در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش سال ثانیه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:21:03
امکان خرید پایان یافته
۰۱ مرداد تا ۱۰ مهر ۱۳۹۴
۱۹:۴۵  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

 

یادداشت کارگردان: نمایش "سال ثانیه" از یک پیشنهاد شروع شد. پیشنهادی از طرف فستیوال "اشپکتاکل" سوییس. قرارمان این شد که از "هیچ" شروع کنیم و گروهی که خالصانه آمد و رنگ خود را بر این "هیچ" پاشید تا "سال ثانیه" شکل بگیرد. پس از ماه ها جستجو برای مکانی مناسب اجرایمان، امروز این نمایش در زمین متروکه تنیس در کاخ سعدآباد پیشکش شما می شود. ما برای این اجرا هم نفس شدیم و لحظه ها را با هم زندگی کردیم تا فضایی بسازیم که خود را در آن باز یابیم.  
"سال ثانیه" حرف لحظه هاست. لحظه هایی که می آیند و می روند و ما در آن میانه اسیر شده ایم. "سال ثانیه" بحث انتخاب است. انتخاب ما در لحظه. این که بدانیم چقدر از ما برای "دیگری" است و چقدر به دنبال منافعمان از پس لحظه ها می گذریم. "سال ثانیه" فرصتی است که باز مرور کنیم این حقیقت را که نفس مان به نفس "دیگری" گره خورده و حیاتمان به با هم بودن است!
و در آخر، سپاس از بهترین هم نفس زندگی ام، همسرم که تمام این لحظه ها، ثانیه ها و سال ها را در کنار من صبوری می کند.
- حمید پورآذری  

 نمایش در فضای روباز اجرا می شود
**ساعت اجرای نمایش در هفته دوم تغییر خواهد کرد**

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش سال ثانیه / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

عکس‌های پایه

نمایش سال ثانیه | عکس

اخبار

›› تئاتر اصل عشق است

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان ولیعصر٬ خیابان شهید فلاحی (زعفرانیه)٬ انتهای خیابان شهید کمال طاهری٬ مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد (زمین تنیس)
تلفن:  ۲۲۷۵۲۰۳۱-۹

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
افتضاح ترین نمایشی که تا حالا تو عمرم دیده بودم. به اصرار دوستم نبود، نمی موندم تا آخر نمایش بلند می شدم میرفتم.فقط و فقط به اصرار دوستم نشستم تو سرمای -1،-2 درجه .آخه کدوم احمقی تو سرما اونم تو زمین تنیس روباز ،اونم تو کاخ سعداباد اونم 7 بهمن ماه نمایش میبره رو صحنه
صحنه چه عرض کنم ... پتو بهمون میدادند گرم نمیشدیم... وای خدای من
به نظرم حمید پورآذری یه بیمار روانیه و امیدی هم بهش نیست
تعجب میکنم دیوانه در جواب سوال خانم مهشاد مخبری که برای دیدن این نمایش اومده بودند و ازشون پرسید اون آب چی بود میرختید رو سر بازیگرا گفت به خاطر کانسپتشه!!!!!
حالموو بهم میزنند این شبه روشن فکر هایی که تو سرمای -1،-2درجه زمستون با این کار می خوان بگن ما روشن فکریم و با بقیه فرق داریم.تهوه آوره
به نظرم بازیگرا هم صد درصد گل زده بودند ... مطمئنم که مواد مخدر مصرف کرده بودند وگرنه آدم نرمال توو زمستان اونم آب نمیریزه رو سرش اونم چند بار.... واقعا برای این گروه نمایشی و خودم که این کارووو دیدم متاسفم.
محمد شمالی و الهه الف این را خواندند
مگه الان اجرا داره این نمایش؟ ظاهرا مهر ماه تمام شده
۳۰ آبان ۱۳۹۵
دیدن اسم حمید پورآذری به عنوان نویسنده یکی از نمایش ها دردمووو تازه کرد وگرنه یادم رفته بود که نظرمو بنویسم برای اینکار.
اونقدر سخیف بود که هنوز که بهش فکر میکنم حالم بد میشه.
میدونم نظر من دیده نمیشه برای پاسخ به گروه همیاری عزیز اینوو نوشتم همینووو بس
۰۲ آذر ۱۳۹۵
از شما هم عاجزانه درخواست دارم که دیگه چنین نمایش های سخیفی رو نزارید تو تیوال
۰۲ آذر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بسیار تاتر جذاب و فراموش شده ایه یه خسته نباشید به تمام اعضای گروه سال ثانی وتبریک که کار 1سالشان ثمره داد
مجتبی مهدی زاده این را خواند
سپهر امیدوار این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"تئاتر تجربی به چه قیمت؟"

