در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش روی موج یکشنبه‌ها
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:56:00
امکان خرید پایان یافته
۱۹ تیر تا ۱۴ مرداد ۱۴۰۱
۲۰:۳۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۷۰,۰۰۰ تومان
این‌جا صدای لندن است! از درختان سیبِ ما گیلاس‌های خوش‌طعم روییده؛ هوا بسیار دلپذیر است و کلاغ‌های خوش‌صدا آواز می‌خوانند. چهار زن داستان زندگی رویایی‌شان! را روایت می‌کنند.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۳ سال خودداری نمایید.

عکس‌های پایه

نمایش روی موج یکشنبه‌ها | عکس

اخبار

›› هر یکشنبه موعود*

›› عوامل نمایش «روی موج یکشنبه‌ها» معرفی شدند

ویدیوها

مکان

خیابان آیت اله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد عزت‌اله انتظامی
تلفن:  ۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اول از همه... کاش می‌شد جنابِ مازیارِ سیدی رو تکثیر کرد توی همه‌ی سالن‌ها که قبل از تمامِ اجراها همین‌قدر محترم و دوستانه تذکراتِ پیش از اجرا ... دیدن ادامه ›› رو بگن و منتظر بشن که همه‌ی حاضرین در سالن ماسک به صورت بزنن، گوشی‌ها رو سایلنت یا خاموش کنن، بعد بپرسن آماده‌ هستین؟ و بعد اجرا رو شروع کنن... دمتون گرم آقای سیدی 🙏🏻🌸
(البته که همیشه باید یه نفر توی سالن باشه تا اثبات کنه که در مقابلِ دوستانه‌ترین خواهش‌ها هم میشه بی‌تفاوت بود!!! و باز وسطِ اجرا گوشیش توی سالن زنگ بخوره... 🙄)

از روزِ اول، دیدنِ این کار توی برنامه‌ام بود... و بالاخره به آخرین شبِ اجرا رسیدم!
شخصیتِ همسرِ کشیش و خواهرِ برنارد رو بیشتر از بقیه دوست داشتم. مخصوصاً همسرِ کشیش که از همون شروع تونستم قصه‌اش رو دنبال کنم و برای من ملموس‌تر از بقیه بود... همراه با یه طنزِ تلخ... مثلِ جایی که با شک و تردید در مورد واقعی بودنِ اعتقاداتِ خودش یا حتی همسرِ کشیشِش صحبت می‌کنه، ولی وسطِ قصه‌هاش میگه "نمی‌دونم، شاید خواستِ خدا بوده".
بازیِ دخترِ بازیگر و گویندگیِ لیلی رشیدی هم شیرینیِ این کار بود... اگه لیلی رشیدی گوینده‌ی رادیو بود، شاید بیشتر رادیو گوش می‌کردم. 😋
فقط با وجودِ اینکه تا حدی تونستم بعضی قسمت‌ها رو به هم ربط بدم، اما بازم دنبالِ نقطه‌ی اتصالِ پررنگ‌تری بینِ چهار قصه می‌گشتم که موفق نشدم پیداش کنم.
اولین نمایشی بود که از مازیار سیدی در مقامِ کارگردان دیدم و از این به بعد همونجور که تا حالا سعی می‌کردم دنبال‌کننده‌ی بازی‌هاش باشم، دنبال‌کننده‌ی کارگردانیش هم خواهم بود.

"... من دوست ندارم با اشتباهِ خودم بمیرم... چون بعدش دیگه فرصت نداری از اشتباهت درس بگیری... نمی‌تونی عبرت بگیری..." (یا همچین چیزی😋 نقل به مضمون)


* آخرین شبِ اجرا بود ظاهراً، ولی احتمال افشا یا کاهش جذابیت رو فعال کردم محض احتیاط... شاید تمدید شد باز. 😊✌🏻
لیلی رشیدی توی «آی قصه» هم برای بچه ها قصه میگه و اونجا هم شنیدنیه کارش.
واسه ما هم که با «مادر خانومی» زی زی گولو ماندگاره!
۱۵ مرداد ۱۴۰۱
صبا صالحیان
😂🤦🏻 بدتر از اون زنگِ موبایل، یه خانومی بود که هزار ماشالا خنده‌اش قطع نمی‌شد 😅 تمامِ سالن با هر خنده نگاهش می‌کردن و خدا رو شکر کم نیاورد و تا لحظه‌ی آخر یه نفس خندید... مثلاً توی قسمتِ آخرِ ...
وای نه برم ببینمش :))))
۱۷ مرداد ۱۴۰۱
صبا صالحیان
😂🤦🏻 بدتر از اون زنگِ موبایل، یه خانومی بود که هزار ماشالا خنده‌اش قطع نمی‌شد 😅 تمامِ سالن با هر خنده نگاهش می‌کردن و خدا رو شکر کم نیاورد و تا لحظه‌ی آخر یه نفس خندید... مثلاً توی قسمتِ آخرِ ...
دیدمس
پیرمرد خیاط خودم یونیک‌تره این لامروت همه‌ش ادا بود :))
۱۷ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با انتظار بالا رفتم و متاسفانه ناامید شدم. متن ایرادات اساسی دارد؛ پیداست نویسنده تلاش کرده "زن" را تنها و پیچیده نشان دهد اما به جای ... دیدن ادامه ›› آن زن را کودن و دمدمی مزاج نشان داده. نمایش و بازی ها برای من دلچسب نبود اما احساس می کردم قابلیت اینکه بهتر اجرا شود را داشته. سوال بزرگ این است که اصلا این زن ها چرا دارند این داستان ها را برای هم تعریف می کنند؟ زن ها وقتی دور همند که یکدفعه همینجوری نمی زنند زیر قصه تعریف کردن که!!! آن هم قصه هایی کامل و پرجزئیات که از اول تعریف می شود!!! یعنی خودشان جیک و پیک زندگی هم را تا حالا نمی دانسته اند و آن وقت اینجوری صمیمانه پیش هم نشسته و چای و کیک می خورند؟! و سوال بد تر و بزرگ تر: چرا این قصه ها را دارند برای ما و رو به ما تعریف می کنند؟ این طور که تک تک از سر میز بلند می شوند و رو به تماشاچیان قصه می گویند و بعد می نشینند؟؟!!

بیشتر خرده گیری من به نویسنده ی کار است. من شیفته ی "قصه های زنان" هستم. آلیس مونرو، جومپا لاهیری، زویا پیرزاد، آن بیتی، ریوکا گالچن و کاترین منسفیلد نویسنده های مورد علاقه ام هستند. شخصا بیزارم از نمایش کودن و سطحی بودن زنان در درام و این پیام که "زنا هر چی سرشون میاد مال حماقت خودشونه". البته که حماقت را انکار نمی کنم اما تصور می کنم نمایش حماقت و دمدمی مزاج بودن بدون تلاش برای القای همدلی و درک عمیق در مخاطب از هدف نویسنده دور بوده.
عصر یکشنبه ی دل پذیری حوالی اواخر بهار یا اوایل تابستانِ و شما شنونده ی محبوب ترین برنامه ی رادیوی محلی هستین .
و در خلال آیتم های جذاب برنامه ... دیدن ادامه ›› ، مخاطب درد دلها ، خاطره گویی ها و گفتگو های چهار خانم که روی ایوان خانه ای چوبی برای صرف عصرانه و معاشرت جمع شدن قرار میگیرید .
چهار مونولوگ مستقل که در انتها کانالهای ارتباطی بین هم پیدا میکنن و به لطف بازی کلامی و ترکیب بازی با تن صدا و اجزاء صورت بسیار مسلط برای هر چهار بازیگر شخصیت پردازی خیلی خوب و باور پذیری برای هر یک از چهار کاراکتر مورد نظر پدید آورده بگونه ای که بیننده تا پایان همراه جریان اثر باقی بمونه .
دکور و نورپردازی جمع جور اما گرم و جذاب نمایش هم روند داستانی این دور همی زنانه رو دلنشین تر میکنه .
گپی دوستانه که ظاهرا حول محور مشکلات بانوان شکل میگیره اما از زاویه ی دیدی مبسوط تر ، اختصاصا به مسئله ی تنهایی انسان نگاه میکنه با بیان و در کالبدی زنانه .

“ روی موج یکشنبه ها “ دوستداشتنی ، روان و گویاست و خاطره ی خوبی از خودش برای شما بجا خواهد گذاشت .
🙈 روم به دیوار درد و دل غلطه
درد دل صحیحه
ولی این از اون تک.تمشک بودن چیزی کم نمی‌کنه 🥲
پارادوکس‌گونه را با خویش تکرار می‌کند و در دل و گاهی بلند بلند احسنت می‌گوید.
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
ملانقطی تیوال
نمی‌شه حرف زد قانونش درد دله. درد و دل صحیح نیست دهه این‌که دیگه ترانه نیست 🤭🥲 نذار از رقیق‌القلبی در بیام :)) (لحظاتی چند قصی‌القلبی پیشه می‌کند و بعد با دیدن گل تمشک عنان از کف می‌دهد) (چقدر ...
چشم ( درد دل )
اصلاح شد
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
میثم هنزکی
چشم ( درد دل ) اصلاح شد
چشمت پر نور 🌸🌊🍒
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید