در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال نمایش شهر ما
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:17:52
از اردیبهشت ۱۳۹۸
۲۱:۳۰
بها: ۴۰,۰۰۰ تومان
شهر ما داستان زندگی روزمره ی مردم گروورز کورنرز هست که مقاطع مختلف زمانی در سه پرده به نمایش در می آید.


›› فروش اینترنتی بلیت در دیگر سایت‌های محترم انجام می‌شود

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ناکام در مسیر خودبسندگی
درباره‌ی نمایش‌ «شهر ما» نوشته تورنتون وایلدر و به کارگردانی حسن معجونی

محمّد اوحدی حائری
m.ohadihaery@modares.ac.ir
نشریه دنیای تصویر، شماره ۲۹۷، تیر ۱۳۹۸

نمایشنامه‌ی «شهر ما» نمایشنامه‌ا‌ی مهم است که در آن مدیرِ صحنه نقشی هدایت‌کننده داشته و صحنه به حداقلی‌ترین ابزارِ ممکن تقلیل می‌یابد. ... دیدن ادامه ›› نمایش به سه پرده از زندگیِ مردمانِ یک شهر تقسیم شده، آنها زندگیِ عادیِ خود را می‌گذرانند، بزرگ می‌شوند، عاشق می‌شوند، ازدواج می‌کنند، بچه‌دار می‌شوند و می‌میرند. مذهب نیز در این میانه نقشِ پیدا و پنهانی ایفا می‌کند. حال یک کارگردان برای اجرایی کردنِ اینچنین متنی چه کاری باید انجام دهد؟ واقعیت آن است که در هر اثر هنری وابستگی به متن و عدم استقلال، از اصالتِ آن می‌کاهد و این کارگردان است که نقشی کلیدی در جداییِ یک تئاتر از متن، به مثابه یک مدیومِ خودبسنده ایفا می‌کند. آیا اجرای «شهر ما» در فرآیندِ دراماتیزه شدن توانسته است از متنِ نوشتاری عبور کرده و به متنِ بصری دست یابد؟ در فضای نقدِ کشور مرسوم است که با تحلیلِ متن به اجرا برسند. اما تا کِی باید پشتِ تحلیل متنِ نمایشنامه پنهان شد؟ در اجرای معجونی در مقایسه با متنِ وایلدر به نکات اجراییِ متعددی پی می‌بریم: از استفاده‌ی هوشمندانه از ماکت، تا جایگزینیِ راوی به جای کاراکترِ مدیرصحنه. اگر این موارد را شرطِ لازم تصور کنیم اما نمی‌توانیم شرط کافی بدانیم. در چند اثرِ اخیرِ معجونی، منتقدان به خود قبولانده‌اند که کارگردان استفاده‌های دراماتیک و اجراییِ هوشمندانه‌ای را از متن بیرون کشیده است. اما آیا این یک فریبِ محض نیست که با تحلیلِ متنِ نمایشنامه با آثار اجرایی مواجه شویم؟ حال ما با چه اثری از حیثِ اجرا مواجه هستیم؟ متاسفانه بازیگرانِ «شهر ما» دیالوگ‌ها را زیر زبانِ خود مزّه نکرده‌اند و درک درستی از کلام و زبان ندارند. وایلدر این نمایشنامه را «انعکاسِ بی حد و حصرِ اتفاقاتِ کوچک زندگی‌هایمان» نامیده است و از این جهت در جزئی‌ترین نکاتِ کلامی با ظرافت عمل کرده و در انتخابِ واژگان دقیق است. اما در اجرا گاهی اوقات آنقدر دیالوگ‌ها سرسری گفته می‌شود که حتی شنیده نمی‌شود. کاراکترِ راوی/مدیرصحنه نیز نتوانسته کنشگرِ فعالِ صحنه باشد. در اجرای سال 1938 از این متن، خودِ تورنتون وایلدر نقشِ مدیرصحنه را ایفا می‌کرد. او در آن اجرا به مانند کارگردانی حاضر در صحنه، با جزئیاتِ متنی و اجرایی با کاراکترها مواجه می‌شد. فراموش نکنیم که «شهر ما» در دورانی نگاشته شده است که اوجِ رویکردِ نوین به درام در اروپا به سردمداریِ بکت، یونسکو، آداموف و ژنه است و از خصوصیات بارز این رویکرد، نزدیک شدن هر چه بیشترِ متن به مناسباتِ اجراست. آنچه که وایلدر در این نمایشنامه در قالب مدیرصحنه ارائه می‌دهد را می‌توان با کنش‌گریِ فعالِ کاراکترِ کارگردان در نمایشنامه‌ی «شش شخصیت در جست‌و‌جوی نویسنده» مقایسه کرد و مدیرصحنه را ادامه‌ای بر کارگردان در نمایشنامه‌ی پیشروی پیراندللو دانست. موید این سخن، تاثیرپذیریِ ساختارِ تئاترِ دهه‌ی سی و چهل آمریکا از تئاتر آلمان است که در آن مدیرصحنه از نویسنده و کارگردان نقشی کلیدی‌تر ایفا می‌کرد. مدیرصحنه در «شهر ما» از مرزهای روایت‌گری و قصه‌گویی فراتر می‌رود و هدایت‌گری را به عهده می‌گیرد و این یکی از دلایلِ اهمیتِ متنِ وایلدر است. اما به نظر می‌رسد که در اجرای معجونی، مدیرصحنه وضعیت پایدار و مشخصی ندارد و کنش‌گریِ او به یک قصه‌گو تقلیل یافته است؛ تا حدی که گاهی اوقات بازیگران او را گم می‌کنند و این یعنی هنوز به درک درستی از حضورِ وی در صحنه نرسیده‌اند. بنابراین مطابق با تعاریفِ عامی که از تئاتر به ما هو تئاتر داریم، کار هنوز به ظرفیت‌های بالقوه‌ی خود برای اجرا نرسیده است و چندی دیگر می‌خواهد که به سطحی مطلوب برسد. اما از همه مهمتر آن چیزیست که جایگزینِ جهان‌بینیِ وایلدر در اجرای«شهر ما» شده است. وایلدر به مواجهه‌ی انسان با هستی در ابتدای قرن بیستم می‌پردازد و برای همین سال ۱۹۰۱ را برای روایتِ نمایشنامه‌اش بر می‌گزیند. اما در اجرای کنونی این رویارویی با هستی تبدیل به نمایشی تفریحی شده است. پرسش‌های وایلدر در متنِ اصلی، دلالت بر چیستی و چراییِ حضورِ آدم‌ها در این شهر دارد و نه روایتِ زندگیِ آن‌ها در شهر. توفیقِ کارگردان در این بود که پرسش‌های جدیدی مطرح کند. اما اجرا علاوه بر ناتوانی در طرحِ پرسش‌های جدید، به پرسش‌های وایلدر نیز بی‌توجه است. به همین دلیل است که شوخی‌ها نمی‌گیرد و برخی از شوخی‌ها که به طور مثال اشاره به اجراهای اسپیناس پالاس یا مصائبِ اجرا در ایران دارد، جامه‌ی ابتذال به تن می‌کند. کارگردان تلاش می‌کند که شایعه‌پراکنی و گستردگیِ اخبار زرد را به اثرِ خود پیوند بزند و به کلیتی اجتماعی دست یابد. اما قدرتِ متنِ وایلدر چنان است که اینچنین استراتژی را بر نمی‌تابد و اینگونه است که شوخی‌ها بی‌کیفیت می‌شوند و به هدفِ کارگردان نائل نمی‌آیند. آنچه که معجونی در سال‌های اخیر دنبال کرده، چه از متنی سیاسی همچون«ماجرای متران‌پاژ» تا حتی متنی سینه‌فیلی همچون«فلیک» و متنی هستی‌گرایانه همچون«شهر ما» موضعِِ واحدِ سرخوشانه‌ای دارد، موضعی که فاقدِ جهان بینی است که کارگردان بتواند اثر را نسبت به متون، یکّه سازد. به این ترتیب، درونمایه‌های بزرگِ متن‌ها به میزانسن‌های ساده و تمیز اما فاقدِ بینشی جهانشمول تقلیل یافته‌اند. با این وصف آیا نمی‌توان گفت که اجرای«شهر ما»، علی‌رغمِ شباهتِ بسیارِ دیالوگ‌ها، هیچ ربطی به متنِ وایلدر ندارد؟ اجرایی در میانه‌ی رسیدنِ متنِ نوشتاری به متنِ بصری که به مقصدش نمی‌رسد و اینچنین است که میلِ ذهنیِ مخاطب برای دیدنِ اثری خودبسنده را ناکام می‌گذارد.
امیرمسعود فدائی و mahaya این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی به نمایش «شهر ما» به کارگردانی حسن معجونی
بازگشت امر سیاسی در تئاتر
سید حسین رسولی

حسن معجونی از چارچوب مفهومی این نمایشنامه به جامعه معاصر ایران پل می‌زند. او با هوشمندی، به همراه دراماتورژی جالب توجه مهدى چاکرى، موقعیت‌ها، دیالوگ‌ها، شخصیت‌ها و کنایه‌هایی را بیان می‌کند که به طور مستقیم به تماشاگر ایرانی مربوط می‌شود.

پایگاه خبری تئاتر: ارنستو لاکلائو و شانتال موف به موضوع بسیار مهم «بازگشت امر سیاسی» پرداخته‌اند. موف در کتاب «پارادوکس دموکراتیک» اشاره می‌کند که نظریه عدالت رالز بر بنیاد یک کل عقلانی به مثابه فلسفه سیاسی بدون سیاست استوار است بنابراین دچار فقر امر سیاسی است. سپس او راهکار را بیان می‌کند: ... دیدن ادامه ›› «ساخت‌شکنی یا ساخت‌گشایی کلیت عقلانی و ظهور تفاسیر متعدد در یک جامعه دموکراتیک». این حرکت راه را برای امر سیاسی باز می‌کند. موف سیاست را آوردگاه تعارض میان «گفتمان حاکم» و «غیریت‌‌ها» درون یک فضای واحد می‌داند. هدف غایی هم تلطیف فضای تخاصم‌آلود گفتمان حاکم و غیریت‌هاست؛ از این رو، «سیاست» به مثابه «محل تعارض‌ها و تقابل‌های اساسی» به سوی «امر سیاسی» به منزله «تلطیف‌سازی مرزهای سیاسی» می‌رود. تئاتر ایرانی هم از سیاست خالی شده است. بیشتر هنرمندان هم تبدیل به «سلبریتی» شده‌اند.

منظور آنانی است که به دنبال پول و ظاهرپرستی و حفظ وضعیت موجود هستند. در واقع، در حال مشاهده همان «جامعه نمایشی» هستیم که گی دوبور بیان می‌کند. بنابراین، گفتمان حاکم تئاتر ایران، «تئاترهای بدون مساله» شده است. این تئاترها فرادست هستند. تئاترهای مساله‌دار هم در میدان غیریت‌ها قرار می‌گیرند. این تئاترها فرودست هستند. این روزها نمایش «شهر ما» به نویسندگی تورنتون وایلدر و کارگردانی محمدحسن معجونی در ایرانشهر روی صحنه است؛ نمایشنامه‌ای که هیچ ربطی به فرهنگ ایرانی ندارد اما حسن معجونی از چارچوب مفهومی این نمایشنامه به جامعه معاصر ایران پل می‌زند. او با هوشمندی، به همراه دراماتورژی جالب توجه مهدى چاکرى، موقعیت‌ها، دیالوگ‌ها، شخصیت‌ها و کنایه‌هایی را بیان می‌کند که به طور مستقیم به تماشاگر ایرانی مربوط می‌شود. وایلدر در این نمایشنامه به انتقاد از جامعه امریکایی دهه ۱۹۳۰ (زمان نگارش نمایشنامه) می‌پردازد. او اتفاقاتی بین سال‌های ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۳ را بیان می‌کند. معجونی هم به خوبی این اتفاقات را با کنایه‌های گوناگون به جامعه معاصر ایرانی پیوند می‌زند. این همان «بخیه‌زدن» است. در واقع، امر سیاسی به خوبی در کارگردانی معجونی هویداست. همان اکسیری که می‌تواند تئاترهای روی صحنه را نجات بدهد. پرده آخر به مرگ و ابدیت می‌پردازد. معجونی هم درست در این پرده، فضایی موزیکال را شکل می‌دهد؛ فضایی که نمایش را با ریتم مناسب پیش می‌برد و تماشاگر را کنجکاوتر می‌کند. قبرها تبدیل به تخت آفتاب‌گیری لب ساحل شده‌اند.

مردگان عینک دودی زده‌اند و گویا در حال خوشگذرانی هستند. پرده دوم هم به عشق و ازدواج می‌پردازد. معجونی صحنه مهم عروسی را مانند عروسی‌های شهر تهران می‌کند. نورپردازی هم مانند پارتی‌های جوانان ایرانی می‌شود. موقعیت‌های کمیک به خوبی طراحی شده‌اند. حتی پیش از مراسم ازدواج، شاهد بارانی تند هستیم و این باران هم تبدیل به موقعیت کمیک می‌شود. معجونی از نابازیگران یا بازیگران گمنام استفاده کرده است. او هیچ «سلبریتی» در کار ندارد ولی تماشاگران را تکان می‌دهد و به آنان تلنگر می‌زند. تئاتر باید چنین باشد.

