زیبایی متن و اجرای دلنشین، روایت هایی که تماشاچی را اپیزدی بعد دیگری بیشترو بیشتر با روح نمایشنامه درگیر میکند. معنا دار بودن تمام روایات به ظاهر منفصل و در امتداد دیگری که به ظرافت و ذکاوت آقای رحمانیان در قصه های روزمره پیچیده شده بودند و زنده کردن بی اغراق و ضمنی افراد و وقایعی از تاریخ کمتر از ۵۰ سال ایران در حین نمناکی چشم و خندیدن لب ها و نهایتا اپیزود پایانی: همین اکنون همین حالا که هومن هم میرقصد و هم میگرید و روبه تماشاگر با او حرف میزند مستقیم ... و در نهایت به زیبایی توی تماشاچی که همین لحظه جزئی از قصه هستی میشنوی که این تماشاخانه قبلا زایشگاه بوده انگار که این مکان همواره محل تولد است... بازیهای خوب و درست دلنشینی کار را تمام میکرد. من شخصا چند اجرای آقای رضا یزدانی را نپسندیدم اما در کل کار خوب و قابل تامل و شیرینی بود پیکان جوانان. فقط یک سوال برام تا الان باقی موند: اون پیکان واقعی بود؟ واگر آره چه جوری وارد سالن کرده بودنش :)
یک تئاتر خوب ولی شاهکار نیست. داستانهای ساده و روان و بازیهای خوب. چند لحظه عالی داشت مثل مونولوگ مهتاب نصیر پور و خواندن هانا کامکار. ضعیفترین قسمت نمایش نابود کردن آهنگهای سیاوش قمیشی و ابی به.دست رضا یزدانی بود. بازم میگم تئاتر خوبی بود ولی شاهکاری که تو رو به فکر فرو ببره و درگیرت کنه نبود.
به شخصه این کار برای من بسیار جذاب بود، از بین 5 اپیزودی که دیدم، اپیزودهای سینما اسکار و چند شیشه پپسی...، در پناهِ باغ آلبالو و همین امشب، همین حالا...خیلی بیشتر به دلم نشست. به نظرم متن زیبایی که استاد رحمانیان با دقت بسیار نوشته بودن و حضور پیکان جوانان به عنوان حلقه رابط تمامی اپیزودها بسیار جالب بود و خود پیکان هم برای نسل من و بزرگترهای من به عنوان یک نوستالژی بود که با بازی خیلی خوب استاد نصیر پور، افشین هاشمی، هومن برق نورد و سایر عزیزان بخصوص سینا رازانی که بازی تاثیر گذاری داشت یک نمایش جذاب رو ارائه کرد. ترکیب موسیقی با نمایش بخصوص صدای دلنشین هانا کامکار و احسان کرمی باعث شد تا بیشتر لذت ببرم