کمی دیر دارم مینویسم ولی زمانی که نمایشی رو دیدم خودم رو موظف میدونم در موردش بنویسم، هرچند نه حرفهای، ولی فکر میکنم تمام نقدهای ما میتونه در راستای بهتر و بهتر شدن کارها موثر باشه و تمام تشویقهای ما میتونه کلی انرژی بده به گروهایی که مدتها تمرین میکنن تا کارشون دیده بشه.
- اول از همه باید بگم که گروه فرم رو دوست داشتم، به خصوص سه نفرشون خیلی عالی بودن. درود به همه انرژی که گذاشته بودن و درود به طراح حرکتشون.
- بازی پیرمرد خدمتکار، بجز یکی دو مورد که بنظرم وجودش در نمایش زیادی بود، عالی بود. اون دو سه جا هم قطعن به بازی ایشون برنمیگرده.
- مادر و مارتا در لحظاتی خوب و در بعضی نقاط
... دیدن ادامه ››
ضعیف بودن.
- ژان و ماریا هم همینطور.
- یکی از نکاتی که خیلی میخورد توی ذوق مخاطب، زمانی بود که مارتا در حال جمع کردن کتابهای خودش بود و توی کتابهاش توضیح المسائل هم بود! خیلی بیسلیقگیه که به این نکات توجه نشه و حیفه.
- در خصوص سالن! متاسفانه از ما و دیگر مخاطبین میخواستن که در کنار دست دیگر تماشاگران و بدون حفظ یک فاصله بنشینیم که من و دوستانم از این کار امتناع کردیم و در ردیف دیگهای نشستیم و اگر این امکان نبود قطعن به تماشای نمایش نمینشستیم!
استدلالشون هم ین بود که ما نصف ظرفیت سالن رو نفروختیم و تعداد خیلی کمتره از چیزی که میتونست باشه! ولی یک نفر باید متوجهشون کنه که دلیل نمیشه چون نصف فروختید حالا همون نصف دیگر رو در کنار هم بنشونید؛ به خصوص در اون سالن کوچک.
- در پایان باز هم درود و دست مریزاد به همه عوامل اجرایی که در این روزهای سخت چراغ تئاتر رو روشن نگه داشتن.