رنج ِزنان ؟ دردها ، اندوه ها و محرومیت ها؟
با شمردن ِسالهای ِ بسیار تا سالهای دوری در آینده؟بابیان چند تجربه ی تکراری، تنها به مدد حرکات بدن و صدا؟ با دویدن های مکرر از این سو به آنسو؟ با نمادهایی که درخدمت ِخلاقیت ِجاری نیست؟سوختن ، پاک شدن ، تباهی ، گمشدگی، سرگردانی ، غربت...آب ،خاک، آتش .... مفاهیمی که میتوانست با نمادهای خود ، پرداخت ِتاثیرگذارتری ایجاد کند
اشتراک ِیک تجربه ی ِنمایشی ؟ آنهم به جذابیت ِفضای باز که گمان میکنی رخدادخاصی وقوع خواهد یافت ... که اتفاقا از نظر من یکی از نقطه ضعفهای اصلی این تئاتر همین اجرای فضای باز وسیع ست ..که آنرا از ریخت میاندازد ...
انتقال حس دردمندی و نفوذ آن برذهن مخاطب واثر پذیری او از جفایی که بر زنان رفته ست مکانی صمیمانه تر و جمع وجور تر (بی انکه هزاربار سرت را از این سو به آنسو ببری آنهم صرفا برای دنباله گیری ِدویدن هایی که بیشتر مغلطه میشوند تا اصل..)طلب میکرد ... درک ِدرد از چهره ی زنان ِبازیگر بارودرویی ... دیدن ادامه ›› ِ بی واسطه تر (حتی با متنی میانمایه) بر دریافت حسی ِتماشاگر میتواند چنان موثر باشد که رضایتش را از دیدن این ِتجلی ِعینی ، ایجاد کند حتی اگر حرف تازه ای برایش نداشته باشد
دیالوگها میتوانست درخشان باشند اگر انسجام بیشتری میداشتند ..
متن واجرا با محور زنان ، از سخت ترین مقولاتی ست که نیازمند نگاهی ورای بازتولید کلیشه های تکراری ست .. رنج زنان داغ کهنه ای ست از قرنها تاامروز، اما تماما اینطور که دراین نمایش سیاه نمایی شده از آنان موجوداتی مفلوک ، اسیر ،ناتوان و مستاصل نساخته ست ... منهم زنم اما نمیخواهم جایم را باهیچ کسی عوض کنم حتی اگر زخم هایم مرهمی نداشته باشد ..
از تئاتر تجربی انتظار میرود چیزی را که منتقل میکند ، تکرار ناشدنی و بکرباشد ،اما سال ثانیه درهم ریختگی ِمشوش گونی در اجرا دارد که قادر نیست به یک اثر ماندگار در ذهن تبدیل شود نه موضوع را خوب پرداخت میکند نه یک تجربه ی نمایشی چشم گیر را...

برای گروه محترم و زنان و دختران این سرزمین آرزوی موفقیت های بیش از پیش دارم
نیلوفرثانی
6شهریور94
پ.ن: بعنوان یک مخاطب ِزن ، این نمایش ، یک از هزار دغدغه و رنج ِ این جمعیت را نشان نداد ..
بیتا نجاتی (tina2677)
نیلوفر عزیزم، درهم ریختگی مشوش گونه در اجرا را کاملا قبول دارم و معتقدم این نکته به کیفیت اجرا ضربه وارد کرده است.
۰۷ شهریور ۱۳۹۴
جناب فروغی ارجمند درود بسیار
البته بسیار خوشحالم که شما لذت زیادی از این اجرا بردید و چقدرخوب که برداشتهای ارزشمندی داشتید
اما اینکه بحران هویت را به تمام ساکنان زمین تعمیم دادید از نظر من چندان برداشت ِمنطبقی با قصه ی اجرا نبود
برعکس ،تمام تلاش کارگردان و نویسنده بر تاکید جنسیتی ست وشاید همین موضوع را برای مخاطب قابل تامل میکند که ایا وقتی پای زنان و رنجهایشان درمیان ست فقط همین نگاههای کلیشه ای وتکراری به ذهن نویسنده ... دیدن ادامه ›› میرسد؟
میخواهیم از بحران هویت بگوییم؟ ایا از نظر شما اینقدر سیاه نمایی لازم ست؟اصلا اگر ممکن ست شما برای من بحران هویتی که برداشت کردید را روشن تر کنید چون من چنین دریافتی از این نمایش نداشتم ...با سپاس از نظر و گفتگوی شما
۱۳ شهریور ۱۳۹۴
بیتا نجاتی (tina2677)
با سپاس از یادداشت و تحلیل آقای فروغی عزیز
بحران هویت زنان و عدم استقلال و فردیت ، مضمونی بود که از فرم اجرا قابل برداشت بود لکن این دغدغه که به تصویر کشیدنش ارزشمند است از نظر من،در شلختگی اجرا گم بود و شفاف و گویا نبود.حتی من به اشاره صرف خالق اثر به زنان این سرزمین ( ایران) معتقد نیستم چراکه آوازی که آنها می خوانند، زبان بی جغرافیایی است و معتقدم این رویداد، قابل تعمیم به همه زنان دنیاست.
۱۳ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید