوره هایم در زمینه ایمنی ترافیک حساب کن.))

نقد نمایش
خب در این نمایش ها بازیگر است و بازیگر و بازیگر و توانمندی در بازیگری بیشتر خودش را نشان می دهد..
من بودم اپیزد اول و سوم را به هم ربط می دادم مثل اپیزد دوم و چهارم..
به دلایل سیاسی در مورد اتفاقات سال 88 به صورت خیلی سانسور شده ای در اپیزد اول بهش پرداخت نشد
یا ضعف در نویسندگی و کارگردانی بود نمی دانم..
بعد هم به صورت خیلی پر رنگی 9 سال و 3 ماه و... در نمایش دیده شود... که نمی شود..
خود این عدد خاص می توانست دستمایه فوق العاده جذابی برای نویسندگی باشد که با بی تدبیری
نویسنده اش از بین رفت و حیف شد...// چون یکی از دلایل انتخابم و جذب شدنم همین اسمش بود..
اپیزد اول: بازی متوسطی بود ACT طبیعتاً نقش مهمتری از بیان داشت، ACT متوسط بود اما خودبازی
برای من در پرده سومش نچسپ بود.. حداقل انتظار داشتم وقتی می گفت به مریم فکر کن، فقط به اون ساعت فکر کن.. یک لبخند بزنه که نزد.. // شاید بگید یک لبخند چقدر موثره؟ خیلی موثره.. خیلی.. چون می توانی
همذات پنداری کنی وقتی داره یادم همسرش و اسم گذاری می افته چه احساس خوشایندی داره..
اگر هم دید عرق کرده فرشاد به خاطر این نیست که بازیگر توانمندی هست و عرق سرد و عصبی داره، سالن
گرم بود..
اپیزد دوم: خوب جلو رفت و دلنشین.. // می تونست به جای تصاویر قرمز آدم ها را قبل تصادف نشان بده
که مثلاً دارند با هم حرف می زنند یا ایده بهتر این بود که خود محسن در کنار خانواده در پراید ها هست
و مثلاً با کامیون تصادف می کنه..// بعد عکس گرفته می شد..
ولی کشته شدن گروه نجات موقع کمک رسانی ایده خیلی خوبی بود و از توانمندی نویسندگی است..
البته می تونست بعد عکاسی اشو بهتر جلو ببره..
یکبار در حاشیه کنفرانس من با مسئولی داد و بداد کردم که اگر خانواده ات توی همون ماشین بود همین
حرفو می زدی.. // یا باید یک از این شرکت های راهسازی .. واسه اش گفتاری شبیه سازی کردم
و بهش یاداور شدم که دارای به خطا می روی اگر مادرت هم از این جاده نا امنی که تو ساختی می رفت و تصادف
می کرد همین حرفو می زدی..
بهرحال سعی نکرده بود با تصاویر خشن و مشمئز کننده (چیزی که من به خاطر تخصصم مثل اون عکاس
مجبورم ببینم ) روی تماشاچی اثر بگذاره جای تشکر داره..ولی بهرحال می تونست اپیزود را بهتر تموم کنه..
اپیزد سوم: چون ذاتاً ربط زیادی به اپیزودهای دیگری نداشت و من شخصاً روایت های منسجم تر را دوست دارم
(البته نمی تونم بگم ایراد کار است) خیلی در موردش حرف بزنم نسبت به اپیزود اول ساده تر بود.. و خب
فرشاد هاشمی از پس نقشش بر آمده بود و به قد و هیکل و تیپش این نقش بیشتر می خورد..
اپیزد چهارم:
این تفنگ فیل سیاه کش شوخی معمول نیمه دهه هفتاد دانشجویی..
البته من چون ردیف اول نشسته بودم اولین جواب تو این اپیزود دادم و شروع پرسش و
پاسخ از من شروع شد..
به نظرم خیلی طولانیه نیازی نبود.. اگر قراره که متوجه بیمارستان روانی بشویم که خیلی سخت نبود
بیشتر شبیه یک حقه بود نه گول زدن نمایشی.. یک حقه ای که انگار تماشاچی خسته است با ورودش
به نمایش و جک تعریف کردن تماشاچی خستگی اش یادش برود...
انتظار بیشتری داشتم که با این جک ها تاثیرگذاری بیشتر و ضربه قوی تری بزنه..
نقاشی خودکشی اش به نظرم ضربه محکمتر و دلچسپ تری بود..
در این اپیزود هم سعی شده بود به جای اینکه تماشاچی رو به اشک و آه بندازه، حرفهای ناخوشایندشو
بیان کنه .. ولی خب ناموفق هم نبود.. ولی ضربه به خاطر جک ها ارام شده بود و از میزان تاثیرگذاری اش کم شده بود...
طراحی صحنه: نداشتیم تقریباً به جز صندلی .. ولی خب صندلی خوبی بود کارایی داشت..
میزانسن: در اپیزود سوم در بعضی قسمت ها به این صندلی ها لگد می زد خیلی بی معنی و مزخرف بود.
از معدود کارهایی بود که در اپیزود اولش نیاز به سیگار هم داشت.. با اینکه سیگار نکشید و خدارا شکر کردم
چرا که مشکل تنفسی ام سیگار را همچون سلاح گرم برایم ترسناک ساخته است..
فصل درخشان: فصل درخشانی نداشت ولی همین که اشک و آه تماشاچی را در نمی آورد به خاطر تاثیرگذاری
مجدداً تشکر می کنم..
خلاصه: فرشاد هاشمی خوب نوشته تقریباً به جز اپیزود دوم که انسجام کار را گرفته است.
بازیگر متوسطی هست به خصوص در بیان..// 4 اپیزود را در هرحالتی به جز چند فریاد اپیزود دوم
تقریباً با یک لحن اجرا کرده بود../// بازی ((دست)) رو هم در اپیزود اول متوسط بود..
مونولوگ بازیگرهای خیلی توانمند می خواهد خیلی.. فرشاد هاشمی بازیگر متوسطی است برای مونولوگ..
کلاً مونولوگ کار سختی است ولی خب فرشاد هاشمی با آگاهی و اپیزودیک کردن کار و تعویض پرده
خستگی تماشاچی را کم کرد.. ولی خب من بودم اپیزود سوم را حذف، اپیزود اول را طولانی تر و جک های
اپیزود چهارم را کمتر می کردم..
کلاً کارهای این شکلی ضربات دقیق و محکم و دلچسپ می خواهد در انتها و بازی قوی در طول نمایش
ومتنی دقیق و حساب شده و جزئی نگر..
ضرباتش محکم نبود خیلی ، جزئی نگری خاصی هم نداشت ولی متنش روان بود ولی اپیزودیک بودن کارف این نمایش را نجات داد، بازی اش متوسط بود..
قیمتش بالا نبود .. تخفیف دانشجویی اش را بیشتر کنن مثلاً 50% .. ما حامیان اصلی تئاتر بیشتر تئاتر ببینیم..
پیشنهاد می کنم به قیمتش کار نسبتاً خوبی می بینید../نمره ای تقریباً 14 از 20/






سلام
سپاس از شما که می نویسید. مثل همیشه به نکات خوبی اشاره کردید. هربار نقدهای شما رو می خونم چیز جدیدی یاد می گیرم.
۰۷ مرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید