در ابتدا باید بگم که یه نمایشی با کلی فاکتورهای عالی و تئاتری ، خصوصا که در دوره ای هستیم که ماهیت اصلی تئاتر فراموش شده و به حاشیه ها بیشتر توجه میشود تا به بطن خوده کار تئاتر . نمایش تنهایی پرهیاهو یکی از اون نمایش هایی است که آدم رو به سالهایی میبرد که رنج و تلاش و زحمت رکن اصلی تئاتر بوده است . نمایشی که به حاشیه ها توجه نکرده و به تئاتر خوب فکر کرده است . به دور از ظواهر عوام فریب به متن و ارائه یک کار شرافتمندانه و تئاتری پرداخته است . امیر کاوه آهنین جان با گروه نمایشی جوان و تلاشگر نشان داده که میشود بدون چهره و حتی تبلیغات غلط و عوام فریبانه و به دور از دروغ ، تماشاگر را به سالن های تئاتر بیاورد . کاری که میتوان گفت مجموع اش زیباست و کسی یکه تازی نمیکند و همگی هم پای هم می درخشند و پیش میروند و در جهت مفهوم اصلی و تئاتر واقعی تلاش میکنند . نمایشی سراسر حرف و فکر که به مخاطب اجازه میدهد فکر کند ، تامل کند یک لقمه ی آماده را تحویل شما نمیدهد که بخورید و به تماشاگر اجازه میدهد فکر کند و خودش لقمه را بپیچد و نوش جان کند و برای لحظه لحظه اش فکر شده است . تنهایی پرهیاهو پر است از ایده های کارگردانی که متن نمایشی را از این رو به آن رو کرده و اینجاست که در می یابیم که یک کارگردان وظیفه اش چیست و کارش چه چیزی میتواند باشد و باید بگویم طراحی صحنه به جا و به دور از کلیشه های امروزی کمک بسزایی در این امر داشته . در روزهایی که تئاتر بی جان ، نفس های سختی میکشد ، تنهایی پر هیاهوی امیرکاوه آهنین جان و گروه سولو ، نفس تازه ای به صحنه داده است و به همگان نشان میدهد که فاکتورهای اصلی تئاتر جهان بینی است ، فکر است ، تلاش است و زحمت و میشود که کار خوب انجام داد . پیشنهاد میکنم حتما در این روزهای پایانی این نمایش رو ببینید و لذت ببرید ...
من به خاطر عدم شناخت لازم از کارگردان، نویسنده و بازیگرها، برنامهای برای تماشای این نمایش نداشتم. چند روز پیش برای تئاتر دیگهای تماشاخانه ایرانشهر بودم که بعد از تمام اون، گفتم حالا که وقت دارم شاید بد نباشه تنهایی پرهیاهو رو هم ببینم. رفتم گیشه و آخرین بلیط باقی مونده رو گرفتم.
متاسفانه باید در یک کلمه بگم که این نمایش ضعیف بود، کاملا ضعیف و بزرگترین ایراد وارد بهش متن شلخته و بدون انسجام اون هست. در هر صحنه موضوعات مختلف زیادی مطرح میشه و در نهایت هم داستان طوری جلو میره که فقط باعث گیج شدن مخاطب میشه. استفاده از برخی تیکهها و جملات مسخره وسط متن هم چیزی بود که من اصلا نپسندیدم. طراحی صحنه و بازی آقای شومون در نقش اصلی خوب بودن اما همه اینها به هیچوجه ضعیف شدید نمایشنامه رو جبران نمیکنن. من که اصلا این همه تعریفی که از این نمایش میشه رو درک نمیکنم و پیشنهاد میکنم وقتتون رو صرف گزینههای بهتری بکنید.
اگر به نمایش، صرفاً به دید نمایشی فیزیکال نگاه کنیم که کارگردان و بازیگران قصد به رخ کشیدن هماهنگی در اجرا و آواز و حرکت ها داشتند، نمایش قابل قبولیست. اما اگر قراره دیالوگ وارد بشه، چرا انقدرررر فیزیکال؟؟ که ذهن مخاطب دائم از دیالوگ ها پرت شه و درگیر بازیِ بازیگران بشه؟! اصلا چرا متن انقدررر شلخته؟ انقدر تکه تکه؟ کتاب تنهایی پر هیاهو، با وجود اینکه کتاب نازکیه، اما به نظر من فربه است؛ از لحاظ محتوا و مفهوم فربه است. که خب این شلختگی متن و فرم گونه بودن نمایش، متاسفانه مفهوم متن رو از بین برده بود...توی یه صحنه، همزمان چندتا موضوع مطرح میشد که آدم نمیفهمید روی کدوم باید تمرکز کنه! (البته که تمرکز اصلی صرف فیزیکال بودن کار و حرکات بیش از حد بازیگران میشد)
جدا از تمام مطالب، صدای خانم فیروزآذر به شدت ضعیف بود!