نویسنده : سید حسین رسولی
منبع خبر : روزنامه اعتماد و سایت تئاتر
https://teater.ir/%d9%86%da%af%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d9%86%d9%85%d8%a7%d9%8a%d8%b4-%d8%b4%d9%87%d8%b1-%d9%85%d8%a7-%d8%a8%d9%87-%d9%83%d8%a7%d8%b1%da%af%d8%b1%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%ad%d8%b3%d9%86-%d9%85%d8%b9%d8%ac%d9%88%d9%86%db%8c-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%da%af%d8%b4%d8%aa-%d8%a7%d9%85%d8%b1-%d8%b3%d9%8a%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%a6%d8%a7%d8%aa%d8%b1/

جناب رسولی عنایت کنین مطالبتون رو با فاصله زمانی ارسال کنین،شما مطلبی رو که منتشر میکنین علاوه بر صفحه شخصی خودتون در تیوال،در دیوار تیوال هم که مطالب تمامی نمایش ها هست هم منتشر میشه،ارسال یکباره حجم زیاد مطالب،کار کاربران را به جهت دسترسی به دیگر مطالب سخت میکنه،ممنون از توجهتون
۲۵ تیر ۱۳۹۸
❤️❤️❤️❤️❤️
۲۵ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگاهی به نمایش «شهر ما» به کارگردانی حسن معجونی
روایت‌های انتقادی در برابر تئاتر‌های خنثی

سید حسین رسولی
...

در جستجوی نظریه کلان روایت‌ها

برای وارد شدن به بحث روایت‌شناسی این سه نمایشنامه ابتدا باید به نکته بسیار مهمی از منظر نظری به رابطه تئاتر و جامعه و سیاست داشته باشیم. ... دیدن ادامه ›› بر خلاف بسیاری از تحلیل‌ها در ایران امروز با طبقه بورژوا به معنای واقعی کلمه روبه‌رو نیستیم؛ بلکه با طبقه نوظهوری مواجه هستیم که «تورستین وبلن»-جامعه‌شناس و اقتصاددان- آن‌ را «طبقه تن‌آسا» می‌نامد. این طبقه در ایران با ظهور «بچه‌ پولدارهای تهران» در فضای مجازی به اوج خود رسیده است؛ طبقه‌ای نوکیسه با ویژگی «مصرف تظاهری». این طبقه‌ از یک طرف به واسطه فعالیت‌هایش در «بازارهای پرسود مالی و بانکی» نیازی به کار کردن ندارد و از این حیث غیرمولد است. از سوی دیگر، نشانه کلیدی این طبقه «فراغت» و دوری از «کار کردن» است. هنر هم مانند دیگر عناصر زندگی اجتماعی برای آنان تبدیل به وسیله‌ای برای پز دادن زندگی پر زرق و برق شده است. بسیاری از تئاترها، فیلم‌ها، آثار تجسمی، شعرهای ساده بازاری، کتاب‌ها و حتی آلبوم‌های موسیقی برای آنان وسیله‌ای برای تبلیغ و نمایش و پز دادن است. در واقع، مصرف کالای فرهنگی برای طبقه تن‌آسا نمودی از مصرف تظاهری دارد. وبلن بحث طبقه تن‌آسا را از درون سنت نهادگرایی در اقتصاد که خود یکی از پیشروان‌ آن بود و در نقد «جامعه مصرف‌گرای آمریکای اواخر قرن نوزدهم» طرح کرد. با کمی مداقه و با بررسی شرایط حاضر متوجه می‌شویم این نظریه به خوبی نمادهای زندگی روزمره معاصر ما را معرفی می‌کند. از سوی دیگر نباید از نظریه «صنعت فرهنگ» تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر، «جامعه نمایش» گی دوبور و «تمایز» پیر بوردیو غافل شد. این چهار نظریه به خوبی می‌تواند وضعیت فعلی را به خوبی تحلیل کند. تئاترهای جریان اصلی ایران که به نوعی گفتمان حاکم هستند به شدت خنثی و بی خاصیت هستند. آنها نه جامعه را «انعکاس» می‌دهند و نه «شکل‌دهی». وضعیت بغرنجی با «هنر طبقه تن‌آسا» شکل گرفته است. نظریات ساختارگرایانه و نشانه‌شناسانه که از دهه ۱۹۶۰ مورد توجه منتقدان و نویسندگان دانشگاهی برای تحلیل آثار هنری قرار گرفتتند از توجه به چنین «وضعیت پروبلماتیک» سهناکی غافل هستند.

دراماتورژی انتقادی

نمایش «شهر ما» به کارگردانی محمد حسن معجونی نگاه رادیکالی به متن و دراماتورژی دارد. مهم‌ترین نکته در اجرای «شهر ما» توجه به زندگی روزمره و جامعه ایرانی از طریق یک متن غربی است. در واقع، کارگردان متنی را برای اجرا انتخاب کرده است که به هیچ عنوان برای اجرا در ایران و مناسبات فرهنگی بومی ما مناسب نیست. با اینحال، حسن معجونی به همراه دراماتورژی جالب توجه مهدی چاکری توانسته اجرایی با کیفیت و موشکافانه را روی صحنه ببرد. در واقع، یک کارگردان برای رسیدن به چنین رویه و دیدگاهی باید تجربه و دانش فراوانی از تئاتر و جامعه خود داشته باشد. بسیاری از کارگردانان از این امر غافل هستند. این غفلت که شبیه خواب خرگوشی است منجر به فاجعه روی صحنه می‌شود. مثلا اجرایی از دیوید ممت-نویسنده آمریکایی- را می‌بینیم که هیچ دغدغه‌ای در آن هویدا نیست. کارگردان به مثابه یک انسان ناآگاه دست به تولید ساختمان اثری زده است که مهمل محض است. گئورگ لوکاچ در کتاب «گفت‌وگوهایی با لوکاچ» می‌گوید: «اگر بکوشیم تا کاراکترهای هومر را در مقام انسان‌های معاصر بفهمیم، صرفا مهمل محض تولید خواهیم کرد؛ بر عکس، ما هومر یا دیگر شاعران باستان را به مثابه گذشته خودمان تجربه می‌کنیم. ما فقط از طریق رسانه هنر است که می‌توانیم به نحوی در خور به گذشته بشریت تقریب یابیم؛ واقعیت‌های بزرگ تاریخ به تنهایی صرفا واریانس یا دگرگونی از ساختارهای متفاوت به دست‌مان می‌دهند. این دقیقا ماموریت هنر است که نشان دهد در درون این دگرگونی‌ها، نوعی پیوستگی رفتار بشری نسبت به جامعه و طبیعت وجود داشته است». حسن معجونی با همین رویکرد نایشنامه تورنتون وایلدر را نزدیک به جامعه ایران می‌کند. آنچه در روایت او از زندگی روزمره ما «کانونی» شده است؛ رفتارهای طبقه «تن‌آسا» و نوکیسه‌های عاشق زندگی لاکچری است. او حتی به دیدن تئاتر در هتل‌های لاکچری شهر تهران اشاره می‌کند. صحنه عروسی را مانند عروسی‌های شهر تهران شکل می‌دهد. حتی باران سیل‌آسایی که در نمایش جاری است و کسی به آن توجه ندارد و تبدیل به موقعیت کمیک شده است، اشاره به باران‌های فراوان چند ماه گذشته ایران دارد. معجونی روایت خود را ساختاری نمی‌سازد بلکه آن را انتقادی می‌کند. یک روایت هنرمندانه تئاتری باید چنین باشد. تئاترهای برتولت برشت هم چنین بود. مثلا والتر بنیامین درباره تئاتر برتولت برشت می‌نویسد: «ایفای ژست‌های قابل نقل» مهم‌ترین دستاورد بازیگر [برشتی] است». شیوه اجرای معجونی را هم باید «دراماتورژی انتقادی» نام بگذاریم.

عنوان اصلی نقد: ( نگاهی روایت‌شناسانه به سه نمایش «شهر ما»، «پروانه الجزایری» و «میدان نبرد، پیکر زن»
روایت‌های انتقادی در برابر تئاتر‌های خنثی) چاپ شده در روزنامه توسعه ایرانی

شماره روزنامه: ۲۶۳
تاریخ چاپ: ۱۳۹۸/۰۳/۲۲
شماره خبر: ۹۰۸۴
https://www.toseeirani.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%87%D9%86%D8%B1%DB%8C-14/9084-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D8%AA%D8%A6%D8%A7%D8%AA%D8%B1-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%86%D8%AB%DB%8C
دوست گرامی این کامنت های شما چیه الان ناغافل ؟ اونهم برای نمایش های پایان یافته ؟؟
۲۵ تیر ۱۳۹۸
آقا درود فراوان ، چون کامنت های شما برای هر کار در اصل یکجا و پشت سر هم قرار میگیره برای همین کامنت های جدید باقی دوستان رو به قسمت های انتهایی میبره و برای همین مرسومه کامنت اینجوری و پشت هم نمیدارن
آقا پاینده باشی اختیار داری ، درود بر شما
۲۵ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید